داستان آغاز نبوت و رسالت موسی (ع) – بخش دوم

حضرت موسی و هارون در نزد فرعون

حضرت موسی (ع) یکی از پنج پیامبر بزرگ الهی می باشد که برای هدایت قوم بنی اسرائیل مبعوث گردیده است. زندگی ایشان از بدو تولد با فراز و نشیب هایی همراه بوده است که در قرآن کریم خداوند متعال برای آگاه ساختن انسان ها از سرگذشت رسولان و اقوام گذشته و همچنین انتقال آموزه های درست اخلاقی و رفتاری به آن ها به بخش هایی از زندگی 240 ساله اشاره کرده است. در این مطلب و در ادامه مطلب پیشین «داستان قرآنی: آغاز نبوت و رسالت موسی علیه السلام- بخش اول » چگونگی به پیامبری رسیدن حضرت موسی (ع) و ابلاغ رسالت الهی (دعوت به پرستش خدای یکتا) به فرعون زمانه را بر اساس آیات قرآنی و به شکل داستانی بیان خواهیم کرد.

حضرت موسی و هارون در نزد فرعون
حضرت موسی و هارون در نزد فرعون

ابلاغ رسالت به فرعون و دعوت او به یکتا پرستی

در مطلب پیشین تا آنجا گفته شد که بنی اسرائیل دعوت موسی را لبیک گفته و ابراز خوشحالی کردند. حال نوبت به ابلاغ رسالت الهی به فرعون سرکش و طغیانگر می رسد. در حقیقت خداوند به موسی علیه السلام امر فرمود که به همراه هارون بردارش به نزد فرعون رفته و رسالت الهی که دعوت به پرستش خداوند یگانه است را به او ابلاغ کنند. خداوند همچنین به آن ها سفارش نمود که با فرعون به نرمی سخن گویند تا شاید طبعش ملایم گشته و آن ها بتوانند با سخن مطلوب خود به قلبش راه یافته و او نیز در نهایت از پروردگار جهانیان بترسد (ترسی که سبب گردد آدمی تقوا پیشه کند و در راه یاری رساندن به خلق و انجام عمل نیک تلاش کند).

دو برادر عرض کردند: خداوندا، می ترسیم که فرعون بدون لحظه ای درنگ بر ما عقوبت کند یا بر کُفر و طغیان خود افزوده و سخنان ما را نپذیرد. خداوند به آن ها فرمود: هراس نداشته باشید و نترسید من با شما هستم و همه چیز را می شنوم و می بینم. پس به سراغ او رفته و بگوئید: ما رسولان و فرستادگان پروردگارت هستیم، پس بنی اسرائیل را با ما بفرست، و آنان را آزار نکن، ما با آیه و نشانه ای روشن از جانب پروردگارت به سوی تو آمده ایم و درود و سلام بر آن کسی که از طریق هدایت پیروی می کند [1].

موسی و هارون علیهم السلام طبق امر و فرمان خدای یگانه به نزد فرعون رفتند و آنچه را که خداوند فرموده بود (رسالت الهی) به او ابلاغ کردند. موسی (ع) فرعون را مخاطب قرار داد و فرمود: ای فرعون من فرستاده و رسول پروردگار جهانیان هستم، شایسته و سزاوار است که بر خداوند متعال جز حق نگویم، من دلیل روشنی از پروردگار شما برایتان آورده ام، پس همراه من بنی اسرائیل را بفرست [2].

فرعون از سخن کسی که فرزند خوانده خود او بوده متعجب و شگفت زده شد و بر او منت گذاشت (در آیه 18 سوره شعراء آمده است که فرعون به موسی (ع) می گوید: تو آن کودکی نیستی که ما پرورش دادیم و سال ها عمرت در نزد ما گذشت؟ [3]) و خود را برتر دانست و اظهار فضل نمود. موسی (ع) پس از شنیدن این سخنان عمل و کلامی که موجب خشمگین شدن فرعون شود را انجام نداد. پس از آن فرعون دوباره لب به سخن گشود و کشته شدن مرد قبطی توسط موسی و ناسپاسی او را یادآوری کرد و گفت فردی که قتلی انجام داده گناهکار به شمار می رود و از رحمت خدای خود دور است. موسی در پاسخ به فرعون فرمود: من نمی خواستم آن مرد را بکشم، تنها به صورت او سیلی زدم و نمی دانستم که او به سبب یک سیلی می میرد. و آن زمان از ترس شما فرار کردم تا آن که پروردگارم به من علم و حکمت بخشید و از فرستادگان (رسولان) قرار داد [4].

قتل جوانی توسط موسی علیه السلام
قتل جوانی توسط موسی علیه السلام

فرعون با حضرت موسی (ع) درباره پروردگاری (ربوبیت) خداوند متعال بحث و مناقشه کرد. او از موسی (ع) سوال کرد که پروردگار عالمیان چیست؟ (وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ[5])، موسی (ع) در جواب او فرمود: پروردگار آسمان ها و زمین و هر آنچه که در میان آن دو است، اگر که اهل یقین هستید. فرعون زمانی که این سخنان را شنید رو به درباریان و اطرافیان خود کرد و گفت: آیا نمی شنوید که این مرد چه می گوید و چه ادعایی دارد؟!

اما موسی علیه السلام سخن خود را ادامه داد و فرمود: او پروردگار شما و پروردگار و رب نیاکان شما است. در این جا نیز فرعون گفت: این رسولی که به سوی شما فرستاده شده، سخت دیوانه و مجنون است.

نبی الهی باز فرمود: او رب و پروردگار مشرق و مغرب و هر آنچه که میان آن است می باشد، اگر که تعقل نمایید [6].

موسی و برادرش هارون که مشاهده کردند به نرمی سخن گفتن آن ها تاثیری بر فرعون ندارد، پس شیوه ای دیگر را در پیش گرفتند.

آن ها به فرعون فرمودند که به ما اینگونه وحی شده که عذاب بر شخصی است که خدا و رسولش را تکذیب نموده و از حق روی گردان باشد. در این هنگام فرعون سوال کرد که پروردگار شما کیست ای موسی؟

موسی علیه السلام گفت: پروردگار ما آن کسی است که به هر موجودی، آن چیزی را که لازمه ی خلقتش بوده عطا نموده، سپس هدایت کرده است.

فرعون
فرعون

فرعون به سبب هدف خاص و برای تحریک عواطف مردم (افرادی که در آنجا حضور داشتند) مسیر بحث را عوض کرده و از موسی پرسید: پس تکلیف نسل های قبل (گذشته) که به این ها ایمان نداشتند چه می شود؟

موسی پاسخ داد: احوال آن ها نزد خدای من در کتابی ثبت و محفوظ می باشد، پروردگار من هیچ گاه گمراه نمی گردد و فراموش نمی کند و هر آن چه که شایسته ی آن ها می باشد، به آنان عطا می نماید [7].

(در این جا بر اساس آیات 36 و 37 سوره غافر بیان گردیده که چون فرعون عظمت و حکومت خود را در خطر دید به وزیر خود هامان امر کرد برج بسیار بلندی برای او بسازد تا به بالای آن رفته و خبر از خدای موسی بگیرد …)

فرعون که این سخنان را شنید گفت: اگر که به جز من خدایی را پرستش کنی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد. موسی پاسخ داد: اگر که حجت و نشانه ای آشکار برای تو بیاورم هم ایمان نمی آوری؟ فرعون گفت: اگر که در گفتارت صادق هستی آن نشانه را بیاور …

منابع:

[1] برگرفته از آیات 45 تا 47 سوره طه.

[2] برگرفته از آیات 104 و 105 سوره اعراف.

[3] برگرفته از ترجمه الهی قمشه ای.

[4] سوره شعراء، آیه 21

[5] سوره شعراء آیه 23

[6] برگرفته از آیات 23 تا 28 سوره شعراء

[7] اقتباس از سوره طه آیات 48 تا 52

 

  • تلاوت تحقیق آیه 47 سوره طه – استاد خلیل حصری

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ ۖ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ

به سراغ او بروید و بگویید: «ما فرستادگان پروردگار توئیم! بنی اسرائیل را با ما بفرست؛ و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنی از سوی پروردگارت برای تو آورده‌ایم! و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروی می‌کند!

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *