شرح حکمت 78 نهج البلاغه – بخش اول

حکمت 78 نهج البلاغه

جبر و اختیار را می توان جزو حساس ترین مباحث در حوزه فلسفه و کلام دانست. این موضوع در اسلام به سبب پیوند تنگانگش با اموری چون اراده، قدرت، علم الله تعالی به افعال آدمی و قضا و قدر مهم بوده و همواره مور د بحث است. برخی افراد به اختیار قائل و برخی جبر را درست می دانند. این در حالی است که در دین اسلام هیچ یک از این دو صحیح نیستند. درباره جبر و اختیار ائمه اطهار علیهم السلام فراوان سخن گفته و به تبین این موضوع پرداخته اند. یکی از این سخنان حکمت 78 نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام است. امام در این حکمت دلایلی را در ارتباط با باطل بودن جبر بیان می دارد.

در واقع حضرت در پاسخ به پرسش شخصی که از سرزمین شام آمده و سوال کرده: آیا رفتنمان به شام به قضا و قدر الهی است؟، فرمود: وای بر تو! شاید گمان نمودی مقصودم قضای لازم و قدر حتمی است (انسان ها در کارهای خود مجبور هستند و اختیاری از خویش ندارد). اگر اینگونه می بود ثواب و مجازات خداوند بدون شک باطل می گشت و وعده و وعید ساقط می شد. حق تعالی به بنده های خود امر نموده و به آن ها اختیار داده و نهی نموده، تکالیف آسانی بر دوششان قرار داده و هیچ کاه تکلیف سنگینی نکرده. (خدای متعال)در مقابل (فرمانبرداری اندک)پاداش بسیاری قرار داده و هیچ وقت کسی از روی اجبار او را معصیت ننموده و از روی اکراه فرمانبرداری نکرده است. خداوند انبیاء را بیهوده ارسال نکرده و کتب آسمانی را عبث برای بنده های خویش نازل ننموده است. (خداوند) آسمان ها، زمین و آنچه که بین آن ها است را باطل خلق نکرده است. این گمان اهل کفر است. وای بر کافران از آتش جهنم. (این حکمت بخشی از یک کلام طولانی است).

برای این حکمت شرح هایی ذکر شده است. در ادامه به شرحی که آیت الله مکارم شیرازی بیان فرموده خواهیم پرداخت.

شرح حکمت 78 نهج البلاغه

این حکمت از سخنان مهم و معروف حضرت علی (ع) در ارتباط با قضا و قدر (جبر و اختیار) است. این کلام یکی از بهترین مسیرهای حل این مسئله است اما به جهت آنکه سید رضی تنها بخشی از آن را گزینش نموده و در نهج البلاغه آورده است، در ادامه محتوای کامل حدیث را از کتاب کافی بیان می داریم. در کافی آمده است: علی علیه السلام که امیر مومنان است بعد از بازگشت از جنگ صفین در کوفه بودند که پیرمردی به نزد ایشان آمد و در مقابل حضرت دو زانو نشست و عرض نمود: ای امیر مومنان به ما خبر ده (آگاه کن) که آیا رفتنمان ه سمت اهل شام به قضا و قدر الهی بود؟ حضرت فرمود: بله ای پیرمرد! شما هیچ تپه ای را بالا نرفتید و از هیچ دره ای پایین نیامدید جز اینکه به قضا و قدر خداوند است.پیرمرد گفت: اگر که اینگونه است پس ما در مقابل این همه زحمت پاداشی نداریم.

حضرت پاسخ دادند: خاموش باش ای پیرمرد. قسم به خداوند که او اجر عظیمی برای شما در این مسیر قرار داد و علاوه بر این در توقف هایی که داشتید و همچنین در بازگشت شما. شما در هیچ کدام از این حالات مکره و مجبور نبوده اید.

پس پیرمرد سوال کرد: چطور ما مکره و مجبور نبوده ایم در حالی که رفت و آمد ما تماما به قضا و قدر خداوند بود؟

نهج البلاغه
نهج البلاغه

حضرت فرمود: (آنچه که در حکمت 78 نهج البلاغه ذکر شده است).

و اما معنای سخنی که در این حکمت آمده این است که چطور امکان دارد خدای متعال فردی را به انجام کار خوب مجبور کند و پس از آن به او پاداش دهد! یا او را به گناه مجبور نباید و بعد از آن مجازاتش کند؟! این کار عملی ظالمانه و ناعادلانه است. در واقع چگونه می شود به شخصی که از خویش اختیار ندارد وعده داد یا تهدید کرد؟ قطعا چنین وعده و وعیدی عبث خواهد بود.

می توان این مثال را زد که کسی در اثر بیماری رعشه،، دستش همواره و بی اختیار می لرزد. حال به این شخص بگویید که اگر دستت را ثابت نگه داری پاداش می دهیم و اگر که به لرزش ادامه دهی تو را مجازات خواهیم کرد. این حرف باعث می شود تا دیگران شما را نادان و بی خبر بدانند …

 

  • تلاوت ترتیل آیه 21 سوره حجر – محمدحسین سعیدیان

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست؛ ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی‌کنیم!

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *