تفسیر فراز 23 از دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

در فراز ۲۳ م از دعای شانزدهم صحیفه سجادیه حضرت سید الساجدین علیه السلام می فرماید: بارالها! پس چه کسی از من به رشد خود جاهل تر است و چه شخصی از من به بهره خود غافل تر است؟ و که از اصلاح جان خود از من دور است، آن وقت که با کفران نعمت، رزقت را در معصیتی که از آن نهی نمودی صرف می کنم؟ و که بیشتر از من در عمق باطل فرو رفته و چه کسی در بدی نمودن از من تلاشش بیشتر است، آن وقت که بر سر دو راهی انتخاب میان امر تو و دعوت شیطان قرار میگیرم و به دنبال او می روم، با آنکه دیده عقلم بر شناختش بسته نبود و نسبت به حیله او غافل نبودم …

و اما شرح این فراز از دعای 16 صحیفه سجادیه

نادانی و غفلت زنجیرهای قوی شیطان هستند که با آنها به سخت ترین اهداف خود می رسد چرا که هر زمان بتواند اندیشه را ببندد و مسیر عقل را تیره و تار نماید هیچ مشکل و سختی دیگری در مسیر خود نخواهد داشت. اگر شخصی به کوری اندیشه و بسته شدن عقل گرفتار شود با همه وجود در اختیار ابلیس قرار می‌گیرد و مهیاترین طعمه ای است که در هاضمه این عدو قدیمی انسان، گوارش پیدا می‌کند. هدایت گران برای خارج کردن او از تسلط شیطان به راحتی مسیری پیدا نمی کنند. چه بسا چنین شخصی خود در وجود شیطان ذوب گردد و در زمره یار ان او در آمده و دورترین شخص از رحمت الهی شود. بد به حال آدمی که رحمت و نعمت حق تعال را که باید در مسیر سعادت خویش هزینه نماید در راه اطاعت از شیطان صرف کند و از درهایی رحمت الهی فرار کند و به سمت دام ناگسستنی عدو برود.

پس غافل شدن از خدای متعال و جهالت به دستورات و اوامر او، خمیر مایه تمام بدی ها می باشد و ابلیس این دشمن دیرینه برای غافل ساختن انسان، سرمایه گذاری زیادی انحام می دهد. به همین دلیل توجه به اوامر و توصیه های خداوند عز و جل به برای دور ساختن این دشمن قسم خورده حیاتی هستند.

صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه

در حقیقت انسان غافل مثل مسافری است که راه افتاده اما نه مسیر را بلد است و نه می داند مقصد کجاست و نه از وجود دشمن و کیستی او مطلع است. با چنین شب تاریک و بیم موج و گرداب، کار او به آنجا منتهی می شود که دیگر اصلاح حالش از دست طبیبان نفوس نیز بیرون گشته و درب های امید به روی او بسته شده اند و در حرمان ابدی غوطه ور می شود.

به همین دلیل، آدمی این چنین از هدایتگران الهی بیگانه است و در جهنم از شدت حسرت فریاد بر می آورد: “یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا”؛ ای کاش همراه با پیامبر خدا راهی برگزیده بودم! و چون از شناخت عدو غافل شده است، فریاد می زد: “لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا”؛ کاش با فلان (فاسد و فاجر) دوستی نداشتم! چرا که نه به راهنما گوش سپرده و نه قرآن کریم را که کتاب سعادت جاودانی است را ارج نهاده است که پیامبر رحمت (ص) بانگ بر می آورد: “ان قومی اتخدوا هذا القرآن مجهورا”؛ خداوندا! همانا قوم من این قرآن را رها نموده اند …

با این وجود طبیعی خواهد بود که در انجام گناه، زشت تر و در جستجوی باطل و راه نادرست کوشاتر باشد و در همه عمر خود، روزی را در نیک بختی چشم نگشوده و آفتاب هدایت و سعادت را به تماشا ننشسته است و لحظه ای را در فضای انسانیت نفس نکشیده است.

مفهوم جهل و غفلت:

مقصود از غفلت و جهل در اینجا ندانستن نیست، غفلت در معنای توجه نکردن است که با فرض غفلت، چشم کور و دیده باز یکسان خواهد بود. خداوند در آیه 179 سوره اعراف می فرماید: “وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ”؛ و چشم هایی دارند که با آن نمی بینند (بی نور و بصیرت) و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند (حقیقت را نمی شنوند)، آنان همانند چهارپایان هستند؛ بلکه بسی گمراه تر هستند، آنان همان مردمی هستند که غافل می باشند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *