عید قربان از اعیاد بزرگ اسلامی است. این عید به عید الاضحی معروف است و مصادف با روز دهم ماه ذی الحجه آخرین ماه از سال قمری می باشد. در چنین روزی حضرت ابراهیم علیه السلام به اذن خدای متعال در صحرای مکه به قربان گاه می رود تا پسر خویش اسماعیل علیه السلام را قربانی کند. در این هنگام چند بار ابلیس برای پشیمان کردن حضرت ابراهیم (ع) دست به کار شد اما حضرت ابراهیم که پیش تر نیز در آزمون الهی سربلند بیرون آمد و آتش نمرود برایش گلستان شد (داستان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) را در مطلب «ذبح حضرت اسماعیل علیه السلام» بخوانید). این بار هم امر عبودیت و بندگی را به اوج خود رساند و سمعا و طاعتا به آنچه خداوند فرمود لبیک گفت. اما در همان حین خداوند جبرئیل امین را به همراه یک قوچ نازل کرد و به ابراهیم نبی فرمود که از این آزمون سربلند بیرون آمده و حال این قوچ راباید به امر خداوند ذبح نماید. این ذبح یا قربانی کردن در دین اسلام برای حاجیانی که در احرام بسته اند واجب و بر دیگر مسلمانان مستحب موکد می باشد. برای این عید بزرگ اعمالی همچون احیاء، زیارت امام حسین علیه السلام، نماز عید، غسل و همچنن قرائت دعای ندبه ذکر شده و روزه گرفتن حرام گفته شده است. همچنین در رسای این عید عظیم اشعاری بیان گردیده اند که در ادامه قصد داریم به برخی از این اشعار که با عنوان شعر عید قربان بپردازیم و آن ها را با شما به اشتراک بگذاریم.
شعر عید قربان از جیحون یزدی
اى مهين تر خلف آدم و حوا كه برزم بيم رويت كند از پشت گوان قطع نتاج
بخت چالاك تو در بازى با خصم به كين بد قماريست كه از وى نبرد صد ليلاج
بيلك ار بر شكم كوه زنى روز مصاف به جهد از پشت چو سوزن كه جهد از ديباج
عيب خصم تو مُستر نشود گر بشود مريمش رشته طرازنده و عيسى نساج
هر منجم كه به عهد تو در انجُم نگرد جز تو را نيكى طالع نكند استخراج
باكمان تو كه منصور بود در ناورد دل گردان طپد آن گونه كه بيضه حلاج
ميرقلزم گهرا حضرت جيحون است اين كز فر افسر تو بر شعرا آمد تاج
فرقم از خاك قدوم تو متوّج شد ليك تاج تنها چه كند چون نبود مايحتاج
جام كش كام بر آن نام ببر سيم ببار تا شود بحر قصايد به مديحت موّاج
تا كه در شش جهة از تافتن هفت اختر چار مادر به سه مولود بيا كنده دواج
محنت باد فراموش و مسرّت همدوش شاهدت باد در آغوش و سلامت به مزاج
شعر عید قربان از خوشدل
بسى جلالت قدر است عيد قربان را كه حق گشوده در اين عيد باب غفران را
به نص قرآن روزى بود كه خوانده خداى به طوف خانه خود ملت مسلمان را
به ميهمانى برخوانده سوى خانه خويش كسى كه گفت گرامى بدار مهمان را
خوشا كسى كه در اين روز گرد خانه دوست كند طواف و به بيند جمال جانان را
به چشم سر رخ يزدان اگر چه نتوان ديد توان به ديده دل ديد روى يزدان را
و گرنه آنكه ز راه مجاز طى حجاز كند چو نيست حقيقت چه فايدت آن را
زهمنشينى احمد ثمر نخواهد برد ندارد آنكه خلوص و صفاى سلمان را
چنان كه همدمى احمد و كتابت وحى نداد سود معاويه پور سفيان را
دريغ و درد كه ما مردمان نمىدانيم رموز و فلسفه حج بيت سبحان را
يكى ز فلسفه حج خود اتحاد بود كه مى نباشد ما ملت مسلمان را
نه حق تعالى المومنون اخوه بگفت و يا نه واعتصمو هست امر قرآن را
زاتحاد ببين مسلمين صدر نخست چگونه كسب نمودند عزت و شان را
به دست خود بگرفتند روى گيتى را به پاى خويش بسودند فرق كيوان را
به تيغ تيز گرفتند ملك قيصر را زبون خويش نمودند آل ساسان را
ولى چو گشت مبدل تفاقشان به نفاق چنين شديم كه بينيم جملگى آن را
حديث حيله عمارزاده براق بخوان و دشمنى پاپ پر زدستان را
نگر خيانت يك تن چه كرد با اسلام فكن به صفحه تاريخ چشم گريان را
كه اندلس كه خود اسپانياى امروزيست چگونه رفت ز كف پيروان قرآن را
ز جهل و سستى ما خصم دون نمود خراب هزار مسجد معروف سخت بنيان را
بشد كليسا خود جانشين مسجد و بين به جاى قرآن انجيل هر دبستان را
به جاى صاحب عقدالفريد و زاده رشد كنون به بينى قسيس را و مطران را
مگو كه عيد گه شاديست عيدى نيست ضعيف مردم بى خانمان عريان را
چگونه عيد بود حاليا كه مىبينم به چنگ اجنبيان خاك پاك ايران را
ز خون كودك و پير و جوان ما رنگين نموده گرگ صفت خصم چنگ و دندان را
شعری از سنائی درباره عید قربان
چو گردون زينت از زنجير زر ساز چو جوزا همت از تيغ كمر كن
از آن آغاز آغاز دگر گير وز ان انجام انجام دگر كن
چو عشقش بلبل است از باغ جانت روان و عقل را شاخ شجر كن
اگر خواهى كه بر آتش نسوزى چو ابراهيم قربان از پسر كن
ورت بايد كه سنگ كعبه سازى چو اسمعيل فرمان پدر كن
بر آمد سايه از ديوار عمرت سبك چون آفتاب آهنگ در كن
- تلاوت تحقیق آیه 28 سوره حج – عبدالباسط
لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ ۖ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند؛ و در ایّام معیّنی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانیکردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخورید؛ و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید!