سرگذشت حضرت آدم علیه السلام- بخش دوم

سجده بر انسان

آدم (ع) یکی از انبیاء الهی و خلیفه خداوند بر روی زمین است. آفرینش او (به سبب نبود پدر و مادر) نمایان‌گر قدرت نامتناهی خدای متعال بود. او نزدیک به هزار سال در این جهان زیست و پس از آن در اثر تب فوت نمود. در قرآن کریم به سرگذشت حضرت آدم (ع) پرداخته شده است که در مطلب «سرگذشت حضرت آدم (ع) – بخش اول» قسمتی از آن بر اساس آیات قرآن، تفسیر آن ها و روایات نقل شده از بزرگان معصوم (ع) شرح داده شد. در این مطلب به ادامه سرگذشت این پیامبر بزرگوار خواهیم پرداخت.

خلاصه ای از مطلب پیشین

در مطلب قبلی از خلقت آدم سخن به میان آمد و تا آنجا گفته شد که خداوند متعال فرشتگان را از خلق موجودی جدید که خلیفه و نماینده خدا بر زمین است با خبر نمود اما آنان به خداوند گفتند که آیا موجودی را بر روی زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟ در حالی که ما تسبیح و شُکر تو را به جای می آوریم. خدا نیز در پاسخ به آن ها فرمود که من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید. پس از آن خلقت جسم آدم آغاز گردید و پس از اتمام آن، خداوند از روح خویش در وی دمید و در نهایت اسماء (حقیقت اشیاء و مخلوقات عالم، ویژگی ها و مختصاتشان است) را به وی آموخت تا هم بر روی زمین بتواند از آن ها بهره ببرد و هم اینکه با آن ها به ملائکه نشان دهد که آفریده ی جدید از علمی بیشتر از علم آن ها برخوردار است. به همین دلیل به فرشتگان امر کرد که اگر به آنچه پیش از این گفته اند، مطمئن هستند او را از نام هایی که به آدم (ع) آموخته است مطلع کنند. اما آن ها که علمی فراتر از آنچه خدا به آنان یاد داده بود نداشتند، جوابی نیافته و از خداوند متعال عذر خواهی کردند، سپس خداوند به آدم (ع) دستور داد تا اسماء را بگوید تا ملائکه متوجه شوند.

و حال ادامه ماجرا …

سجده ملائکه بر آدم، خلیفه خدا و سر باز زدن ابلیس

هنگامی که خداوند، آدم را خلیفه و نماینده خود بر روی زمین قرار داد به ملائکه امر نمود که چنین مخلوقی، که نماد آفرینش است را احترام و تکریم کرده و بر او از این جهت و نه برای بندگی و عبودیت سجده کنند [1].

سجده بر انسان
سجده بر انسان

فرشتگان که همواره مطیع و فرمان‌بردار امر الهی هستند، در برابر این دستور نیز سر تعظیم و عبودیت فرود آورده و بر آدم به سبب تکریم آن، سجده کردند جز شیطان (ابلیس [2]) که از روی لجاجت، کِبر و غرور از سجده کردن سر باز زد و امتناع ورزید. خداوند که عالم بر نهان و آشکار است سبب و علت تمرد و سرپیچی او را می دانست اما با تمام این ها علت و سبب را از او جویا شد. ابلیس گفت که من از آدم برترم زیرا من از آتش خلق شده ام و آدم از گِل. خداوند نیز به دلیل این نافرمانی او را از مقام و جایگاهی که در آن قرار داشت، رانده و او را مورد لعن خویش تا روز جزاء قرار داد. ابلیس از خداوند درخواست کرد که تا روز قیامت به او مهلت دهد. خداوند نیز به او مهلت داد. ابلیس در این جا خطاب به پروردگار عالمیان گفت: خداوندا! چون که من را گمراه ساختی [3] من نیز نعمت های مادی زمین را در نظر فرزندان آدم به جز بندگان برگزیده و پاک تو (مخلَصین) زینت خواهم داد و تمامی آنان را گمراه خواهم ساخت [4]. خداوند نیز او را نکوهش کرده و به او و تمام افرادی که پیروی اش را خواهند کرد جهنم را وعده داد.

جای گرفتن آدم و حوا در بهشت  و پس از آن هبوط آن ها

خداوند متعال پس از خلقت آدم (ع) و آفرینش همسر او حوا به آن ها امر فرمود که در بهشت [5] جای گیرند و از نعمت های الهی متنعم شوند اما از درخت ممنوعه ای [6] که در آن جا وجود دارد نخورند و به آن نزدیک نشوند [7]. اما شیطان به سراغ آن دو رفت و آنان را وسوسه نمود و به آدم و حوا گفت که خدای شما به این سبب که ممکن است در بهشت جاودانه بمانید یا به دو فرشته بدل شوید، شما را از نزدیک شدن به این درخت و خوردن از آن نهی کرد. سپس شیطان برای آن ها قسم خورد که خوبی و خیر آن ها را می خواهد.

