هفهاف بن مهند راسبی – شهید پس از واقعه

هفهاف بن مهند راسبی – شهید پس از واقعه

هیچ گاه دیر نمی رسید اما گویی این بار دیر رسیده بود. بیشتر از پنجاه سال سن داشت، ميانسالی را تجربه می کرد. تجربه شیرینی بود. یحتمل خانم، بچه و حتی نوه داشت و همه این ها سبب نشده بود او از امام زمان خویش رویگردان شده و مسیر یک زندگی معمولی را در پیش بگیرد.اسمش هفهاف بود و نام پدرش مهند. به او هفهاف بن مهند راسبی می گویند.

او زمان امیر مومنین(ع)، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را درک کرده بود. زمانی که جنگ صفین در ماه صفر سال 37 هجری قمری بین امام علی (ع) و معاویه در گرفت. او شرکت کرد و پا به پای امام زمان خود جنگید. هفهاف پس از امیر مومنان، در خدمت امام حسن علیه السلام بود. اما 13 سال پس از شهادت پدر، پسر ارشد نیز شهید شد. هفهاف بن مهند پس از شهادت امام تصمیم گرفت به بصره رفته و در آنجا روزگار بگذراند. پس به بصره هجرت کرد.

سال ها گذشت حوالی سال 61 هجری بود که زمزمه تمایل بیعت اهل کوفه با امام حسین (ع) به گوشش رسید. اما آیا آن ها اهل بیعت بودند؟! ممکن بود هر آن از نظر خود برگردند. اما خب امام حج خود را ناتمام گذاشت و به سوی عراق آمده بود. هفهاف شنید که نه تنها بیعت نکرده اند، بلکه امام را برای جنگی نابرابر محاصره کرده اند.

هفهاف ماندن را جایز ندانست. لباس جنگ به تن کرد. از اهل خانه خداحافظی کرد و به سوی سرزمین نینوا تاخت تا به وقت برسد و از امام خود دفاع کند و هم رزم شود. ولی زمان گذشت …

یا ابا عبدالله
یا ابا عبدالله

عصر روز دهم محرم بود که او به کربلا رسید، کربلایی که در آن امام و یارانش به شهادت رسیده بودند و خیمه ها در حال غارت بود و صدای جیغ کودکان و مظلومیت شان شنیده می شد.

هفهاف ساکت ننشست. اگر چه دیر رسیده بود، به میدان رفت و جنگید و به چپ و راست سپاه عمر سعد حمله می کرد. اما خب او یک تنه نمی توانست حریف لشکری باشد. پس محاصره شد. اول اسب هفهاف بن مهند را از پای درآوردند. حال او پیاده نظامی بود که در عین اینکه محاصره شده بود، شمشیر می زد. شدت جراحات هفهاف بالا بود. او در نزدیکی گودال قتلگاه ناگهان از پای افتاد و به مولای شهیدش پیوست.

بن مهند اگر چه دیر رسید اما با شهدای کربلا پر کشید و این خود عاقبت به خیری است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *