داستان حضرت مریم و ولادت عیسی مسیح (ع) (قسمت دوم – پایانی)

سخن گفتن حضرت عیسی در زمان نوزادی

قرآن کتاب زندگی است و آیه های آن درس های زندگانی اند. با تَدبر و تفکر در قرآن می توان به آموزه های نَهان در آن دست پیدا کرد و با به کار بردن این آموزه ها در زندگی، خوشبختی و سعادت دو دنیا را از آن خود کرد. پروردگار و خالق بی همتا برای انتقال مفاهیم و آموزه های قرآنی به انسان ها، روش و شیوه های بیانی مختلفی را به کار برده است. یکی از شیوه های پُر کاربرد قصه گویی است. همانطور که می دانید قصه گویی از برترین روش های انتقال مفاهیم است زیرا آموزه ها با بیانی قابل درک به انسان منتقل می گردند. همانطور که گفته شد در قرآن کَریم قصه های فراوانی وجود دارند که با خواندن و تَدبر در آن ها علاوه بر شناخت اَنبیاء و افرادی که در گذشته زندگی می کردند می توان به آسانی آموزه ها و پندهای قرآنی را کسب کرد و آن ها را در زندگی خود به کار بُرد. در این مطلب بخش دوم و آخر داستان قرآنی «داستان حضرت مریم و ولادت عیسی مسیح (ع)» برای شما نگاشته شده است.
در بخش اول داستان گفته شد که مریم (س) در همه حال به عبادت خدا مشغول بود. او روزها را روزه و شب ها را به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول بود و همیشه مورد عنایت ویژه ی خداوند عَز و جَل قرار می گرفت.

بشارت دادن به ولادت حضرت عیسی (ع)

حضرت مریم همیشه در بیت المقدس به عبادت مشغول بود تا زمانی که به سن سیزده سالگی رسید. به اذن پروردگار یکی از ملائکه به مانند یک جوان نیکو صورت به سوی مریم فرستاده شد [1]. مریم (س) زمانی که فرشته را مشاهده کرد به گمان اینکه این مرد جوان نیت و قصد بدی دارد به او گفت: من از شَر تو به خداوند یکتا پناه می برم و به سوی او روی خواهم آورد تا پاکدامنی من را حفظ نماید. اگر که از خداوند یکتا هراس داری مراقب رفتار خودت باش [2].

تولد حضرت عیسی (ع)
تولد حضرت عیسی (ع)

مرد جوان که فرشته مُرسَل الهی بود زبان به سخن باز کرد و گفت: نگران نباش، من یکی از ملائکه خدا هستم که آمده ام پسر پاک و صالح به تو بدهم [3].
شنیدن این سخن لرزه بر وجود مریم انداخت. مریم به او گفت: چگونه امکان دارد که من صاحب پسری شوم در صورتی که هیچ انسانی تاکنون با من تماسی نداشته است و هیچگاه زن ناپاکی نبوده ام [4].
فرشته الهی در جواب مریم (س) گفت: همانطور است که می گویی، اما خدای بزرگ و بلند مرتبه فرموده: خلقت پسری بی پدر بر من سَهل و آسان است، ما می خواهیم او را نشانه و معجزه ای برای مردم قرار دهیم و رحمتی از سمت ما بر آن ها (مردم) باشد. و این کاری است حتمی [5] پس از آن جبرئیل در مریم دمید [6] و مریم مقدس، عیسی مسیح را باردار شد.

رفتن به مکانی دور دست و میلاد مسیح (ع)

بارداری مریم باعث شد او بیت المُقدس را ترک کرده و به مکانی دور دست برود [7] و به تنهایی زندگی کند [8]. نگرانی مریم مُقدس با نزدیک شدن به روز زایمان (وضع حمل) بیشتر می شد. در واقع به جز درد جسمی، فشار روحی فراوانی بر او بود؛ نگرانی اش برای این بود که چه کسی حرف او را باور خواهد کرد و چگونه می شود زنی بدون همسر صاحب فرزندی شود. نکند به او که بانویی پاکدامن است نسبت ناروا بدهند.
درد زایمان او را به کنار تنه خشک نخلی کشاند، او اینگونه گفت که: ای کاش قبل از این ماجرا مُرده بودم و به طور کامل فراموش می شدم [9].
لطف خدای مهربان در آن زمان دوباره شامل حال مریم شد و او صدای جبرئیل (حضرت عیسی [10]) را شنید [11] که به وی می گفت که غمگین و ناراحت نباش، خداوند در پایین پایت چشمه ای گوارا قرار داده و با تکان این نخل رُطبی تازه بر تو می ریزد. از این رُطب نوش جان کن و از آب گوارای چشمه بنوش و دیده خود را به مولود جدید روشن کن و هر زمان که آدمی را ملاقات کردی که درباره فرزندت و بارداری تو سوالی پرسید زبان به کام بگیر و بگو که برای خدای یکتا روزه سکوت گرفته ام و با کسی سخنی نخواهم گفت [12].
عیسی مسیح (ع) به اذن و اراده ی خدای یکتا متولد شد حضرت مریم (س) او را در آغوش گرفت و به سوی اهل و خاندان خود رفت. هنگامی که مردم با او رو به رو شدند چه آن ها که مریم و تقوای او را باور داشتند و چه آن هایی که از زُهد و پارسایی این بانوی والا مقام بی اطلاع بوده اند همه متعجب شده بودند زیرا صحنه ای باور نکردنی و غیر مُنتظره بود. آن ها رو به مریم کرده و گفتند: ای مریم! کار بسیار بدی مرتکب شده ای، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکاره، تو چرا چنین کاری را انجام داده ای؟[13]
مریم تنها توانست در برابر هجوم این همه تُهمت ناروا سکوت کند و آسوده باشد و به فرزندش اشاره نماید و به آن ها بفهماند که با نوزاد در گهواره سخن بگویند.

سخن گفتن حضرت عیسی در زمان نوزادی
سخن گفتن حضرت عیسی در زمان نوزادی

خاندان مریم که از این کار او بیشتر آزُرده خاطر و ناراحت شده بودند گفتند: ما چطور با کودک در گهواره سخن بگوییم؟ [14]
ناگهان مسیح (ع) شروع به حرف زدن کرد و گفت: من عَبد و بنده ی خدا هستم، خداوند به من کتاب مقدس داده و من را به نبوت انتخاب کرده است، هر جا که باشم وجودم را بابرکت ساخته و تا زنده هستم به نماز خواندن و زکات دادن سفارشم کرده است، مرا نسبت به مادرم نیکوکار ساخته و فرمان ناپذیر و زورگو نگردانیده، و سلام و درود خدا بر من روزی که متولد شدم و روزی که خواهم مرد و روزی که دوباره برانگیخته خواهم شد. [15]
پس از سخن حضرت عیسی مسیح (ع) قوم مریم به پاکدامنی این بانو مطمئن شدند.

منابع:

[1] سوره مریم، آیه 17

[2] سوره مریم، آیه 18

[3] سوره مریم،آیه 19

[4] سوره مریم، آیه 20

[5] همان سوره، آیه 21

[6] بین مفسرین قرآن در اینکه دمیدن چگونه بوده است، آیا در لباس او دمید یا در دهان مریم، اختلاف وجود دارد و مفسرین از کلمه های مختلفی استفاده کرده اند.

[7] سوره مریم، آیه 22

[8] کسی در این باره خبر ندارد اما گفته شده ممکن است ناصره باشد.

[9] سوره مریم، آیه 23

[10] در برخی ترجمه ها آمده است که صدای عیسی مسیح (ع) بوده است – ترجمه خواندنی قران کریم (علی ملکی)

[11] یکی از القاب حضرت مریم (س) محدثه می باشد به این معنا که کلام فرشته را می شنود اما او را نمی بیند.

[12] سوره مریم، آیات 24-26

[13] سوره مریم، آیات27 و 28

[14] سوره مریم، آیه 29

[15] سوره مریم، آیات 30 تا 33

 

  • تلاوت تحقیق آیه 20 سوره مریم – شیخ خلیل حصری

قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا

گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده‌ای هم نبوده‌ام!»

 

دانلود

منبع: سایت موسسه معراج النبی استان خوزستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *