داستان قوم حضرت لوط علیه السلام – بخش اول

قصه حضرت لوط علیه السلام

لوط (ع) از انبیاء بزرگ الهی است که هم دوره با حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است. در قرآن کریم در هفده سوره همچون سوره‌های اعراف، هود، حجر، انبیاء، شعرا، نمل و عنکبوت از او و سرگذشت قومش و کار زشت و ناپسندی که قوم او انجام می‌دادند، سخن به میان آمده است. گفته شده که ایشان برادر زاده حضرت ابراهیم (ع) می‌باشد [1] و در تمام عمر خویش به تبلیغ یکتاپرستی (آیین حضرت ابراهیم (ع)) و هدایت قوم خود مشغول بوده است و اولین مردی بوده که به ابراهیم خلیل الله در آن دوران و شرایط سختی که وجود داشته، ایمان آورده است.

در این مطلب به شرح سرگذشت این پیامبر صالح و درستکار خواهیم پرداخت.

ماموریت الهی حضرت لوط علیه السلام

لوط (ع) متولد سرزمین بابِل بود و در آنجا روزگار می‌گذراند. زمانی که ابراهیم (ع) به نبوت مبعوث شد و شروع به دعوت مردم به یکتا پرستی و دوری از شرک و بت پرستی کرد. لوط اولین مردی بود که به او پیوست و همواره همراه با او به تبلیغ آئینش پرداخت. پس از مدتی ابراهیم (ع) به همراه افرادی که یکتا پرست شده بودند و خانواده خود به فلسطین مهاجرت کرد. لوط علیه السلام نیز در این مهاجرت همراه و یار ابراهیم (ع) بود. حضرت ابراهیم و حضرت لوط به همراه مردم خود در فلسطین زندگی می‌کردند که از قضا قحطی و خشکسالی تمام سرزمین فلسطین را فرا گرفت. این قحطی سبب شد تا آن ها دوباره تصمیم به مهاجرت بگیرند و این بار از فلسطین به سرزمین مصر بروند. مدتی را در مصر روزگار گذراندند و پس از آن که قحطی از بین رفت به فلسطین برگشتند در حالی که به همراه خود گوسفندان فراوانی از مصر آورده بودند.

حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم علیه السلام

تعداد گوسفندانی که پادشاه مصر به آنان اهدا کرده بود به قدری زیاد بودند که چراگاه ها گنجایش آن همه گوسفند را نداشتند و همین امر سبب گردید که میان چوپان های حضرت ابراهیم و حضرت لوط علیهم السلام نزاع و اختلاف ایجاد شود. ابراهیم (ع) برای رفع این اختلافات و پایان دادن به نزاع تصمیم گرفت زمین ها را با حضرت لوط (ع) تقسیم کند به همین منظور به لوط گفت که هر زمینی را که می خواهد برای خود انتخاب کند.

حضرت لوط نیز شهرهای سدوم، عموره، صوغر، صبوییم و ادمه را که در سرزمینی به نام اردن واقع شده بودند انتخاب کرد [2] و خود در شهر سدوم سکونت نمود.

از قضا مردم این شهر جزو تبهکارترین و بی اخلاق ترین انسان ها بودند. در حقیقت آن ها از انجام هیچ عمل زشتی اباء و ترسی نداشتند و آشکارا به انجام پَست ترین کارها می پرداختند.

زمانی که لوط (ع) به آن شهر رفت از او نام و نشانش را پرسیدند و گفتند: تو که هستی؟ لوط در جواب آنان گفت: من از آشنایان ابراهیم (ع) هستم همان کسی که نمرود او را در آتش انداخت اما آتش به اذن و اراده خداوند یکتا او را نسوزاند و برایش سرد شد. او نیز در همین نزدیکی سکونت دارد.

همان جا بود که رسالت و ماموریت لوط علیه السلام آغاز شد، او قوم خود را به ایمان به خدا و روز جزا دعوت نمود و از عذاب الهی برحذر داشت. او به قوم خود گفت که من فرستاده ای از سوی خداوند متعال برای شما هستم در تبلیغ رسالت او امانتدار می باشم، از عذاب الهی بترسید و دعوت من را پذیرا باشید. نیک و پسندیده نیست که شما بر خلاف نظام آفرینش عمل کرده و به جای آنکه زنان را به همسری برگزینید با مردان به انجام عمل ناروا و نادرست که قبل از شما هیچ قومی این عمل را انجام نداده است، مشغول باشید زیرا با انجام این گناه شما از حدودی که خدا معین کرده است تجاوز می کنید.

قوم لوط پس از شنیدن سخنان او، وی را تهدید کردند و گفتند: ای لوط اگر که دست از نصیحت ما نکِشی و همچنان به نکوهش ما و تبلیغ دین خدا ادامه دهی تو را از شهر بیرون خواهیم کرد.

لوط نبی به آنان گفت: من از این کار ناپسند و بسیار زشتی که انجام می دهید متنفر هستم [3].

ازدواج و تشکیل خانواده لوط نبی در شهر سدوم

حضرت لوط (ع) تصمیم گرفت برای آنکه قوم خود را از این انحراف جنسی و آمیزش با مردان نجات دهد، خود ازدواج کند به این امید که آنان نیز از او تبعیت کرده و دست از انجام اعمال زشتشان بردارند.

قصه حضرت لوط علیه السلام
قصه حضرت لوط علیه السلام

در واقع مردم شهر سدوم نه تنها به صورت آشکار و در انظار عمومی عمل زشت لواط را انجام می دادند بلکه در مهمانی ها و مجالسی که برگزار می کردند بدون هیچ گونه خجالتی باد معده خود را خالی می کردند. آنها همچنین به مردانی که از شهرشان گذر می کردند نیز رحم نکرده و با آنان به لواط مشغول می شدند و پس از اتمام کار به آن ها مبلغی را به عنوان غرامت پرداخت می کردند.

لوط علیه السلام ازدواج کرد و ثمره ازدواج ایشان نیز چند دختر (تعداد دختران را بین سه تا دوازده دختر گفته اند) بود اما متاسفانه این برنامه حضرت لوط (ع) نیز کار ساز نبود و آن ها همچنان به انجام کارها و اعمال ناپسند خود ادامه می دادند.

چندین سال به همین منوال گذشت تا …

(ادامه دارد …)

منابع:

[1] قصص قرآن: ص ۷۴

[2] شهرهای قوم لوط در سوره‌های حاقه، آیه ۹ و توبه، آیه ۷۱ بنام مؤتفكات آمده اند که پنج شهر بودند و در کرانه بحر المیت قرار داشتند. قصص قرآن: ص ۴۰۵،‌ – تفسیر نمونه: ج ۸، ص ۳۴. در مروج الذهب جلد یک صفحه 45 مسعودی نام هایی را که در متن ذکر شده اند را نام شهرهای قوم لوط دانسته است.

[3] سوره‌های شعراء، آیات ۱۶۰ و ۱۶۹ – انبیاء، آیات ۱۶۰ و ۱۷۵

سایت موسسه معراج النبی

 

  • تلاوت ترتیل آیه 160 سوره شعراء – استاد احمد دباغ

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ

قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند،

دانلود

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *