شرح حکمت 77 نهج البلاغه

شرح حکمت 77 نهج البلاغه

حکمت 77 نهج البلاغه به بی اعتنایی امام علی علیه السلام به دنیا اشاره دارد. ترجمه حکمت این است:در خبری آمده که شخصی به نام «ضرار بن حمزه ضبایی» در هنگام ورودش بر معاویه با پرسش معاویه از حالات امام علی (ع) رو به رو می شود. پس در جواب می گوید: شهادت می دهم که من او را در برخی از مواقف دیدم در حالی که شب پردۀ تاریک خویش را فرو افکنده بود و او در محراب خود به عبادت ایستاده، محاسن مبارکش را به دست گرفته و همانند مار گزیده به خویش می پیچید و از سوز دل گریه می کرد و می گفت:ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو تو خویش را بر من عرضه می داری یا اشتیاق خود را به من نشان می دهی؟ (تا من را به شوق بیاوری؟) هیچ گاه چنین وقتی برایت فرا نرسد (که در قلبم جای گیری). هیهات (اشتباه کردی و من را نشناختی) دیگری را فریب ده، من به تو محتاج نیستم، تو را سه طلاقه نمودم؛ طلاقی که در آن برگشتی نیست. زندگی ات کوتاه، مقام تو کم و آرزوی داشتنت ناچیز است. آه از کمی زاد و توشه (برای آخرت) و طولانی بودن مسیر و دوری سفر و عظمت (مشکلاتی که در مقصد است نظیر حسابرسی).

برای این حکمت نیز شرحی توسط شارحان بیان شده است که در ادامه به شرح نگاشته شده توسط آیت الله مکارم شیرازی خواهیم پرداخت و با اقتباس از آن شرح حکمت 77 را بیان می کنیم.

شرح حکمت 77 نهج البلاغه

اصل ماجرا در مروج الذهب از مسعودی چنین نقل شده است: ضرار بر معاویه وارد شد. معاویه به او گفت: اوصاف علی را برای من بازگو کن. ضرار گفت: من را از این کار معاف نما (ضرار گمان می کرد این کار خلاف میل معاویه است و خطری از جانبش او را تهدید نماید). معاویه اصرار کرد و گفت: چاره ای وجود ندارد جز اینکه برای من شرح دهی.

ضرار در جواب می گوید: حال که اینگونه است بدان که به خداوند قسم او جایگاه بسیار بالایی داشت (روحی و جسمی) بسیار قدرتمند و قوی بود. کلام حق می گفت و به عدالت حکم می کرد و چشمۀ علم و دانش از اطرافش می جوشید و کلام حکمت آمیز از سوی او صادر می گشت. غذایش ساده و ناگوار و لباسش کوتاه ( در آن دوران کوتاهی لباس نشان از تواضع و بلندی آن نماد تکبر بود) بود. قسم به خداوند هر زمان او را می خواندیم پاسخمان می داد و اگر که از او تقاضایی داشتیم اجابت می نمود.و قسم به خداوند با این که خویش را به ما نزدیک می کرد و ما هم به او نزدیک بودیم در اثر هیبت و جلالش قدرت سخن گفتن در مجلس او را نداشتیم و به سبب عظمتش در اندیشه ما هیچ گاه در مجلس او سخن را شروع نمی کردیم. تبسمش دندان هایی را همانند دانه های مروارید منظم نشان می داد. افراد دین دار را بزرگ می داشت و انسان های مستمند را مورد ترحم قرار می داد. در زمان قحطی یتیمان نزدیک و مستمندان خاک نشین را اطعام می نمود و برهنگان را لباس می پوشاند و مظلومان را یاری می کرد و از دنیا و زرق برقش وحشت داشت. به تاریکی شب مانوس بود. شهادت می دهم شبی او را دیدم در حالی که … (همان بخشی که در حکمت ذکر شده را می آورد که توسط سید رضی تخلیص شده است).

محبت دنیا بر اساس حدیث معروف نبوی سرچشمه تمامی گناهان است[1]. بی اعتنا شدن به زرق و برق و مقامات و ثروت های دنیایی دلیلی بر زهد در دنیا و بیمه کننده در مقابل معاصی است. پس امام در این کلام خود دنیای فانی را مخاطب ساخته و می فرماید: ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو و در ادامه می فرماید: تو خویش را بر من عرضه می داری یا اشتیاق خود به من را نشان می دهی؟ هیچ گاه زمانی این چنین برایت فرا نرسد. سپس برای تاکید می افزاید: هیهات دیگری را فریب ده من به تو نیازی ندارم، تو را سه طلاقه نمودم که در آن برگشتی نیست.

عبارت «لاَ حَانَ حِینُکِ» در حقیقت جمله انشائیه و نفرین است و خبری نیست امام از خداوند می خواهد که زمانی فرا نرسد که در قلبش حب دنیا نفوذ کند.

امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام

عبارت «غُرِّی غَیْرِی» نیز مفهومش آن نیست که من را رها کن و به سراغ دیگران برو و آن ها را فریب ده. مقصود این است که هیچ گاه سراغم نیا.

همچنین استفاده از تعبیر سه طلاقه کردن بر این موضوع نظارت دارد که آدمی بر حسب طبع و خلقتش با دنیا پیوندی دارد که در حکم ازدواج می باشد و امام با این عبارت از قطع کردن این پیوند سخن به میان می آورد. در ادامه این کلام، حضرت علت این نفرت را زندگی کوتاه، مقام کم و آرزوی داشتنش را ناچیز بیان می کند.

علاوه بر این ها عبارت «أَمَلُکِ حَقِیرٌ» به این موضوع اشاره دارد که انسان هایی که دنیا را آرزو می کنند برای خویش آرزوی حقیر و پستی کرده اند. و اما در پایان سخن امام از کمی زاد و توشه آخرت و طولانی بودن سفر شکایت می کند.

اگر چه می دانیم امام علیه السلام بیش ترین ذخیره را برای عالم آخرت را به سبب جهاد و عبادات بسیار مهیا نموده اما اظهار ناراحتی کرده و برای آخرت خویش نگران است. در این میان ما به کمی توشه چه بگوییم و چه کار کنیم؟

بدیهی خواهد بود که هر زمان آدمی زاد و توشه اش را برای این سفر طولانی کم ببیند در جهت افزایشش سعی می کند اما اگر که به غرور دچار شود و عمل و توشه اش را بزرگ پندارد هیچگاه به فکر افزایشش نمی افتد. تعبیر به «مورد» اشاره به قیامت دارد که آدمی در آن داخل می شود و کلمه «عظیم» به مشکلات حساب و کتاب و عبور از صراط و وحشت آن از آن است.

منبع:

[1] مستدرک الوسائل، ج 12، ص 40، ح 17

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *