با طولانی شدن غیبت امام مهدی ارواحنا له الفداء، زمینه برای حضور و جولان دادن افراد مختلفی در باب مهدویت با ادعاهایی دروغین فراهم شده است. قرن هاست افرادی با ایجاد گروه و فرقه های گوناگون افراد را به سوی خویش و نه امام غایب فرا می خوانند. برخی از این افراد خود را مهدی موعود معرفی کرده، برخی پا را فراتر برده و به برگزیده شدن توسط خداوند رسیده اند و برخی با تکیه و استناد به احادیث و روایات مهدوی خود را یاران و اصحاب امام همچون یمانی و خراسانی می خوانند. منصور هاشمی خراسانی نیز یکی از این افراد است. او در عصر حاضر زندگی می کند و به صورت اینترنتی و از طریق سایت و شبکه های اجتماعی به تبلیغ و معرفی خود می پردازد. او متولد دهه شصت است و نام اصلی آن علی رضا بابایی آریا است.
او در دانشگاه فردوسی مشهد در مقطع دکتری الاهیات درس می خواند که اخراج شد. منصور هاشمی پس از اخراج به افغانستان رفت و در آنجا به کتابت کتاب هایی چون اثر معروفش یعنی بازگشت به اسلام، همچنین مناهج الرسول و هندسه عدالت پرداخت و حدود یک دهه است که به شکل مجازی فعالیت می کند. از او عکسی در دست نیست و تنها افراد محدودی با او در ارتباط هستند. با ما باشید تا در ادامه به شکل اجمالی با این مدعی دروغی آشنا شوید[1].
معرفی اجمالی منصور هاشمی خراسانی – مدعی دروغین
علی رضا بابایی آریا مدعی زمینه ساز بودن ظهور حضرت حجت (عج) است. او در کتاب «بازگشت به اسلام» این باور را بیان کرده که اسلام حقیقی از جایگاه راستینش منحرف شده و تنها او می تواند اسلام را به موضع حقیقی خود برگرداند. منصور هاشمی این ادعا را نموده که ابو مسلم خراسانی قبل تر این کار را کرده ولی به خطا رفته است. پس او می خواهد این امر را محقق گرداند. او در یکی از نگاشته هایش چنین گفته[2] که ترسیدم اگر که منتظر بنشینم شخصی چون او (مقصود ابومسلم خراسانی است) از جایی سر بر آورده و اشتباهش را تکرار نماید … پس خواستم که از این فتنه جلوگیری نموده و میدان را بر چنین افرادی تنگ کرده و از آن ها بگیرم.
منصور هاشمی علاوه بر این نزدیک شدن زمان ظهور را وعده می دهد در حالی که این امر درست نیست. او مردم را به خود فرا می خواند. به عنوان مثال در «کلم الطیب و سُبُل السلام» گفته که ای برادران و خواهران مسلمان آگاه باشید که دنیا به آخر خود نزدیک شده و آخر الزمان رسیده است و سپیده وعده ها دمیده است.
منصور هاشمی در کنار اینکه خود را ندا کننده پیش روی امام مهدی ارواحنا له الفداء می خواند ادعاهای دیگری هم داشت که توجه به آن ها تناقض میان آن ها را نشان می دهد. او در جایی دیگر گفت که امام مهدی (عج) از من است و من از امام مهدی علیه السلام هستم. او در جایی دیگر خود را فرستاده مهدی موعود معرفی نکرد بلکه خود را مرسلی از سمت خدا خواند که آمده تا موانعی که بر سر راه ظهور هستند را بردارد. از این رو مشاهده می شود که او مردم را به خویش و نه به امام عصر عجل الله فرجه الشریف دعوت می کند.
به عنوان مثال او در جایی عنوان می کند که من به سمت طلب اعانت و اطاعت به جانب مهدی دعوت می نمایم و بالطبع هر آنکه دعوتم را قبول کند تضمینی بر تضمین های مورد نیاز برای ظهور اضافه کرده است و هر آنکه دعوتم را قبول ننماید بر روی موانع ظهور مانعی را اضافه می کند. او در بخشی دیگر اعلام می دارد که اگر در زمین تمکن پیدا کنند آن ها را به سزای عملشان می رساند زیرا حذف آنان از سر راه منجی دو عالم حضرت مهدی (عج) بر هر مسلمانی که تمکنش را دارد واجب است.
او خویشتن را با ائمه اطهار هم شأن خوانده و مخالفت با خود را مخالفت با اهل بیت علیهم السلام قلمداد نمود.
او حاکمان کنونی در روی زمین را به سبب آنکه از سوی خدای متعال قرار نگرفته اند، دانسته یا نادانسته از سوی شیطان گماشته شده اند و حکومتشان در راستای تحقق سلطه اش بر دنیا است. در واقع به زعم او افرادی از جامعه مسلمانان که در سرزمین های اسلامی چون ایران و عراق به سمت حاکمیت خویش دعوت می کنند و رویای خلافت اسلامی را در سر خود دارند بدون تردید در گمراهی آشکار هستند …
در کنار تمامی این ادعاها و ادعاهایی دیگر که در مطلبی دیگر تیتر وار به بیان آن ها می پردازیم او در کتاب کلم الطیب خود به شکلی دیگر سخن می گوید. در آن جا او با فراموش کردن ادعاهایی که کرده خویش را تنها فردی مصلح معرفی نمود که نیتش برپایی اسلام راستین است.
منابع:
[1] برگرفته از مقاله «بررسی ادعاهای منصور هاشمی خراسانی در زمینه سازی ظهور» از فاطمه ملاشاهی و …
[2] اقتباس از نوشته