در حکمت سی و یک نهج البلاغه حضرت علی (ع)، ایشان درباره پایههای ایمان، کفر و شَک سخن به میان آورده و هر یک از آنان را شرح داده است. در نوشتارهای پیشین با همین عنوان ارکان ایمان به طور کامل شرح داده شدند. همچنین پایههای کفر بیان گشته و مشروحی از اولین رکن کفر ارائه شد. حال و در ادامه میخواهیم به شرح دیگر ارکان کفر بپردازیم.
قسمتی از حکمت سی و یکم نهج البلاغه
… وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ …
… آن که از روی نادانی به جدال با مردم بپردازد نابیناییاش از دیدن حق دوام خواهد داشت. کسیکه از حق منحرف گردید در نزد او خوبی، بد و بدی خوب جلوه مینماید و به مستی گمراهی و غفلت مبتلا شد، آنکه دشمنی نمود و عداوت پیشه کرد مسیرها بر او سخت و ناهموار میشوند و طریق رهایی تنگ میگردد (در تنگنا گرفتار میگردد) …
شرح بخشی دیگر از حکمت سی و یک نهج البلاغه
در ادامه تشریح پایه های کفر امام علی علیه السلام میفرماید: آنکه به سبب نادانی، بسیار جدال کند، کوریاش نسبت به حق دوام خواهد داشت.
مقصود از تنازع در این بخش از حکمت، جدال و ستیز در موضوع و مباحث گوناگون است به گونهای که اگر ادامه پیدا کند و دو طرف دعوا در تلاش برای برتری جویی و به کرسی نشاندن نظر و سخن خویش باشند به تدریج آنچه که حق و درستی است از نظرشان نهان میگردد (خود خواهی و برتری جویی مانعی است برای دین حق). چه بسیار افرادی که در ابتدای بحث و جدال به سخن خویش آنگونه که به نظر میرسد معتقد نبودند اما با بالا گرفتن بحث به این باور میرسند که هر آنچه که خود گفته و میگویند درست و حق و سخنان طرف مقابل باطل است.
حال اگر که چنین نزاع و کشمکشی در مباحث همچون خدا شناسی و باورهای دینی پیش بیاید باعث میشود که شخص از مسیر درست منحرف گردیده و به گمراهی و در برخی مواقع به کفر برسد. در واقع گاه سبب میگردد که شک درباره باورهای مهم و اصیل الهی و دینی در دل پدید آید و آدمی زمانی قادر خواهد بود در مسیر درست قدم بگذارد که چنین حجابهایی را از خویش دور سازد و از روی اخلاص اندیشه کند.
خداوند در آیه 35 سوره غافر میفرماید: آنها که در آیه های الهی بی آنکه دلیل و برهانی برایشان آمده باشد به ستیز و جدال بر میخیزند، (این عمل آنان) خشم بزرگی نزد خداوند متعال و نزد آنهایی که ایمان آوردهاند به بار خواهد آورد، این چنین خداوند بر دل هر متکبر جباری مُهر میزند.
در ادامه این بخش از حکمت حضرت علی (ع) از زیغ که مانعی از موانع معرفت است و حجاب شناخت به شمار میرود و باعث تردید و انحراف از حق میشود، سخن گفته و میفرماید: آن که از مسیر حق منحرف شود (به دنبال هوسها باشد) خوبی در نظر او بدی و بدی از نظر او خوب مینماید و مبتلا به مستی گمراهی میگردد.
همانطور که میدانید هر زمان که آدمی از آنچه که حق است منحرف گردد و در هوا و هوس غوطه ور شود به تدریج با بدیها انس میگیرد و به سبب تمایلات باطنی، بدیها را خوب میانگارد و آن چه که خوب است را زشت و ناپسند متصور میشود و همانگونه که حضرت (ع) فرمودند به مستی گمراهی مبتلا و گرفتار خواهد آمد و فردی اینچنین ممکن است در امور بدیهی نیز همچون وجود حق تعالی که نشانهها و آثار وجودی او تمام هستی را در بر گرفته و نمایان و آشکار هستند، دچار تردید شود و به انکار وجود او برسد.
خداوند متعال در آیه ده سوره روم میفرماید: سپس عاقبت کسانیکه کارهای ناپسند مرتکب شدند به جایی رسید که آیههای خدا را تکذیب نمودند و آن را به سخره گرفتند (چرا که معصیت، قلب را تاریک میکند و چون زیاد گردد به کفر میانجامد).
در خطبه 42 نهج البلاغه در این باره آمده است: ای مردم! همانا خطرناکترین چیزی که بر شما از آن بیم دارم دو چیز میباشد: اطاعت از هوای نفس و آمال و آرزوهای بلند، چرا که اطاعت از هوا آدمی را از حق باز داشته و آمال و آرزوهای بلند باعث فراموشی آخرت میشود.
بر عکس، تقوا پیشه نمودن باعث روشن بینی و بر اساس آیه 29 سوره انفال سبب درک حقیقت ها میگردد.
- تلاوت ترتیل آیه 35 سوره غافر – عبدالرحمن سدیس
الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ ۖ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
همانها که در آیات خدا بیآنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمیخیزند؛ (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آوردهاند به بار میآورد؛ این گونه خداوند بر دل هر متکبّر جبّاری مُهر مینهد!»