توبه پُر سود! دزدی که عاقبت به خیر شد.

توبه

«توبه پُر سود!» عنوانی برای داستان بسیار زیبایی است که با استناد به حکایت نقل شده در کتاب عرفان اسلامی استاد انصاریان به نگارش در آمده است. این داستان که به زمان پیامبر اکرم (ص) باز میگردد نشان دهندۀ این امر است که اگر در راه خدا و برای او آدمی دست از معصیت و گناه بردارد، بهترین ها در این دنیا و یا در آخرت نصیبش می گردد.

توبه پُر سود!

در دوران رسول خدا (ص) شخصی به نام امجد[1] زندگی می کرد. او ظاهر موجهی داشت و هیچ گاه به ذهن کسی خطور نمی کرد که او یک دزد و گناهکار است. در حالی که چنین بود. آری! امجد برخی شب ها در هیبت یک دزد ظاهر می شد و به خانه های مردم سرک کشیده و اموال و پول های آنان را غارت می کرد.

توبه
توبه

در شبی از شب ها از دیوار خانه ای در مدینه بالا رفت. او داخل خانه شد و از دیدن اموال زیادی که در آنجا بود اظهار خوشحالی کرد. او فهمید که تنها یک زن جوان در آن خانه است. پس خوشحالیش مضاعف شد. امجد در دل خود گفت علاوه بر اموال می توانم به این زن نیز دست درازی کنم.

در همین حین بود که ناگهان زشتی اعمالش برای او نمایان شد. در واقع گویی از خوابی عمیق بیدار شده بود. پس از گناهانش ابراز پشیمانی کرد. او به این فکر کرد که پس از این همه گناه و معصیت در روز قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. امجد بدون آنکه چیزی بردارد و یا به آن زن دست درازی کند. آهسته از آن خانه بیرون آمد. او تصمیم گرفت تا دیگر گناهی مرتکب نشود. او به خانه بازگشت و خوابید. صبح با همان ظاره موجه و لباس پاکیزه به نزد پیامبر رفت و در آنجا نشست. ناگهان دید همان بانویی که دیشب به خانه اش رفته بود به نزد رسول خدا (ص) آمد. آن زن سلامی به پیامبر کرد و گفت: ای رسول خدا (ص) من زنی بی شوهر هستم که به تنهایی زندگی می کنم. اموال زیادی دارم و قصد ازدواج نیز نداشتم تا اینکه دیشب گمان کردم دزدی به خانه ام آمده است. چیزی از خانه کم نشده اما ترس و وحشت وجودم را فرا گرفته است. دیگر جرأت اینکه تنها زندگی کنم را ندارم. اگر که شما صلاح می دانید برایم همسری انتخاب کنید.

داستان مذهبی
داستان مذهبی

پیامبر خدا (ص) که صحبت های آن زن را شنید به امجد اشاره کرد و فرمود: اگر که میل داری تو را به عقد این شخص درآورم. زن گفت: از نظر من مانعی نیست. پس حضرت آن زن را به عقد امجد درآورد. آن دو به خانه رفتند. امجد رو به زن گفت: دزدی که دیشب به خانه ات آمده بود من بودم. اگر که دزدی و دست درازی می کردم. قطعا نه تنها مرتکب گناه می شدم که وصال به تو از طریق حرام بود. اما چون به یاد خدا و روز جزاء افتادم و از انجام گناه سر باز زدم و صبر نمودم خداوند این چنین زیبا تو را نصیبم گرداند تا در کنار هم سالیان سال زندگی کنیم.

منبع:

[1] نام ها مستعار و زاییده ذهن نویسنده است.

 

  • تلاوت ترتیل آیه 104 سوره توبه – شحات محمد انور

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد، و صدقات را می‌گیرد، و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است؟!

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *