عنوان بصری و امام صادق علیه السلام

عنوان بصری و امام صادق علیه السلام

عنوان بصری پیرمردی ۹۴ ساله بود. او در مدینه زندگی می کرد و دو سالی بود که به نزد مالک بن انس برای پرسش و پاسخ و یادگیری علوم دين می‌رفت.  پس از این دو سال زمانی که امام صادق علیه السلام وارد مدینه شدند تصمیم گرفت همچون زمانی که به نزد مالک می رفت، به نزد  جعفر بن محمد هم برود و از او کسب فیض کند.

مدتی گذشت و عنوان علوم دین را از منبع آن یعنی اهل بیت علیهم السلام یاد می گرفت. در روزی از روزها که او همچون بقیه اوقات برای یادگیری نزد امام صادق علیه السلام رفته بود امام رو به او کرد و فرمود: من تحت نظر نیروهای حکومتی هستم به علاوه اوراد و اذکاری برای عبادت در ساعات مختلف دارم من را از این کار باز ندار. به نزد مالک بن انس برو و مثل قبل از او یاد بگیر. عنوان از این سخن امام غمگین و ناراحت شد. پس از پیش او رفت و با خود گفت: خیری در من نیست! اگر که بود، امام من را از نزد خود نمی راند و به مالک حواله نمی کرد. او با دلی ملول وارد مسجد رسول خدا (ص) شد و پس از سلام و زیارت قبر پیامبر (ص)، دو رکعت نماز خواند و گفت: خداوندا! از تو می خواهم که قلب صادق بن محمد علیه السلام را به سمت من متمایل نمایی و از علمش نصیبم کنی تا با آن علم به مسیر مستقیم هدایت گردم.

پس از این کار عنوان بصری به سمت خانه خود رفت. در دل او محبت صادق آل محمد (ص) جای گرفته بود به همین دلیل دیگر به نرد مالک بن انس هم نرفت. او که دلش را غم و اندوه پر کرده بود دیگر از خانه خارج نشد و تنها برای نمازهای واجب بیرون می رفت و بر می گشت. در روزی از روزها صبر عنوان تمام شد. او که دلش برای امام تنگ شده بود کفش خود را پوشید و ردای خود را بر دوش انداخت و پس از خواندن نماز عصر راهی خانه امام شد. عنوان بصری به خانه امام رسید و اجازه ورود خواست. خدمتکار حضرت گفت که در حال حاضر امام نماز می خوانند. پس پشت در منتظر ماند تا اجازه ورود صادر شود. پس از مدت کمی خدمتکار به نزد عنوان رفت و به او گفت که بر برکت خداوند وارد شود.

عنوان بصری به نزد امام وارد شد و سلام کرد. امام پاسخ سلام او را دادند و از او خواستند تا بنشیند. عنوان نشست. پس از احوال پرسی امام سر خود را بلند کرد و به عنوان فرمود: کنیه ات چیست؟ بصری گفت: ابو عبدالله. امام فرمود: خدای متعال کنیه تو را مستدام دارد و در آنچه که خشنودی اوست موفق کند. عنوان بصری که این دعای امام را شنید در دلش گفت: اگر که این ملاقات هیچ بهره دیگری نداشته باشد همین یک دعا برای من خیر کثیر است.

امام صادق علیه السلام پس از کمی تامل سر خود را بلند کرد و فرمود: ای ابا عبدالله! چه می خواهی؟ ابو عبدالله گفت: از خدا طلب کردم  تا دل شما را بر من متمایل نماید  و از علم و دانش شما نصیبم نماید. امید دارم که حق تعالی آنچه را که از او درباره شما خواستم به من عطا نماید.

در پاسخ امام علیه السلام توصیه های راه گشایی به ابو عبدالله کرد:

امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام

توصیه های امام به عنوان بصری (حدیث عنوان بصری)

امام فرمود: ای ابا عبدالله! علم به یادگیری نیست بلکه نوری می باشد در دل شخصی که خداوند متعال می خواهد او را هدایت نماید، اگر در جستجوی علم و طالب آن هستی نخست بندگی حقیقی را در خویش به وجود آور و علم را برای عمل نمودن به آن یاد بگیر و از حق تعالی فهم بخواه تا تو را فهیم کند.

عنوان گفت: ای شریف! اما فرمود: بگو ای ابو عبدالله! عنوان گفت: حقیقت بندگی چه چیزی است؟ امام پاسخ دادند: (حقیقت بندگی) به سه چیز می باشد: اول آنکه بنده آن چه را که خداوند به او عطا نموده مُلک خود نداند چرا که بنده ها مالک نیستند و مال را از آن خداوند می بینند و هر کجا که خداوند امر کرد مصرفش می کنند. دوم آن که بنده امر خود را تدبیر نمی کند، سوم آن که: تمام وقت خویش را برای فرامین الهی و ترک نواهی او صرف می نماید.

پس هر زمان بنده آن چه را که خداوند به او بخشیده مُلک خویش نداند انفاق آن در راه خدا برایش آسان می شود و هر زمان تدبیر امور خود را به ید مدبر واقعی بسپارد، سختی های دنیا برای او آسان می گردد و هر زمان بنده به امر و نهی پروردگار گردن نهد هیچ وقت با مردم جدال نمی کند و به آن ها فخر نخواهد فروخت. هر زمان حق تعالی به بنده خود این سه خصلت را عطا نمود، جهان، شیطان و مردم درنظر او خوار می گردند و به سبب جمع مال و فخر فروشی به دنبال دنیا نمی رود و از مردم دنیا مقام و عزت طلب نمی کند و اوقات خود را هدر نمی دهد. این نخستین درجه پرهیزگاران است. خدای متعال میفرماید: جهان آخرت را برای کسانی آماده کردیم که در روی زمین دنبال مقام پرستی نرفته و فساد را مرتکب نشده باشند و پایان نیک برای پرهیزگاران است.

عنوان پس از شنیدن این کلام رو به امام نمود و گفت: ای ابا عبدالله! نصیحتی به من کن. امام فرمود: تو را به 9 چیز وصیت می کنم  و این 9 چیز سفارش من به افرادی است که پویندگان مسیر به سوی الله هستند و از خداوند می خواهم تو را در عمل نمودن به آن ها توفیق دهد. سه تا از آن ها در تربیت نفس هستند،سه تا از آنان در بردباری و صبر و سه تای دیگر در علم. آن ها را به خاطر داشته باش و درباره آن ها سهل انگاری نکن.

عنوان که چنین شنید، قلب خویش را برای شنیدن آن ها مهیا کرد.

و اما سه وصیت تربیت نفس:

اول آنکه چیزی را اشتها نداری نخور چرا که سبب حماقت و نادانی می شود، دوم آنکه تا گرسنه نشدی غذا نخورو سوم آنکه هر زمان خواستی غذا بخوری غذای تو حلال باشد و بسم الله بگو و به یاد بیاور کلام پیامبر خدا (ص) را که فرمود: انسان ظرفی را بدتر از شکم خود پُر نکند، در این صورت اگر ناچار گشت، یک سوم آن را برای غذا، یک سومش را برای نوشیدنی و یک سوم دیگر را برای نفس کشیدن بگذارد.

سه ویژگی که در صبر است:

اول آنکه اگر شخصی به تو گفت: اگر یکی بگویی ده تا می شنوی، بگو: اگر ده تا هم بگویی یکی نمی شنوی؛ دوم آنکه، اگر کسی تو را دشنام داد بگو: اگر که تو راست بگویی از خدا می خواهم که من را ببخشد و اگر دروغ می گویی از خداوند می خواهم که تو را مورد مغفرت خویش قرار دهد. سوم اینکه: اگر کسی تو را تهدید به ظلم کرد تو او را پنده ده و برای او دعا کن.

و اما سه خصلتی که درباره علم هستند:

اول آنکه چیزی را که نمی دانی از علما بپرس و هیچ گاه برای اذیت آن ها و آزمایششان سوال نکن؛ دوم آنکه از عمل به رای خویش بر حذر باش و در هر چه احتیاط را مناسب میبینی، احتیاط نما و سوم آنکه از فتوا دادن فراری باش همانطور که از دست شیر فرار می کنی و گردن خویش را پلی برای مردم قرار نده (فتوای نادرست باعث می شود تا گناه مردم به دوش تو بیفتد).

 

  • تلاوت ترتیل آیه 189 سوره آل عمران – حامد شاکرنژاد

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر همه چیز تواناست.

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *