در فرازهای 24 تا 26 دعای شانزدهم صحیفه سجادیه، حضرت زین العابدین (ع) می فرماید: و من در این حین می دانم که منتهای دعوت تو به سمت بهشت و سرانجام دعوت شیطان به سمت آتش است، پاک و منزهی، چه شگفت است که من به زیان خویش شهادت می دهم و امور پنهانی ام را می شمارم. اما عجیب تر از آن صبر تو در برابر من و تاخیرت در عقوبتم است، و این بدان دلیل نیست که نزد تو گرامی و عزیز هستم، بلکه به سبب حلم و تفضلت بر من می باشد که با من چنین معامله می نمایی، تا شاید از معصیت خشم آور خودداری کنم و از گناهانی که آبرو را می برند نادم و پشیمان گردم، چرا که می دانم تو بخشیدنم برای تو دوست داشتنی تر از عقوبت من است.
و اما شرح فرازهای 24 تا 26 دعا
آدمی همواره در کشاکش میان معنویت و مادیت است. حق تعالی طبیعت انسان را با گوهر فطرت، که همانند یک قطب نما در جهت یافتن حقیقت عمل می کند ، در هم آمیخته است. همانگونه که در آیه 30 سوره روم آمده است: “فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا”؛ پس روی خویش را متوجه آیین خالص پروردگار نما! این فطرتی است که الله، انسان ها را بر آن خلق نموده است …
و آدمی بر پایه همین فطرت در عالم ذر، به ندای “الست بربکم” جواب مثبت داد. این گفتگو مربوط به عالم تکوین است، به این معنا که فطرت آدمی خدا جو می باشد و باور ندارد که در هستی پدیده ای خود به خود و بدون علت و دلیل وجود داشته باشد.
از سویی آدمی طبیعتی کامجو داد. همین طبیعت او را همواره به سوی امیال و خواسته های مادی می کشاند همانگونه که خداوند در قرآن کریم می فرماید: “ان النفس لأمارة بالسوء”.
انسان پیوسته میان این دو کشش در نوسان می باشد. او گاهی به کرامت و معنویت سوق پیدا می کند و گاهی به سمت خاکدان طبیعت قدم بر می دارد. خدای عز و جل که خود خالق این موجود پیچیده و شگفت است، از این نوسان در قرآن کریم به این تعبیر سخن به میان می آورد: “يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ”، ای انسان! به یقین تو با کوششی سخت به سمت پروردگار خویش در حرکت هستی، پس او را ملاقات می کنی.

و اما در فراز 26 حضرت از حکمت و مهربانی خدای متعال که اصلی بنیادی در سامان یافتن حیات آدمیان است سخن به میان می آورد.
تا جایی که حکمت الهی ایجاب می کند خداوند نسبت به آدم صبر و مدارا می نماید و معاصی او را نادیده می گیرد. همان معصیت هایی که خود انسان ها به آن ها معترف هستند و از انجامشان نادم و پشیمان می باشند. همچنین رحمت پروردگار آن گونه است که برخی اوقات بنده ها دست به طغیان زده و سرپیچی می کنند، ولی باز هم خدای متعال که رحمت او بر غضبش پیشی دارد با بخشش و رحمت خویش به آن ها نگاه کرده و در عقوبت آنان عجله نمی کند. همانگونه که می فرماید: “و لو یواخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابة”، اگر که حق تعالی می خواست مردم را به جهت معاصی که مرتکب گشته اند مواخذه نماید، جنبنده ای را بر روی زمین رها نمی کرد
پس حکمت و رحمت الله عز و جل، اصلی اساس در سامان یافتن حیات انسان ها به شمار می رود، هر چند اغلب بنده ها از این عطوفت حق تعالی بی خبر می باشند.