جن در احادیث

جن در احادیث

جن بر اساس آنچه که در کتب و متون اسلامی آمده، موجودی رمز آلود و مستتر از دید مردم است. او از شعور و اختیار برخوردار است و همچون آدمی مکلف است؛ هدف خلقتش بندگی الله تعالی است پس می تواند با ایمان، مشرک، فرمانبردار و یا عاصی باشد. در قرآن خداوند متعال در بالغ بر 20 آیه از این مخلوق سخن به میان آورده است و یکی از سوره های قرآن نیز جن نام دارد. در روایات و احادیث نیز به این مخلوق اسرار آمیز اشاره شده است. با ما باشید در ادامه و در راستای نگارش احادیث به شکل موضوعی به موضوع جن در احادیث می پردازیم و برخی از احادیث منقول را با شما به اشتراک می گذاریم.

جن در احادیث

رسول اکرم (ص)

  • اِدَّخِروا لِبُيوتِكُم نَصيباً مِنَ القُرآنِ ، فَإِنَّ البَيتَ إذا قُرِئَ فيهِ أَنَسِ عَلى أهلِهِ ، وَ كَثُرَ خَيرُهُ ، وَ كانَ سُكّانُهُ مُؤمِنِي الجِنِّ وَ إذَا لَم يُقرَأ فيهِ أوحَشَ عَلى أهلِهِ ، وَ قَلَّ خَيرُهُ ، وَ كانَ سُكّانُهُ كَفَرَةَ الجِنِّ[1]

برای خانه های خود بهره ای از قرآن بگیرید که اگر در خانه قرآن قرائت گردد با اهل خویش انس می گیرد و خیر او بسیار شود و جنیان با ایمان در آن سکونت می کنند و اگر که در آن قرآن تلاوت نگردد با اهل آن مانوس نمی شود و خیر آن اندک می شود و جنیان کافر در آن ساکن می گردند.

  • استتبَعَني رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله ليلَة الجِنِّ ، فانطلقتُ معَهُ حتّى بلَغنا أعلَى مكَّةَ ، فخَطَّ عليَّ خِطّةً و قال : لا تبرَحْ . ثمَّ انصاعَ في أجبالٍ ، فَرأيتُ الرجالَ يتَحدَّرُونَ عليهِ من رُؤُوسِ الجِبالِ ، حتّى حَالُوا بَيني وَ بينَهُ ، فاختَرطْتُ السَّيفَ و قلتُ : لأضرِبَنَّ حتّى أستَنقِذَ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله ، ثمَّ ذَكرتُ قولَهُ : «لا تبرَحْ حتّى آتيكَ» ـ قال : ـ فلم أزَلْ كَذلِكَ حتّى أَمَّنا الفَجرُ ، فجاءَ النبيُّ صلى الله عليه و آله و أنا قائمٌ ، فقال : ما زِلتَ على حَالِكَ ؟ قلتُ : لو لَبثتَ شَهرا ما بَرحتُ حتّى تأتِيني . ثُمَّ أخبرتُهُ بِما أردتُ أن أصنَعَ ، فقالَ : لو خَرجتَ ما التقيتُ أنا و لا أنتَ إلى يومِ القيامة !ثمّ شبّكَ أصابِعَهُ في أصابعي ، فقال : إنّي وُعِدتُ أن يُؤمِنَ بي الجِنُّ و الإنسُ ؛ فأمّا الإنسُ فقد آمنَتْ بي ، و أمّا الجِنُّ فقدْ رَأيتَ ـ قالَ : ـ و ما أظُنُّ أجَلي إلاّ قَد اقتَربَ .قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف أبا بَكرٍ ! فأعْرَضَ عَنّي ، فرأيتُ أنَّهُ لم يُوافِقْهُ . قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عُمَر ! فأعرَضَ عنّي ، فرأيتُ أنَّهُ لم يوافِقْهُ . قلتُ : يا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عَليّا ! ! قالَ : ذاكَ ، و الّذي لا إلهَ غيرُه لَو بايعتُموهُ و أطعتُموُه أدْخلكُم الجنّةَ أكْتَعيِنَ[2].

از عبدالله بن مسعود نقل شده: رسول خدا (ص) من را در لیله الجن، حدیث به دنبال خویش برد. به همراهش رفتم تا که به بالای مکه رسیدیم. ایشان برایم خطی کشید و گفت: از این جا جلوتر نیا. سپس خود ایشان از کوه بالا رفت و مشاهده کردم که مردانی از قله کوه ها به او فرود می آمدند تا جایی که میان من و ایشان حائل شدند. پس شمشیر خویش را از نیام کشیدم و با خودم گفتم که شمشیر می زنم تا رسول خدا را نجات دهم که ناگهان سخنش یادم آمد که گفته بود حرکت نکن تا به نزد تو بیایم. در همین حال بودم تا آنکه سپیده صبح شد و حضرت آمد و من ایستاده بودم. ایشان فرمود: همواره چنین بودی؟ من نیز پاسخ دادم اگر که یک ماه می ماندی حرکت نمی کردم تا تو بیایی سپس آنچه که می خواستم انجام دهم را برایشان بازگو کردم. حضرت گفت: اگر که حرکت می کردی یکدیگر را تا قیامت نمی دیدیم. سپس انگشتان خویش را در میان انگشتان من قرار داد و گفت: به من وعده شده که از جن و انس به من ایمان می آورند، انسان ها ایمان آوردند؛ جنیان را نیز مشاهده کردی. سپس گفت: گمان می کنم مرگم نزدیک باشد. پس گفتم ای رسول خدا آیا ابوبکر را جانشین خود نمی سازی؟ از من روی گردانید. متوجه شدم که با او موافق نیست. پس گفتم ای رسول خدا آیا عمر را جانشین نمی کنی؟ برای بار دوم حضرت روی خویش را از من برگرداند و فهمیدم با او نیز موافق نیست. در ادامه عرض کردم ای پیامبر خدا! آیا علی را جانشین خود نمی نمایی؟ ایشان فرمود: همان است؛ قسم به آنکه جز او خدایی نیست اگر که با او بیعت نموده و از او فرمان ببرید همه شما را به بهشت وارد می سازد.

جن در احادیث
جن در احادیث

امام محمد باقر (ع)

  • كُنتُ أسْتَأذِنُ على أبي جعفرٍ عليه السلام فقيلَ: عِندَهُ قَومٌ، اثْبُتْ قليلاً حتّى يَخرُجوا ، فَخَرجَ قَومٌ أنْكَرْتُهُم و لَم أعْرِفْهُم ، ثُمَّ أذِنَ لي فدَخَلتُ علَيهِ ، فقلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، هذا زمانُ بني اُميّةَ و سَيفُهُم يَقْطُرُ دما ! فقالَ لي: يا أبا حَمزةَ ، هؤلاءِ وَفْدُ شِيعَتِنا مِن الجِنِّ جاؤوا يَسْألونَنا عَن مَعالمِ دِينِهِم[3]

به نقل از ابوحمزه ثمالی: برای آنکه به خدمت امام محمد باقر (ع) برسم، رخصت خواستم. به من گفتند: گروهی نزد ایشان هستند. مقداری صبر نما تا آنان بیرون آیند. پس از مدتی چند نفر بیرون آمدند که من آنان را نشناختم. سپس امام به من اجازه ورود دادند. خدمتشان رسیده و عرض کردم: فدای شما گردم؛ در دوران بنی امیه هستیم و از شمشیرها خون می چکد (و شما با انسان های ناشناس ملاقات می کنی؟). حضرت پاسخ داد: ای ابوحمزه! آنان هیئتی از جن های شیعه و پیرو ما بودند؛آنان آمده بودند تا تعالیم و مسائل دینی شان را از ما سوال نمایند.

  • كانُوا يُحبّونَ أن يَكونَ في البَيتِ الشيءُ الداجِنُ ، مِثلَ الحَمامِ أو الدَّجَاجِ أو العَنَاقِ ، لِيعبَثَ بهِ صِبيانُ الجِنِّ و لا يَعبَثُونَ بصِبيانِهم[4]

(مسلمانان) دوست داشتند که پرنده های اهل نظیر کبوتر و مرغ را در خانه نگه دارند تا کودکان جنیان با آنان سرگرم شوند و به فرزندان آنان نپردازند.

امام جعفر صادق (ع)

  • ليسَ من بيتٍ فيهِ حَمَامٌ إلاّ لَم يُصبْ أهلَ ذَلِكَ البَيتِ آفةٌ من الجِنِّ ، إنَّ سُفَهاءَ الجِنِّ يَعبَثونَ في الَبيتِ فَيعبَثُون بِالحَمَامِ وَ يترُكونِ الإنسانَ[5]

هیچ خانه ای نیست که در آن کبوتر باشد جز اینکه به اهل آن خانه از جن آسیبی نمی رسد. همانا رشد نیافتگان جن در خانه بازی می کنند و به کبوتر پرداخته و آدمی را رها می کنند.

  • الجِنُّ علَى ثلاثةِ أجزاءٍ، فَجُزءٌ مَع المَلائِكةِ، وَ جُزءٌ يَطيرُونَ في الهَواء، و جزءٌ كلابٌ و حيَّاتٌ[6]

جن در سه گروه است: گروهی با فرشتگان هستند، گروهی در هوا می پرند و گروهی به شکل سگ و مار می باشند.

منابع:

[1] کنزالعمال: 41525

[2] معجم الکبیر،10/67/9969

[3] بصائر الدرجات: 3/96

[4] قرب الاسناد، 314/93

[5] قرب الاسناد، 5/546/6

[6] الخصال: 154/192

 

  • تلاوت ترتیل آیه 27 سوره حجر – شحات محمد انور

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *