در حکمت 94 نهج البلاغه نقل شده: زمانی که از او (امام علی (ع))سوال کردند که خیر چیست؟ ایشان فرمودند: خیر آن نیست که مال تو بسیار یا فرزندان تو زیاد باشند، بلکه خیر آن است که علم تو فزون و صبرت فراوان باشد و اگر بر مردم می بالی، مباهات تو با عبادت پروردگارت باشد. پس اگر نیکی کردی، خداوند را سپاس گویی و اگر گناهی از تو سر زد استغفار کنی.
دنیا تنها برای دو کس خوب است: آن که گناهانی مرتکب شده و می خواهد با توبه جبران نماید و آن که با سرعت به سمت کارهای نیک می رود. و اما شرح این کلام پر محتوا چیست؟ بدون شک کلام شخصی همچون امیر مومنان علیه السلام باید تفسیر و تشریح شود تا به کُنه معنای آن بتوان دست یافت …
شرح حکمت 94 نهج البلاغه
خیر در چیست؟[1]
وقتی از امام (ع) پرسیدند که خیر چیست، ایشان در پاسخ فرمودند که بر خلاف دیدگاه عموم جامعه که خیر و خوشبختی را در فراوانی مال و زیادی فرزندان میدانند، وجود این دو لزوما مایه خیر نیست.
در تفسیر این سخن باید یادآور شد که در قدیم، از آنجا که فرزندان وظیفه نگهبانی و مراقبت از خانواده را داشتند، بنابراین زیاد بودن آنها نشانه خوشبختی بود و افراد با فرزندان و مال بیشتر جایگاه بهتری در جامعه داشتند که در این نگاه، تنها به بعد دنیوی و مادی فرزندان و مال توجه میشود؛ البته اگر این نعمتها را در راه رضای پروردگار به کار ببریم، خود منبع خیر و برکت خواهد بود. در قرآن مجید نیز در آیات متفاوتی خیر به مال نسبت داده شده است.
برای نمونه، آیه ۱۸۰ سوره بقره: بر شما نوشته شده هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر چیز خوبی (مالی) از خود به جای گذارده، برای پدران و مادران و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند.
امام بزرگوار در ادامه سخنان خود خیر را در پنج چیز معرفی میکنند. یک، آن که بر دانش آدمی اضافه گردد. دوم، حلم و بردباریات زیاد شود. سوم، نسبت به مردم به واسطه بندگی خداوند بزرگ مباهات کنی. چهارم، اگر کار خوبی کردی، خدای را سپاسگذار باشی و در آخر، اگر گناهی از تو سر زد، استغفار نمایی.
این سخن امام، بیانگر همان نظام ارزشی اسلام است که بر خلاف دیدگاه عموم جامعه که ارزش و خوبی را در مسائل مادی و دنیوی و زودگذر میبینند، در اسلام خوبی و نیکی را در دانش، حلم، عبادت، سپاسگزاری نعمتها و طلب بخشش از خداوند میدانند، چرا که اگر ثروت و قدرت با دانش و بندگی خداوند همراه نباشد به فساد کشیده شده و عامل شر و تباهی خواهد شد.
به همین صورت دانش و حلم و بنده خداوند بودن اگر با هم همراه نشوند، سبب گمراهی فرد و جامعه خواهند بود.
منظور امام از این سخن این است که سعادت این نیست که انسان مالش زیاد باشد یا فرزندان بسیار داشته باشد، بلکه در دانش، عبادت و حلم است. مفهوم حلم، صبر همراه با تدبیر و دوراندیشی است. چه بسیار کسانی که دانش داشتهاند ولی بدون تدبیر و برعکس که این موضوع باعث تباهیشان شد.
منظور از مباهات به پرستش خداوند فخرفروشی به مردم نیست، بلکه این است که فرد درون خود بندگی و پرستش خداوند را مایه افتخار خود بداند. همانطور که ایشان در جایی میفرماید: خدایا، این عزت که من بندهی تو باشم و این سربلندی که تو پروردگارم باشی برایم کافی است.
در پایان، وجود مقدس حضرت به نکته بسیار مهمی اشاره دارند و آن اینکه دنیا برای دو کس خوب است، یکی آن کس که گناهانی دارد و میخواهد توبه و جبران کند و دیگری، کسی که با سرعت به سراغ کارهای خوب میرود.
در شرح ابن میثم بحرانی چه گفته شد؟
در این شرح آمده که خیر در عرف مردم عبارت از مال زیاد و آن چیزی است که اندوخته دنیایی به شمار میرود. اما این تعریف در میان سالکان راه خدا و عارفان بی معنا است. آن ها خیر را سعادت اخروی و کمالات نفسانی که موجب نیل به سعادت اخروی می شوند دانسته اند. البته گروهی خیر را هر دو معنای بالا گفته اند. امام علی علیه السلام خیر بودن مورد اول را به سبب ناپایداری و مفارقت آن و هم به جهت آنچه باعث شر در آخرت می شود نفی کرده و خیر را به شکل دوم تفسیر نموده است و آن را ریشه کمال قوای انسانی دانسته است. پس این علم زیاد، برای نفس عاقله کمال قوای نظری می باشد و بردباری بسیار از کمال قوه عملی، و همان فضیلت قوه غضیه است و افتخار به مردم به جهت عبودیت خداوند، یعنی افتخار به فزونی پرستش، اخلاص و شُکر خداوند برای توفیق کار خوبی که داده است و طلب بخشش برای گناهی که انجام داده است، از جمله فضیلت های قوه شهوی و کمال قوی عملی می باشد.
سپس حضرت خیر دنیا را به دو چیز منحصر دانسته است، آدمی یا به نابودی گناهان که مرتکب شده و جبران آن ها سرگرم است تا برای به دست آوردن نیکی ها مهیا شود و یا به انجام کار نیک مشغول است و خیر قابل کسبی که حد وسط این دو باشد وجود ندارد[2].
منابع:
[1] آنچه نوشته می شود برگرفته از شرح نگاشته شده توسط آیت الله مکارم شیرازی است.
[2] برگرفته از ترجمه محمدی مقدم
- تلاوت ترتیل آیه 180 سوره بقره – محمد ایوب
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی [= مالی] از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران!»