این‌گونه بود که ابلیس آن ها را فریب داد و آن ها از میوه آن درخت خوردند و به سبب همین عمل لباس کرامت از تنشان بیرون آمد و زشتی هایشان بر آن ها نمایان شد. خداوند آدم (ع) و حوا را به دلیل این کاری که انجام داده اند سرزنش و نکوهش کرد و به آن ها فرمود: مگر من شما را از آن درخت منع نکرده بودم و به شما نگفتم که شیطان دشمن آشکار شما است.

آدم و حوا پس از آن به خطا و اشتباهی که کرده اند پی برده و به گناه خود اعتراف کردند و از او طلب بخشش و مغفرت کردند و گفتند: خداوندا ما به خود ستم نموده ایم اگر که ما را نبخشی و از خطایمان نگذری، به طور قطع از جمله زیانکاران خواهیم بود.

خداوند آدم (ع) و حوا را از بهشت خارج نمود و به زمین فرستاد و آن ها را با خبر ساخت که فرزندانتان با یکدیگر به عداوت بر می خیزند و آنان نیز باید در زمین مَسکن گزیده و آن را آباد نموده و تا پایان عمر خود از نعمات آن بهره مند گردند و هر زمان از سوی او برای آن ها راهنمایی بیاید در آن هنگام هر که از راه من تبعیت و پیروی نماید هیچ گاه گمراه نمی گردد و بدبخت نخواهد شد [8].

آدم و حوا
حضرت آدم و حوا

هنگامی که حضرت آدم و حوا از بهشت خارج شدند، در سرزمین مکه هبوط کردند (آدم (ع) بر کوه صفا و حوا (ع) بر کوه مروه فرود آمد).

توبه حضرت آدم علیه السلام

حضرت آدم (ع) چهل شبانه روز بر روی کوه صفا خداوند را سجده نمود و از دوری بهشت و فراق گریه کرد، پس از آن جبرئیل امین به نزد او آمد و گفت: ای آدم آیا خدا تو را با دست قدرت و رحمتش خلق نکرد و از روح خود در تو ندمید و تو را مسجود ملائکه نساخت؟ آدم (ع) در جواب گفت: آری خداوند به من این همه عنایت فرمود. جبرئیل دوباره گفت: مگر خدا تو را از خوردن میوه آن درخت منع نفرمود پس چرا از آن تناول کردی؟ آدم فرمود: ای جبرئیل، ابلیس به خداوند قسم خورد که خوبی مرا می خواهد و من هیچگاه فکر نمیکردم کسی به خداوند قسم دروغ بخورد [9].

در نهایت و به سبب پشیمانی و ندامتی که داشتند خداوند رحیم به آنان لطف نمود و کلماتی را به آن ها آموخت تا در توبه خود به کار گیرند و از عمق جان خود بگویند و توبه ی خود را آشکار و کامل کنند و از آن ها بپذیرد. [10]

منابع:

[1] این دستور و امر پروردگار در قرآن کریم پنج بار و در آیات مختلف تکرار و مطرح شده است (سوره‌های بقره، آیه ۳۴- اعراف، آیه ۱۱- اسراء، آیه ۶۱- كهف، آیه ۵۰ – طه، آیه ۱۱۶).

[2] برخی از مفسران ابلیس را از جنیان و برخی دیگر او را یکی از فرشتگان الهی معرفی نموده اند که از دستور الهی تمرد و سرپیچی کرده است.

[3] در تفسیر آیه 39 سوره حجر بیان شده است که خداوند کسی را گمراه نمی سازد اما اگر که کسی خود راه ضلالت و گمراهی را در پیش بگیرد او را به حال خود رها خواهد ساخت و این رها کردن خود بزرگ ترین کیفر برای آنان است.

[4] خلاصه ای از آیات 30 تا 40 سوره حجر

[5] مفسران در اینکه این بهشت، بهشت جاویدان است یا باغی در زمین اختلاف نظر دارد و هر یک از این دو گروه دلایلی را برای تفسیر خود بیان نموده اند که در این مقال نمی گنجد.

[6] در نوع این میوه نیز میان مفسران اختلاف است این درخت را به درخت انگور، انجیر یا گندم تفسیر کرده اند. البته در روایتی از امام علی (ع) این درخت، درخت کافور گفته شده است.

[7] برگرفته از سوره‌های بقره، آیه ۳۵ – اعراف، آیه ۱۹

[8] برگرفته از آیات 20 تا 25 سوره اعراف و آیه 123 سوره طه

[9] كافی: ج ۶، ص ۵۱۳

[10] برگرفته از آیه 37 سوره بقره

  • تلاوت تجوید آیه 12 سوره اعراف – استاد عبدالباسط

قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل!»

دانلود

موسسه معراج النبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *