حکایاتی اخلاقی از علامه امینی

علامه امینی صاحب کتاب الغدیر

در این نوشتار با هدف بهره مندی از زندگی علما و فضلا دین اسلام و مذهب تشیع بر آن شدیم تا برخی از حکایات اخلاقی نقل شده از علامه امینی صاحب کتاب الغدیر را به نگارش در آوریم.

با وضو شیر دادن!

فرزند علامه امینی نقل می کند: در روزی از روزها مادربزرگ پدری من به خانه ما در نجف آمد. پس من درباره زندگی پدر خود از ایشان سوالاتی کرده و مطالبی را پرسیدم. از نکات عجیبی که مادربزرگم به آن اشاره کرد این بود؛ او گفت: من پس از تولد علامه امینی تا دو سال تمام هیچ گاه بی وضو به او شیر نمی دادم و هر زمان وقت شیر دادن به او بود انگار به من القاء می شد و من می رفتم اول وضو می گرفتم. برکات بسیاری در این دادن با وضو است که نصیب من شده است.

پشتکار علامه امینی برای کسب معارف

برخی می پندارند که کتاب الغدیر به آسانی تالیف شد. در حالی که چنین نبود! علامه امینی سختی های فراوانی را تحمل کرد. به عنوان نمونه و از قول فرزند او می توان به این مورد اشاره کرد. در مقابل خانه علامه امینی کتابخانه مرحوم کاشف الغطاء بود. آن مرحوم مدرسه ای نیز داشتند که در کنار کتابخانه بود و ده تا دوازده حجره بود. کتابخانه مرحوم کاشف الغطاء امکانات رفاهی نداشت و کتاب ها نیز از پدرش شیخ علی کاشف الغطا بوده اند. علامه امینی چون که این کتابخانه نزدیک بود فراوان از آن استفاده می کرد. او از صبح به کتابخانه برای مطالعه می رفتند و آنچنان غرق مطالعه می شدند که گذر زمان را نیز حس نمی کردند به گونه ای که در یکی از روزها مدیر کتابخانه عصر از کتابخانه بیرون می آید و قفل در را می زند در حالی که علامه داخل بودند. مدیر کتابخانه فردای آن روز به کتابخانه می آید و وقتی علامه را می بیند تعجب می کند. او به علامه می گوید شما کی به کتابخانه آمدید؟ علامه جواب داد: از دیروز که من را در کتابخانه زندانی نمودی تا به الان در اینجا هستم.

داستان مذهبی
داستان مذهبی

ارادت ویژه به حضرت عباس علیه السلام

علامه تهرانی به نقل از شخص مورد اعتمادی نقل می کند: در روزی از روزها یکی از افراد معمم برای عیادت به خانه علامه امینی می رود. آن خانه در پیچ شمیران تهران بود و منزل موقت ایشان به شمار می رفت. علامه امینی سخت مریض بودند و به پشت خوابیده بودند. آن فرد ضمن احوال پرسی از علامه سوالی می کند که اگر آدمی به حضرت ابو فاضل علیه السلام محبت نداشته باشد باعث صدمه ه ایمان او می شود. علامه امینی متغیر شد. او با آن حال نقاهت نشت و گفت: به حضرت عباس علیه السلام که سهل است. به بند کفش من که نوکری از نوکران ابوفاضلم علاقه ای نداشته باشد بدان جهت که نوکر آن حضرتم، به والله به رو در آتش خواهد افتاد!

سیراب گشتن علامه امینی!

فرزند علامه امینی نقل می کند: زمانی که پدر را دفن نمودیم یکی از بزرگان آمد و به من تسلیت گفت و فرمود: من در این اندیشه بودم که ببینم مولای ما امام علی علیه السلام چه مرحمتی در برابر زحمات و خدمات مرحوم علامه می کند. پس در عالم رویا دیدم که حوضی است که امام علی علیه السلام بر لب آن ایستاده بود. افراد می آمدند و امام از آن حوض به آنان آب می داد. گفتند که این حوض کوثر است. در این حین علامه به کنار حوض رسید . حضرت علی (ع) ظرف را گذاشتند. سپس آستین ها را الا زده و دستان مبارک خود را از آب پر کردند و به علامه داده و به ایشان فرمودند: خداوند رو سفیدت کند همانگونه که من را رو سفید نمودی.

ناگفته نماند که علامه نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام ادب فراوان داشت. او زمانی که وارد حرم امام علی علیه السلام می شد از پایین به بالای سر حضرت نمی رفتند. او رو به رو می ایستاد و به شدت گریه می کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *