مسافری خارق العاده – داستان ائمه – امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام

سال 128 هجری قمری بود. امام صادق علیه السلام همراه با خانواده و برخی از دوستان و همچنین پیش خدمتان برای انجام مناسک حج راهی مکه مکرمه شد. پس از انجام اعمال و مناسک واجب حج راهی مدینه شدند. حضرت و همراهان در مسیر مکه تا مدینه و در روستایی به نام ابواء برای استراحت فرود آمدند. آن روستا، روستایی بود که مادر پیامبر خدا (ص) یعنی حضرت آمنه (س) در آنجا دفن شده است. آن ها کمی استراحت کردند. در این مدت غذا نیز آماده شد. پس سفره را پهن کردند. امام صادق علیه السلام خود از همراهان پذیرایی می کرد و غذا جلوی آنان قرار می داد.

در این حین فردی از سمت همسر امام وارد شد و گفت: ای پسر پیامبر خدا! حمیده گفت: من در وضعیت ویژه ای قرار گرفته ام و درد زایمان بیشتر شده است و به سبب آنکه فرموده بودید که در اولین فرصت اطلاع دهم تا نخستین ملاقات نوزاد با شما باشد من نیز اطاعات امر کرده و چنین نمودم.

امام (ع) چون که آن سخنان را شنید با عجله حرکت کرد و به همراه آن فرد به سمت منزلگاه همسر خود به راه افتاد.

همه همسفران چشم انتظار امام بودند که ناگهان دیدند امام صادق (ع) خوشحال و شاد بازگشت. پس همراهان گفتند: جانمان به فدایت! خداوند همسرتان را سالم نگه دارد. حال او چطور است؟

امام متبسم فرمود: خدای عز و جل نوزادی به ما عطا نمود که بهترین خلق خدا می باشد. او در زمان تولد دست خویش بر زمین گذاشت و سر خود به آسمان بلند نمود و به یگانگی خدای متعال شهادت داد که این خود نشانه امامت او خواهد بود و قسم به خداوند واحد و بی همتا که او امام و پیشوایتان پس از من است.

ابو بصیر از یاران امام که در آن سفر نیز به همراه ایشان بود پرسید: در این باره تقاضا می کنم که بیشتر توضیح دهید.

امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام

امام فرمود: در شبی که نطفه این فرزند منعقد شد کمی قبل از آن فردی به نزد من آمد و ظرفی که در آن شربتی سفید و گوارا و خنک به دستم داد، پس همین که من مقداری از آن را نوشیدم. آن شخص امر نمود تا با همسر خویش همبستر گردم.

حضرت در ادامه فرمود: نطفه هر امامی این گونه منعقد می شود . چون چهل روز از آن بگذرد خدای متعال ملکی را مبعوث می کند تا بر بازوی راست او آیه 115 سوره انعام را بنویسد. پس از آن که زمان ولادت رسید و نوزاد متولد شد؛ دست بر زمین گذارده و سر خود را به آسمان بلند کند و در آن حیم فرشته ای از سوی خداوند متعال نوزاد را با نام و نام پدرش آوا می دهد که ثابت باش و پایدار. تو را برای امر مهم خلق نموده ام. تو امین و خلیفه ام هستی. رحمتم شامل دوستانت می گردد و دشمنانت را به دردناک ترین مجازات عذاب نمایم گر چه آنان در این جهان در نعمت و آسایش غرق باشند. پس چون کلام فرشته تمام شود نوزاد به وحدانیت خداوند شهادت می دهد و بعد از آن حق تعالی همه علوم را به او عطا کرده و مقدر می سازد تا هر شب قدر فرشته روح با او ملاقات کند.

ابو بصیر چون این سخنان را شنید گفت: آیا فرشته روح همان جبرئیل امین علیه السلام است؟ امام پاسخ داد: خیر. بزرگی و عظمت فرشته روح از همه فرشتگان بیشتر و بالاتر است و خدای متعال می فرماید: و در شب قدر فرشتگان ه همراه روح نازل می شوند[1][2]

منابع:

[1] آیه چهارم سوره قدر

[2] برگرفته از سایت اهل بیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *