خروج سفیانی از حتمی‌ترین نشانه‌های ظهور

خروج سفیانی

برای ظهور امام مهدی ارواحنا له الفداء نشانه‌های فراوانی ذکر شده‌اند که وقوع برخی از آن‌ها حتمی و برخی دیگر غیر حتمی و وابسته به شرایطی گفته شده‌اند. در این میان خروج سفیانی بر اساس روایت های موجود یکی از نشانه‌های حتمی ظهور حضرت حجت (عج) بیان شده است. سفیانی کمی پیش از ظهور قیام می‌کند. او همچون دجال در راستای خنثی نمودن تلاش‌های انقلابی حضرت مهدی (عج) قیام می‌کند اما مسیر مخالفت او با دجال تفاوت دارد. به این صورت که مسیر دجال مبتنی بر تزویر و نیرنگ است اما راه مبارزه سفیانی بر اساس سلطه‌گری و تخریب می‌باشد. سفیانی از شام قیام می‌کند. او جنایت‌هایی را مرتکب و در نهایت توسط سربازان حضرت مهدی (عج) نابود می‌شود…

اما سفیانی دقیقا کیست؟ آیا شخص معینی است؟ چه مشخصاتی دارد و چه جنایت‌هایی را انجام می‌دهد؟

خروج سفیانی
خروج سفیانی

سفیانی کیست؟

در این که سفیانی کیست طبق روایت‌های موجود اختلاف وجود دارد. برخی آن را شخصی از تبار ابوسفیان می‌دانند و برخی با استناد به احادیثی همچون این روایت که امام سجاد (ع) فرموده‌اند[1]: «خروج سفیانی از موضوعات حتمی و مسلم می‌باشد و در مقابل هر قیام کننده‌ای یک سفیانی وجود دارد»؛ سفیانی را جنبه‌ای توصیفی دانسته به این مفهوم که در مقابل هر فرد مصلحی یک یا چند سفیانی که برنامه‌هایی مشابه با برنامه‌های ابوسفیان دارند، قد علم نموده و به مبارزه با حق پرداخته و در نهایت و طبق وعده تخلف ناپذیر الهی در برابر حق شکست می‌خورند.

مشخصات سفیانی طبق نظر گروه اول

سفیانی شخصی سرخ روی، بور با چشمانی آبی رنگ است. او چهار شانه بوده و پیشانی پهنی دارد. سفیانی را از نواده‌های ابوسفیان (از سران مشرک مکه در زمان رسول خدا (ص)) معرفی کرده‌اند که به عنوان خبیث‌ترین انسان‌ها است. او خدای متعال را هیچ گاه عبادت نکرده است. سفیانی که به جهت بد دلی زن خویش را زنده به گور می‌کند، پیش از قیام با پوشیدن لباس‌هایی کهنه و بخشیدن مال خود علاوه بر اینکه‌ خویش را زاهد معرفی می‌کند، افراد نادان و عده‌ای از علمای ساده را مجذوب خود می‌گرداند و بدین شکل طرفدارانی به دست می‌آورد. ناگفته نماند که سفیانی سفیدی در چشم دارد که هر که او را ببیند فکر می‌کند که او نابینا است در حالی که چنین نیست.

مشخصات سفیانی طبق نظر گروه دوم

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند[2]: ما و آل ابی سفیان دو خاندان هستیم که در ارتباط با برنامه‌های الهی با یکدیگر مخالفت داربم؛ ما گفته‌های خدا را تصدیق نموده و آنان تکذیب کردند. ابو سفیان با پیامبر (ص) مبارزه کرد و معاویه با علی بن ابی طالب (ع) و یزید بن معاویه با حسین بن علی علیه السلام و سفیانی با حضرت قائم (عج) به قتال بر می‌خیزد.

و اما مشخصات ابو سفیان که در سفیانی از نوادگان او وجود خواهند داشت و لازمه محقق ساختن زمینه برای ظهور حضرت حجت شناخت دوست و دشمن است؛عبارتند از:

  • سرمایه دار بودن و به سرمایه رسیدن از طرق نامشروع نظیر غارت، ربا و غصب نمودن حقوق افراد
  • کسب قدرت و نفوذ از مسیرهای شیطانی (ابو سفیان در زمان پیامبر (ص) رهبری احزاب جاهلی آن زمان را بر عهده داشت)
  • نماد نظام ظالمانه یک جامعه است. سفیانی همچون ابو سفیان که با حمایت از بت و بت پرستی در صدد محکم ساختن پایه‌های قدرت خود بود، از وسیله‌ای برای ایجاد نفاق در جامعه و تحمیق و تخدیر توده‌ها به جهت محکم کردن پایه های قدرت خویش استفاده می‌کند.او خرافات را برای رسیدن به اهداف خویش ترویج خواهد داد (از ویژگی های ابو سفیان که به نوادگان او از جمله سفیانی یا سفیانی‌ها می‌رسد).

نحوه خروج سفیانی و جنایت‌های او

خروج سفیانی از سرزمین شام خواهد بود. سرزمینی که در زمان قیام سفیانی محلی برای تاخت و تاز چندین و چند لشکر است. در واقع در ماه رجب و در هرج و مرجی که وجود دارد به ناگاه سفیانی از بخشی به نام وادی یابس که زمینی خشک و بی علف است و در نزدیکی مرز سوریه و اردن می‌باشد با شعار دادن «یا رب یا رب یا رب ثم النار» قیام می‌کند. قیامی که از نشانه‌های آن فرو رفتن بخش غربی مسجد دمشق و زلزله در روستایی به نام جابیه در بخش جنوبی این شهر است.

 سفیانی بعد از خروج چند ماهی را به قتال با نیروهای مختلفی که در سرزمین شام وجود دارند و کافر می‌باشد در جهت از میان برداشتن آن‌ها می‌پردازد. او در آن زمان هیچ گونه درگیری با شیعیان نخواهد داشت. در آن هنگام آنقدر کافران به جان هم افتاده و یکدیگر را می‌کشند که در نهایت سفیانی پیروز شده و حکومت پنج شهر فلسطین، دمشق، اردن، قنسرین و حمص را به دست می‌گیرد. در این زمان شام به ویرانه‌ای بدل شده است.

پس از این وقایع سفیانی سپاهی را به سوی عراق روانه می‌سازد و سپاه دیگری را به سمت سرزمین حجاز می‌فرستد. سپاهی که به سوی عراق روانه شده در قرقیسا با سپاهی از کافران رو به رو شده و نبرد بزرگی میان آن‌ها رخ می‌دهد که طبق نقل‌هایی که شده شصت هزار نفر یا صد هزار نفر کشته خواهد داشت.

نشانه هاي ظهور
نشانه هاي ظهور

سفیانی پس از آن‌که حکومت خود در عراق را تثبیت کرد، به ظلم و ستم و عداوت آشکار نست به شیعیان پرداخته و فاجعه‌های عظیمی را به بار می‌آورد. طبق گفته امام علی (ع) او به جهت بغضی که از آل محمد (ص) به دل دارد، هر که را هم‌نام با آن‌ها بیابد به قتل می‌رساند، خواه آن فرد طفل صغیری باشد[3].

از امام صادق علیه السلام در این باره روایت شده که فرمودند: منادی سفیانی ندا می‌دهد که هر کس سر یک فرد شیعه را برای او بیاورد هزار درهم پاداش خواهد گرفت. در این زمان همسایه به همسایه یورش برده و می‌گوید فلان شخص شیعه است، پس گردن او را زده و هزار درهم پاداش می‌گیرد[4].

در این هنگام وحشت وسیع و گسترده‌ای سر تا سر عراق را فرا می‌گیرد. او به بغداد وارد می‌شود و یک کشتار جمعی راه می‌اندازد. سپس به کوفه و نجف می‌رود، هزاران دختر باکره را اسیر می‌گیرد اما در این هنگام و پیش از آن‌که کاری انجام دهد دو لشکر یمانی و خراسانی سر رسیده و ناجی می‌شوند و سپاه سفیانی را در هم می‌کویند به گونه‌ای که شخصی از آن‌ها زنده باقی نمی‌ماند. اما در این میان گروهی از سفیانی‌ها به سوی حجاز رفته‌اند. این گروه زمانی که به مدینه وارد می‌شوند تا سه شبانه روز به کشتار و غارت وحشتناک می‌پردازند (برخی نقل کرده‌اند که فاجعه مدینه در آن زمان سنگین‌تر از فاجعه حره[5] است).

در ادامه به سمت شهر مکه می‌روند تا با امام مهدی (عج) قتال کنند. آن‌ها زمانی‌که به سرزمین بیداء که بین مکه و مدینه است، می‌رسند، خسف بیداء (فرو رفتن زمین) رخ می‌دهد و تمام لشکر با تجهیزات آن در زمین به سرعت و بی صدا فرو می‌رود و تنها دو نفر باقی می‌مانند. این دو نفر که صورت‌هایشان به پشت برگشته (نشانه‌ای از عذاب الهی است)، بشیر و نذیر نام دارند. بشیر به عنوان بشارت دهنده به سوی امام مهدی (عج) می‌رود که این خبر را بدهد و نذیر به سوی سفیانی رهسپار می‌شود تا او را از رخدادی که پیش آمده مطلع سازد.

در نهایت لشکریان سفیانی در حوالی دریاچه طبریه به سپاه حضرت (عج) می‌رسند. میان حق و باطل جنگ سختی در می‌گیرد. پس لشکریان سفیانی تماما کشته می‌شوند و تنها او باقی می‌ماند. او نیز به دست حضرت حجت (عج) در کنار دریاچه و در زیر درختی گردن زده می‌شود و شر سفیانی از جهان پاک می‌گردد.

به امید ظهور

منابع:

[1] بحار الانوار، ج52، ص 182

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 190

[3] یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجت الغائب، بیروت، اعلمی، ۱۹۸۴ م، چاپ پنجم، ج۲، ص۱۹۹.

[4] شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ هجری قمری، ص۴۵۰؛ بحارالانوار، همان، ج۵۲، ص۲۱۵ و ۲۱۹

[5] سرکوب شورش اهل مدینه توسط سپاهیان یزید در سل 63 قمری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *