شرح دعای عهد – بخش یازدهم

دعای عهد

در ادامه بخش های از عباراتی از دعای عهد که به تفسیر و تشریح آن ها پرداختیم (در مطلب «شرح دعای عهد – بخش دهم» شرح فرازهای قبلی را می توانید بخوانید) به این عبارت از دعا می رسیم: و از طرف من و پدر و مادرم، از صلوات ها به وزن عرش خداوند و امتداد کلمات او و آنچه علمش برشمرده و کتاب او به آن احاطه یافته است.

در شرح این عبارت چنین ذکر شده است:

عبارت «و عنی و عن والدی» به بخشی از عبارت قبلی یعنی «عن جمیع المومنین و المومنات» عطف شده است و اشاره است به این موضوع که قرینه بودن بر این معین نیست چرا که اگر «فی مشارق» قید واژه «بلغ» باشد به سبب تمامیت کلام است. چون که عبارت «عنی و عن والدی» ذکر خاص پس از عام است که در واقع نیازی در کلام به سوی آن نیست و به همین دلیل در آخر است.

این احتمال هست که قرینه شود بر اینکه عبارت «فی مشارق الارض»، فید «مومنین و مومنات» است، نه قید «بلغ». و الا بهتر یا تقدیم این قید بود بر معطوف و معطوف علیه یا تاخیر ان بود از هر دو.

در ادامه عبارت آمده (من الصلوات). در برخی از نسخ های دعای عهد این لفظ به شکل جمع آمده است اگر چه این احتمال وجود دارد که مفرد باشد. سپس ذکر شده «زِنه عرش الله». این عبارت به جای مفعول مطلق برای «صلوة» است. همچنین این احتمال وجود دارد که منصوب بنزع خافض باشد و مضاف محذوف باشد به این معنا که عبارت چنین بوده است: «بقدر زنه عرش الله».

و اما در بخش انتهایی عبارت بیان شده است: و امتداد کلمات او و آنچه علمش برشمرده و کتاب او به آن احاطه یافته است.

واژه «مداد» و «ما» بر «زِنه» عطف هستند. پس هر محلی که آن کلمه از آن برخوردار بود را این دو واژه نیز دارند.

کلمه «احاط» بر «احصاه» عطف است. پس آن نیز در محل صله است برای «ما».

و در کل معنای سخن این است که خداوندا برسان به امام زمانمان از سوی تمام مومنین و مومنات در هر کجا که باشند و از سوی من و از سوی پدر و مادرم از صلوات و درود به اندازه وزن عرش الهی و به قدر کشش کلمات خداوند و به اندازه آنچه شمرده است آن را علمش و احاطه نموده است به آن کتاب او.

عرش الهی را می توان والاترین اجسام و اجزا دانست. به وزن عرش جز خداوند کسی آگاه نیست و برایش حد و حصری وجود ندارد. عرش الهی محل نور خدای یکتا و نامتناهی است. پس نمی توان برای وزن آن حدی متصور شد.

امام مهدی (عج)
امام مهدی (عج)

علاوه بر این «مداد کلمات خداوند» نیز بی نهایت است همانطور که در آیه 109 سوره کهف به آن اشاره شده است. همچنین برای علم خداوند نیز مرزی نیست.

و اما در کتاب خدا تمامی مخلوفات جمع هستند و حروف آن به شمار می روند. اصل کتاب خداوند نیز نامحدود است. پس برای احاطه او حد، مقدار یا انتهایی قابل تصور نیست. این تصور اشتباه است که آفریده ها هر چقدر زیاد باشند حدی دارند چرا که ملک، سلطنت و قدرت خداوند را حدی نیست و اگر که برای آن حدی مشخص شود به این معنا خواهد بود که چیزی خارج از حدود خداوندگار است که او را بر آن چیز احاطه ای نیست که چنین چیزی وجود ندارد و خداوند به همه چیز احاطه دارد.

نکته: در ارتباط با بی نهایت بودن خلایق بحث بسیار است که در این مقال نمی گنجد.

و اما کتابی که به آن اشاره شد دارای ظاهر و باطن است. ظاهر کتاب در شریعت رسول خدا (ص)، قرآن کریم است و باطن آن رسول الله (ص) یا امام هر دورانی است چرا که از پیامبر و امام محیط تر نمی توان تصور کرد.

پس در جایگاه صلوات بر امام زمان (عج) در عبارات و فرازهای این دعا منظور این است: خداوندا صلواتی که درخور و شایسته حضرت باشد را به ایشان برسان. و البته که آنچه بی نهایت است شایسته و درخور خواهد بود همانند وزن عرش خداوند و مداد کلمات او

شرح بیش تر را می توانید در سایت موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام مطالعه کنید.

 

  • تلاوت تحقیق آیه 109 سوره کهف – خلیل حصری

قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا

بگو: «اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریاها پایان می‌گیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد؛ هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم!»

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *