در این مطلب شرح بخش پایانی حکمت سی و یک نهج البلاغه که حضرت علی علیه السلام در آن با بیان ارکان ایمان، کفر و شک به شرح آثار هر یک از آنها پرداخته است، به نگارش در آمده است.
بخشی از حکمت سی و یکم نهج البلاغه
… وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ؛ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا …
… آنکه دشمنی نمود راهها بر او سخت و ناهموار میشوند و طریق رهایی تنگ میگردد (در تنگنا گرفتار میگردد).
شک و تردید نیز بر چهار رکن استوار میباشد: جدال و ستیز در سخن، بیم و ترس، تردید (دو دلی) و تسلیم شدن در برابر حوادث. آنکه جدال را پیشه خود کرد، شب ضلالت و گمراهی او به صبح نمیرسد. آنکس که از رخدادهای آینده ترسید و وحشت کرد عقبگرد خواهد نمود. کسی که دو دل باشد شیاطین او را لگد مال خواهند کرد و آنکس که خویش را تسلیم هلاکت دنیا و آخرت کرد در دو جهان هلاک میگردد.
شرح بخشی دیگر از حکمت سی و یک نهج البلاغه
در ادامه مطلب پیشین که سه رکن کفر شرح داده شدند به شرح رکن چهارم کفر از منظر مولی الموحدین حضرت علی (ع) خواهیم پرداخت. رکن چهارم دشمنی لجوجانه با حق یا همان شقاق میباشد که حضرت در تبین چهار رکن کفر از پیامدهای این رکن سخن گفته و میفرماید: آنکس که دشمنی نمود راهها بر او سخت و ناهموار میگردند و طریق (مسیر) رهایی تنگ میشود (در تنگنا گرفتار میگردد به گونهای که بیرون آمدن از آن صعب و مشکل است).
امام علی (ع) از واژه «وَعُرَتْ» که به معنی زمین سنگلاخی و ناهموار است به علاوه واژه «اَعضل» که به معنای مشکل و سخت شدن و ممنوع گشتن است در این بخش استفاده کرده است. دو واژهای که به خوبی تنگناهایی که این افراد در آن قرار خواهند گرفت را به تصویر کشیدهاند.
لجاجت و عداوت با حق از موانع و حجابهای خطرناک برای شناخت، به شمار میرود. افرادی این چنین در پیمودن مسیر خدا شناسی یا معرفت و شناخت پیدا کردن نسبت به پیامبر و امام همانند فردی میباشند که در راه سنگلاخی خطرناکی گرفتار شده و هیچ گاه نمیتواند خود را به مقصد برساند. در واقع لجاجت سبب میشود شخص دست از داوریهای نادرست خود و تعصبهای غلط و بی جا دست نکشد و همواره بر آنها اصرار کند.
در ارتباط با آنچه که بیان شد، میتوان به آیه های 90 تا 93 سوره اسراء اشاره کرد. در این آیات حق تعالی از گروهی از مردم سخن به میان آورده است که برای ایمان آوردن خویش شرایط عجیبی قائل شده و حتی با آن شرایط نیز تسلیم خداوند نشدند.
بدین ترتیب امیر مومنان (ع) افراد کافر را دستهای محجوب از حق دانسته است و حجاب (موانع) آنان را در چهار رکنی که بیان شدند خلاصه نموده است.
در ادامه این حکمت امام (ع) به شک و ارکان آن میپردازد. ایشان فرمودند: شک و تردید نیز بر چهار رکن استوار میباشد: جدال و ستیز در سخن، بیم و ترس، تردید (دو دلی) و تسلیم شدن در برابر حوادث.
در حقیقت آن گروه از افراد که به حق نمیرسند و در کفر خویش باقی میمانند و در آن غرق میگردند، این ضعفها را دارا میباشند.
مقصود از واژه «مراء» گفت و گو و صحبت کردن در اموری است که در آنها شک و تردید وجود دارد و به جایی نمیرسد در حالی که واژه «جدال» به گفت و گویی که همراه با برتری جویی بر طرف مقابل صحبت است گفته میشود.
منظور از کلمه «الْهَوْلِ» نیز خوف و وحشت از بر ملا شدن حقیقتها و اتخاذ تصمیم بر اساس آن است.
کلمه «التَّرَدُّدِ» به نوعی از وسواس که مانع از شناخت حق و استوار ماندن بر آن میشود، اشاره دارد.
استسلام، در حقیقت به خود باختگی اطلاق میشود بدین گونه که هر فردی هر چه گوید در مقابل آن تسلیم شده و به همین سبب قادر نخواهد بود حق را از بین آنها انتخاب نموده و بر آن استوار بماند.
بدین صورت حضرت علی علیه السلام سرچشمههای شک را در چهار چیز خلاصه میکند: عادت نمودن به گفت و گوهای بی نتیجه که با لجبازی آمیخته شدهاند، خوف از تحقیق و جستجو، دو دلی و وسواس و تسلیم گردیدن در مقابل شبههها و فرو رفتن در حالت انفعالی.
امام (ع) در ادامه و مانند دیگر بخشهای این حکمت (شرح ارکان ایمان و کفر) به شرح آثاری که هر یک از این چهار چیز به دنبال دارند، میپردازد.
ایشان میفرمایند: آنکه جدال را پیشه خود کرد، شب ضلالت و گمراهی او به صبح نمیرسد، چرا که این عادت نکوهیده شده و شوم از وصول به علم و یقین جلوگیری میکند و باعث ایجاد حجابی در بین شخص و یقین میگردد. سپس بیان میدارد: آنکس که از رخدادهای آینده ترسید و وحشت کرد عقبگرد خواهد نمود.
آدمی که محقق است به ویژه در حوزه مسائل اعتقادی و آنچه که به معاد و مبداء مرتبط است، میبایست حقیقتهایی که پیش روی او قرار دارند را به رسمیت شناخته و بدون هیچ خوف و واهمهای به تحقیق و جستجو بپردازد تا حرکت به جلو را آغاز نماید زیرا اگر که در این باره کوتاهی و قصور نماید عقبگرد خواهد نمود و آنچه را که به دست آورده و دارد را نیز از دست خواهد داد..
حضرت در ادامه و درباره سومین مانعی که از برطرف شدن شک جلوگیری میکند میفرماید: کسی که دو دل باشد شیاطین او را لگد مال خواهند کرد.
کلمه «سَنَابِکُ» جمع واژه «سُنبُک» به معنی بخش پیشین سُم اسب میباشد و از آنجا که اسب زمانی که شتاب میگیرد، اکثرا در حرکت خود بر روی این بخش تکیه میکند این کلمه را هنگام شدت عمل استفاده میکنند و بدین ترتیب حضرت دو دلی بی جا را کار و عملی شیطانی به شمار آورده است که صاحبش را به هلاکت میکشاند. در حقیقت افرادی بودهاند و مشاهده شدهاند که به سبب وسواسی که داشتهاند تا آخر عمر درباره موضوع روشنی چون خدا پرستی نتوانستند تصمیمی بگیرند یا عقیدهای اختیار نمایند.
و در نهایت حضرت از چهارمین زشتی و رذیله اخلاقی سخن گفته و میفرماید: و آنکس که خویش را تسلیم هلاکت دنیا و آخرت کرد در دو جهان هلاک میگردد.
عموما شیاطین جن و انسان در تلاش هستند تا از مسیر شبهه افکنی، در باورهای دینی افراد شک و تردید ایجاد کنند. اگر که آدمی در برابر آنها حالت تهاجم منطقی اتخاذ کند بر آن شبههها پیروز گشته و باورهای حق را خواهد پذیرفت. اما اگر که حالت انفعالی داشته باشد (افرادی که ترسو هستند این حالت را میگیرند) مغلوب گشته و هر روز همچون پَر کاهی بر اثر تند باد به سویی کشیده شده و قادر نخواهد بود بر عقیده حق ثابت قدم بماند.
تذکر: مرحوم سید رضی بیان داشته که پس از این کلام حضرت سخنان دیگری نیز گفته است که از بیم طولانی شدن سخن و خارج شدن از هدف اصلی در این باب از بیان آنها صرف نظر کرده است.
- تلاوت ترتیل آیه 90 سوره اسراء – مصطفی اسماعیل
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا
و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا اینکه چشمهجوشانی از این سرزمین (خشک و سوزان) برای ما خارج سازی…