شرح حکمت 78 نهج البلاغه – بخش دوم

حکمت 78 نهج البلاغه

در بخش اول شرح حکمت 78 نهج البلاغه، حکمت و صدر حدیث آن از کافی ذکر شد و مثالی در رد جبر بر اساس کلام مولا امیر مومنان علیه السلام بیان شد. حال به ادامه شرح این حکمت مطابق با آنچه که آیت الله مکارم شیرازی در شرح این کلام بیان کرده اند خواهیم پرداخت.

شرح حکمت 78 نهج البلاغه

در بخش قبلی (شرح حکمت 78 نهج البلاغه – بخش اول) تا آنجا گفته شد که فردی که از خویش دارای اختیار نیست را نمی توان پاداش داد یا او را به سبب خطایی که می کند کیفر نمود چرا که او در هیج یک از آن ها دخیل نبوده است و چنین وعده و وعیدی کاملا بیهوده است.

البته این حکمت در کافی کامل تر و این چنین آمده است: «لَوْ کَانَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ وَالاَْمْرُ وَالنَّهْیُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللَّهِ وَسَقَطَ مَعْنَى الْوَعْدِ وَالْوَعِیدِ فَلَمْ تَکُنْ لاَئِمَةٌ لِلْمُذْنِبِ وَلاَ مَحْمَدَةٌ لِلْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُذْنِبُ أَوْلَى بِالاِْحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلَى بِالْعُقُوبَةِ مِنَ الْمُذْنِبِ تِلْکَ مَقَالَةُ إِخْوَانِ عَبَدَةِ الاَْوْثَانِ وَخُصَمَاءِ الرَّحْمَنِ وَحِزْبِ الشَّیْطَانِ وَقَدَرِیَّةِ هَذِهِ الاُْمَّةِ وَمَجُوسِهَا» به این معنا که اگر چنین است که تو می پنداری – یعنی انسان ها در کارهایشان مجبور هستند – ثواب و کیفر و امر و نهی از سمت خدای متعال باطل می گردد و وعده و وعید ساقط خواهد شد، نه هیچ گناهکاری در خور سرزنش است و نه هیچ شخص نیکوکاری سزاوار ستایش خواهد بود، بلکه آن گنهکار به نیکی از شخص نیکوکار شایسته تر است (زیرا فردی که کار خوب می کند ثمره نیکوکاری را علاوه بر پاداش دریافت می کند) و همچنین نیکوکار به کیفر از شخص گنهکار سزاوارتر است (چون که گنهکار از گناهی که می کند نیز زجر می بیند)، این کلام برادران بت پرستان و اعداء رحمان و حزب شیطان و قدریه این امت و مجوس آن می باشد[1].

«قدریه» به افرادی اطلاق می گردد که به جبر قائل هستند و تعبیر آن ها به «مجوس این امت» بدان جهت است که مجوس حتی در مبداء خلقت جهان نیز به جبر قائل بوده اند و این باور را داشتند که خدای خیر و نیکی تنها می تواند امور خیر ایجاد کند و خدای شر و بدی تنها شر می آفریند.

حضرت علی علیه السلام در این کلام محکم ترین دلیل را در جهت ابطال جبر بیان نمود و چهار تالی فاسد برای آن گفت که در کافی ده تالی فاسد هستند. از این رو مشخص می شود سید رضی گزینشی عمل نموده است.

در نهج البلاغه آمده که اگر جبر در کار باشد پاداش و مجازات و وعده و وعید عبث و بیهوده هستند زیرا عقل سلیم چنین چیزی را قبول ندارد. پاداش و مجازات و وعده زمانی به کار می روند که شخص از خود دارای اختیار باشد.

می توان این گونه گفت که در همه ملل و امم موجود در کل جهان برای افرادی که جرم مرتکب می شوند، بازجویی و مجازات در نظر گرفته می شود و افرادی که وظیفه شناس هستند تشویق شده و پاداش دریافت می کنند.این امر در زندگی اجتماعی افرادی که دارای تفکر جبری هستند نیز دیده می شود. آن ها وجود دادگاه ها و کیفر بدکاران را جزو لوازم حیات انسان دانسته و عاقلانه به حساب می آورند.این در حالی است که اگر شخص معتقد به جبر است می بایست همه این برنامه ها را نیز ظالمانه بداند!

احتمالا به همین جهت است که قائلان به جبر ناچارا عدالت خدای متعال را نیز نفی می کنند و بیان می دارند که خداوند هر چه انجام دهد عین عدالت خواهد بود حتی اگر که همه افراد نیکو کار را به جهنم بفرستد و اهل ظلم را به بهشت؛ این کار خداوند خلاف نیست. این سخن از جبریون هر شخص عاقلی را به خنده وا می دارد.

در ادامه حضرت به مبحث اختیار پرداخته و آن را شفاف بیان می کند. ایشان می فرمایند: خدای سبحان بنده های خویش را امر نموه و به آنان اختیار داده و نهی نموده. همچنین تکالیف آسمانی بر دوششان قرار داده و هیچ گاه تکلیف سنگینی برایشان قرار نداده است. او در مقابل (فرمانبرداری کم) اجر عظیمی قرار داده است و هیچ گاه کسی از سر اجبار او را معصیت ننموده است و به اکراه فرمانبرداری نکرده است.

امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام

امام به زیبایی در این بخش امر و نهی های تشریعی را همراه با صفت اختیار بیان نمود و به فضل خداوند در سنگین و سخت نبودن تکالیف و افزون بودن پاداش ها اشاره کرد. سپس سه تالی فاسد دیگر برای قائل بودن به جبر بیان کرد و آن سه عبارتند از:

  • اگر که مردم واقعا مجبور باشند فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی تماما عبث خواهد بود چرا که نه نیکوکار مجبور را می شود از نیکوکاری برحذر داشت و نه شخص گناهکار مجبور را از انجام معصیت.
  • عموما اگر که جبر باشد همه مکاتب و توصیه های علمای اخلاق فرو می ریزد.
  • علاوه بر این ها خدای متعال آسمان ها و زمین و آنچه که بین این دو است را بیهوده و باطل خلق نکرده است. این ظن کافران است.

آسمان ها و زمین بر اساس آنچه که در دین ذکر شده به تسخیر آدمیان در آمده تا آدمی مسیر حق را در پیش گرفته و مسیر تکامل را پیمایش کند. حال اگر کخ سخن قائلان به جبر درست باشد این همه خلقت بیهوده خواهد بود زیرا انسان برای پیمایش مسیر تکامل از خویش اختیاری ندارد. همچنین می دانیم که تکاملی که به جبر باشد تکامل نیست.اینکه امام بر اساس نسخه کافی بیان فرموده : این رای باور بت پرستان و اعداء رحمان و افراد قائل به جبر است اشاره به این امر دارد که مجوس به ثنویت و دو گانه پرستی قائل بودند. آنان یزدان را خدای خیر و اهریمن را خدای شر می خواندند که از هر یک به ترتیب تنها خیر و شر صادر می شد.پس مخلوقات نیز دو دسته هستند که به جبر نیکوکار و بدکار هستند. آن که نیکو کار است باطنش مخلوق یزدان و آنکه بدکار است باطنش آفریده ی اهریمن است.

علاوه بر این اشاره حضرت به اینکه جبر باور مشرکان است نیز به آیه 35 سوره نحل بر می گردد. خداوند در آن آیه می فرمایند: و آنان که شرک ورزیدند گفتند: اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان غیر او را عبادت نمی کردیم و چیزی را بی اراده او حرام نمی کردیم (بله) کسانی که قبل از او بودند نیز بدین صورت عمل می نمودند اما آیا انبیاء وظیفه ای به جز ابلاغ آشکار دارند.

آمده که آن پیرمرد شامی زمانی که این جواب را از حضرت دریافت کرد شادمان شده و فی البداهه اشعاری در ارتباط با حضرت سرود.

منبع:

[1] کافى، ج 1، ص 155، ح 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *