10 درس زندگی از سیره حضرت محمد (ص)

سیره حضرت محمد (ص)

درس اول: آداب نشست و برخاست در سیره حضرت محمد (ص)

رسول خدا (ص) مکانی ویژه را برای نشستن در نظر نمی گرفت. ایشان تلاش می کرد در پایین مجلس بنشیند. حضرت تمایل نداشت هنگام نشست و برخاست او ، شخصی به احترامش از جای بلند شود. پیامبر در این باره بیان کرده اند: آن که دوست دارد دیگر افراد به احترامش از جای خود بلند شوند منزلگاهش آتش است.

درس دوم: بخیل نبودن

از خصائل نکوهیده شده در اسلام خصلت بخل و خساست است. در روزی از روزها پیامبر مشغول طواف خانه خدا بود. مردی را مشاهده کرد که پرده خانه خدا را گرفته و می گوید خداوندا به حرمت این خانه من را مورد رحمت و مغفرت خودت قرار ده. رسول خدا پرسید که گناه و معصیت تو چیست؟ آن مرد پاسخ داد: من مرد ثروتمندی هستم که هر زمان فرد نیازمند و فقیری به سمتم می آید و از من چیزی طلب کند، گویی شعله ای آتش به سمت من آمده است. حضرت به او فرمود: از من دور شو و من را در آتش خودت نسوزان. سپس ادامه داد: اگر که تو میان رکن و مقام دو هزار رکعت نماز بخوانی و به شکلی گریه کنی که از زیادی آن رودها جاری شوند اما با خصلت خساست بمیری از اهل جهنم خواهی بود.

درس سوم: مهم بودن کار (شغل داشتن)

ابن عباس روایت می کرد: چون که پیامبر خدا به مردی نگاه می کرد و از دیدن او خوشوقت می شد می پرسید که کار او چیست؟ اگر که می گفتند آن شخص بیکار است می فرمود که از نظر و نگاه من افتاد. پس از ایشان دلیل این حرف را می پرسیدند. ایشان دلیل را چنین بیان می کرد: چون که مومن بیکار ماند به ناچار با “دین” خود لازم است معیشت کند.

معنی بخش آخر روایت:

برای بخش آخر روایت و استفاده از دین احتمالاتی مطرح شده که عبارتند از:

  • چه بسا فردی که بیکار است از وجوهات دینی از جمله صدقه و زکات معیشت او تامین گردد.
  • ممکن است فردی که بیکار است به دلایل رسیدن به مقاصد مادی از مسیرهای حرام کسب درآمد نماید و به عبارت دین را فدای دنیا کند.
  • ممکن است شخص بیکار زندگی اش را از مسیر عبادات استیجاری بگذراند. اگر چه حرامی مرتکب نشده اما شاید بهتر باشد تا جایی که ممکن است این امر تنها منبع نباشد.
  • این احتمال وجود دارد که فرد بیکار از علاقه مردم به دین و احساسات سوء استفاده کند و به جای آن که تلاش کند تظاهر به انجام شعائر دینی کرده و معیشت خود را از کمک ها و هدیه های دینداران بگذراند.
  • در کنار تمامی این موارد این گمان وجود دارد که واژه “دین” به فتح دال و سکون یاء بوده که در معنای قرض و وام است.

درس چهارم: اثر نماز

امام علی علیه السلام همراه با پیامبر خدا در مسجد نشسته بودند و می خواستند نماز بخوانند. در همان وقت مردی از جای خود بلند شد و گفت: ای رسول خدا (ص) من معصیتی مرتکب شده ام برای آمرزش آن چه کار کنم؟ پیامبر پاسخی نداد و از او روی برگرداند، زمانی که نماز به اتمام رسید همان مرد از جای خود بلند شد و سخنش را تکرار کرد. پیامبر خدا این بار پاسخ داد: آیا الان با ما نماز خواندی؟ و برای نماز قشگ وضو گرفتی؟ مرد گفت: بله این کار را انجام دادم.

حضرت فرمود: همین نماز کفاره است و موجب آمرزش گناه تو می گردد.

درس پنجم: تنبیه زیر دست!

شخصی به نام ابو مسعود انصاری در حال تنبیه و کتک زدن غلام خود بود که از پشت سر صدایی می شنود که می فرمود: خداوند تو را بر آن توانایی داده است و او را بنده ات ساخته؛ ابو مسعود سر بر می گرداند که ببیند کیست، مشاهده کرده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می باشد. پس سلامی نمود و عرض کرد: من این بنده را در راه خدا آزاد نمودم. رسول خدا فرمود: اگر که این کار را نمی کردی، آتش تو را فرا می گرفت.

درس ششم: تواضع در راه رفتن

حضرت (ص) زمانی که سواره مسیری را می پیمودند اجازه نمی دادند کسی پیاده همراه ایشان برود. رسول خدا در راه رفتن متواضع، محکم، با وقار و سریع بود و خویشتن را عاجز و سست و کسل نشان نمی داد.

پیامبر-اکرم
پیامبر-اکرم

درس هفتم: معاشرت خوب – سیره حضرت محمد (ص)

 پیامبر همیشه خوش رو و خوش خو بود. ایشان فروتن بودند و خصائل بدی مثل تندخویی، فحاشی و عیبجویی در ایشان وجود نداشت. رسول مهربانی ها هیچ کس را بیش از آنچه که مستحقش بود ستایش نمی کرد. حضرت از چیزی که ناخوشایند او بود و نامطلوبش تغافل می نمود. ایشان به گونه ای رفتار می کردند که مردم از او ناامید می شدند و از سه ویژگی جدال، پُر حرفی و به زبان آوردن مطالب بی فایده درباره مردم بازداشته بود. علاوه بر این ها هیچگاه کسی را سرزنش نمی کرد؛ عیب او را نمی گرفت، در جستجوی لغزش و عیوب مردم نبود و به جز در مواردی که امید ثواب داشت، سخنی بر زبان جاری نمی کرد.

درس هشتم: اهمیت دادن به فرزند شهید

نقل شده که اسماء دختر عمیس همسر جعفر بن ابی طالب نقل می کند که در روزی که جعفر در جنگ موته به شهادت رسید پیامبر به خانه مان آمد. من در آن وقت کار خانه و شست و شو و نظافت بچه ها را تازه تمام کرده بودم. پس حضرت به من گفت که فرزندان جعفر را به نزد ایشان ببرم. پس بچه ها را بردم. آن ها را در آغوش گرفت و نوازششان کرد در حالی که اشک از چشمشان جاری بود. اسما پرسید: آیا اتفاقی برای جعفر و همراهان او افتاده است. پیامبر فرمود: بله، امروز به شهادت رسیدند.

درس نهم: مهمان سرزده

گروهی از اهالی شهر مدینه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و پنج نفر از یاران او را به غذایی که مهیا کرده اند دعوت نمودند. حضرت دعوت ایشان را قبول کرد اما زمانی که به خانه میزبان رفتند در میانه راه یک نفر دیگه که دعوت نشده بود به آنان اضافه شد. پس وقتی به خانه میزبان نزدیک شدند، پیامبر رو به او کرد و فرمود: آن ها تو را دعوت نکرده اند؛ همین جا بنشین تا من با آن ها صحبت کرده و همراهی ات را با آن ها در میان بگذارم و اجازه ورود تو را بگیرم.

درس دهم: نماز شب در سیره حضرت محمد (ص)

در ارتباط با نماز شب رسول خدا صلی الله علیه و آله، عبدالله بن عباس چنین می گفت:

شب که به نیمه آن می رسید، حال کمی قبل یا بعد، پیامبر از رختخواب بر میخواست و آثار خواب را از چهره خود می زدود. سپس ده آیه آخر سوره آل عمران را می خواند. در ادامه به پیش مشک آب می رفت و وضو می گرفت. وضویی خوب. حضرت سپس به نماز می ایستاد. ایشان شش نماز دو رکعتی می خواند و بعد از آن ها نماز وتر را به جای می آورد. سپس به رختخواب می رفت و وقتی موذن اذان می‌گفت از جای خود بلند می شد دو رکعت نماز سبک به جای می آورد و به بیرون خانه و مسجد برای ادا نمودن نماز صبح می رفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *