در مطلب «تفسیر سوره عبس – بخش ششم» دو رکن اساسی رویش گیاهان یعنی آب و خاک در جهت اثبات معاد که مهم ترین محور این سوره است، در دو آیه 25 و 26 مورد بحث و تفسیر قرار گرفت. حال و در ادامه آن دو آیه، خداوند از هشت بخش از روییدنی ها که از ارکان اصلی غذای انسان ها یا حیوانات به شمار می روند سخن می گوید …
تفسیر آیات دیگری از سوره عبس – آیات 27 تا 32
خداوند در آیه 27 میفرماید: پس ما در زمین دانه بسیاری رویاندیم.
دانه های غذایی جزو اصلی تغذیه انسان و حیوان هستند. این دانه ها اگر که به مدت یکسال در اثر خشکسالی به وجود نیایند گرسنگی و قحطی کل دنیا را در بر می گیرد و انسان ها به زحمت می افتاند.
تعبیر به «حبا» به شکل نکره به بیان عظمت و یا میزان تنوع دانه ها اشاره دارد. البته برخی آن را به دو دانه گندم و جو تفسیر کرده اند که دلیلی بر آن نیست زیرا این تعبیر تمامی حبوبات را شامل می شود.
خداوند در ادامه می افزاید: همچنین انگور و سبزی فراوان.
اسم بردن از انگور از میان تمامی میوه ها به سبب مواد غذایی بسیاری است که در این میوه وجود دارد و آن را یک غذای کامل کرده است (واژه عنب هم به انگور اطلاق می شود هم به درخت انگور اما در این آیه معنا همان انگور است).
کلمه «قضب» بر وزن جذب به سبزی هایی اطلاق می گردد که در نوبت های گوناگون چیده می شوند و در اینجا به معنای انواع سبزی خوردنی است و اشاره به آن در ادامه انگور به اهمیت غذایی این ماده اشاره دارد. از ابن عباس نقل شده که مقصود از «قضب» در این آیه «رطب» است که آن را از درخت می چینند. اما این تفسیر دور به نظر می رسد یرا در
آیه بعد به صورت جداگانه به موضوع رطب اشاره شده است.
البته در این میان برخی نیز احتمال دادند که این واژه به میوه های بوته ای نظیر خیار و هندوانه یا ریشه های گیاهی همانند هویج و پیاز اشاره دارد. دور از ذهن نخواهد بود که قضب معنای وسیعی داشته باشد که هم سبزی ها و هم میوه های بوته ای و ریشه های غذایی را شامل شود.
و اما در آیه 29 خداوند به زیتون و نخل اشاره می کند. حق تعالی می فرماید: و زیتون و نخل بسیار. تکیه کردن بر این دو میوه نیز دلیلش آشکار است. امروزه ثابت شده که زیتون و خرما جزو مهم ترین مواد غذایی هستند که سلامتی بخش و نیرو آفرین هستند. و اما در ادامه می افزاید: و باغ های پُر درخت (انواع میوه های رنگارنگ در آن ها وجود دارد).
واژه «حدائق» جمع کلمه «حدیقه» است و در معنای باغی است که اطراف آن حصار یا دیوار است و در اصل به تکه زمینی اشاره دارد که دارای آب می باشد. ناگفته نماند که این واژه از «حدقه» چشم گرفته شده است که همواره آب در آن جاری است. علاوه بر این از آنجا که چنین باغ هایی اغلب باغ میوه هستند می توانند به انواع میوه های بهشتی اشاره داشته باشند.
واژه «غلب» بر وزن قفل جمع «اغلب» و غلباء در معنی گردن کلفت است و در اصل از غلبه می آید و در این آیه اشاره به درختان تنومند و دراز دارد.
حق تعالی در آیه بعد می فرماید: و میوه و چراگاه.
واژه «اب» با تشدید «ب» در معنای گیاهان خود رو و چراگاهی است که مهیا برای چریدن حیوانات و یا چیدن گیاهان هستند. در اصل معنی آمادگی را می بخشد و از آنجا که چنین چراگاه هایی مهیا برای بهره برداری می باشند به آن «اب» گویند. در این میان برخی نیز بیان کردند که مقصود از این واژه میوه هایی است که می توان آن ها را خشک کرد و برای زمستان ذخیره نمود (این میوه ها همواره آماده استفاده و بهره برداری هستند).
در اینجا پرسشی مطرح می شود به این مضمون که در آیه های قبلی برخی میوه ها به نام آورده شدند و در این آیه میوه به طور کلی ذکر شده است. علاوه بر این در آیه قبل تر خداوند به باغ ها اشاره فرموده که ثمره باغ هم میوه است. پس چطور می شود که دوباره نامی از میوه به میان آورده می شود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که برخی از میوه ها به دلیل اهمیتشان جداگانه مطرح شدند. همچنین درباره باغات می توان گفت که ممکن است بدین سبب باشد که باغ ها منافع دیگری نظیر هوای سالم، طراوت و یا درختان غیر میوه ای نیز دارند.
و اما آیه انتهایی این بخش حق تعالی می فرماید: تا وسیله بهره گیری شما و انعام شما (مقصود چارپایان) باشد.
همانطور که ذکر شد برخی درختان میوه ندارند و خوراک مناسب برای حیوانات را دارا هستند. علاوه بر این چراگاه ها نیز به خوراک حیوانات اشاره شده است. به همین دلیل خداوند در این جا تنها اسمی از انسان نبرد و به چارپایان نیز اشاره کرد.
- تلاوت ترتيل «سوره عبس» با صدای استاد عبدالرحمن سدیس