تفسیر سوره نبأ – بخش ششم

تفسیر سوره نبأ

تا به اینجا تفسیری از آیه های اول تا بیستم سوره نبأ را منطبق با تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی بیان کردیم. حال و در ادامه به تفسیر آیات دیگری با هدف تدبر و تامل در آیات و معانی سوره و به کارگیری مفاهیم و آموزه‌های آنان در زندگی می پردازیم. در بخش قبلی تا آنجا گفته شد که کوه ها در آستانه قیامت و زمانی که نفخ صورها توسط اسرافیل انجام می شود به سرابی تبدیل می شوند و صفحه روزگار برای نظمی نوین آماده می گردد.

در ادامه و آیات مورد بحث در این مطلب و مطلب بعدی حق تعالی به سراغ فرجام بهشتیان و جهنمیان می رود.

تفسیر آیه های 21 تا 27 سوره نبأ

خدای متعال ابتدا از جهنمیان شروع کرده و می فرماید: همانا جهنم کمین گاهی است (21)؛ و محل بازگشت افراد طغیانگر (22)؛ مدت های طولانی در آن می مانند (23).

در آیه بیست و یکم خداوند از واژه مرصاد استفاده کرده است. مرصاد اسم مکان است. این کلمه در معنای مکانی است که در آن کمین می کنند. راغب در مفردات خود درباره این کلمه می گوید: مرصد بر وزن مرقد و مرصاد هر دو دارای یک معنا هستند و تنها تفاوتی که دارند این است که مرصاد به مکان مخصوص کمین اطلاق می گردد.

برخی مفسران اما اذعان داشتند که صیغه به کار رفته، مبالغه است به معنای شخصی که فراوان کمین می‌کند مثل معمار که به فردی که بسیار عمران و آبادی می‌کند اطلاق می شود.

البته در این میان معنای اول گفته شده مشهورتر و همچنین مناسب تر است.

علاوه بر این در این باره که چه شخصی در جهنم در کمین افراد طغیانگر است گفته شده کمین کنندگان فرشته های عذاب هستند. چرا که بر اساس آیه ۷۱ سوره مریم تمامی انسان ها چه آنان که نیکوکار هستند و چه بدکاران همه از کنار جهنم یا از بالای آن عبور می کنند.

حال اگر که به معنای صیغه مبالغه در نظر گرفته شود خود جهنم در کمین آنان قرار دارد و هر فرد طغیانگری که نزدیک می شود آن را به سوی خود کشانده و در کام خویش فرو می برد. در هر صورت از این گذرگاه عمومی هیچ یک از افراد سرکش یا همان طغیانگر نمی تواند عبور کند چرا که یا جاذبه جهنم آن را می کشد و یا ملائکه عذاب آنان را می ربایند.

در آیه بیست و دوم الله تعالی کلمه مآب را به کار برده است. این واژه به معنی محل بازگشت و مرجع است. البته برخی اوقات در معنای قرارگاه یا منزلگاه نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد که در آیه مورد بحث به همین معنا است.

و اما کلمه احقاب در آیه بیست و سوم جمع حقب بر وزن قفل است و به معنی مدت نامشخصی از وقت و زمان است. برخی آن را ۸۰ سال، برخی دیگر ۷۰ سال و بعضی ۴۰ سال تفسیر کرده اند. از این تعبیر در هر صورت این مفهوم به دست می آید که دوزخیان زمان زیادی را در جهنم می مانند و در نهایت این زمان پایان می یابد. این چنین مفهومی با آیات خلود در جهنم و عذاب تضاد دارند!

میان مفسران این امر معروف است که مقصود از احقاب ماندن به مدت مدید و طولانی است بدون آنکه تمام شود و هر زمان بگذرد زمانی دیگر جایگزینش می گردد.

در برخی از روایات نیز ذکر شده این آیه از سوره نبأ درباره آن دسته از گناهکارانی است که در نهایت پاک می گردند و از جهنم آزاد می شوند نه آن گروه از کفار که در جهنم خالدین هستند.

در ادامه خداوند به بخشی از عذاب های جهنم اشاره نموده و می فرماید: آنان در آنجا نه چیزی خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی می نوشند (تا گرمای جهنم قابل تحمل شود و عطش آنان تسکین گردد)؛ لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا (24).

مگر آبی سوزان و مایعی از چرک و خون؛ الا حمیما و غساقا (25).

کلمه حمیم در معنای آب بسیار داغ است. همچنین واژه غساق به چرک و خونی که از زخم جاری می شود اطلاق می گردد؛ البته برخی آن را مایعات بد بو تفسیر نموده اند. این در صورتی است که اهل بهشت از چشمه های گوارای شراب طهورا توسط پروردگار خویش سیراب می گردند (برگرفته از آیه 21 سوره دهر) و نوشیدنی ها در ظرف های مهر و موم شده با مشک قرار دارند (بر اساس آیه 26 مطففین).

تفاوت میان اهل بهشت و اهل جهنم آشکار است. علاوه بر آن به سبب آنکه چنین کیفرهایی در باور برخی از افراد عجیب هستند در آیه 26 خداوند می افزاید: این کیفر موافق و مناسب اعمال آنان است؛ جزاء وفاقا.

قرآن کریم
قرآن کریم

چرا بدین صورت نباشد؟! آنان در این جهان دل های مظلومان را سوزاندند و روح و جانشان را به آتش کشیده و با سرکشی به هیچ کس رحم ننمودند. پس شایسته است که مجازات اعمال خود را بدین شکل مشاهده کنند.

نکته مهم: همانگونه که از آیه های قرآن مشخص است حداقل بسیاری از مجازات های جهنم تجسمی می باشند از اعمالی که آدمی در این دنیای فانی انجام داده است.

در ادامه خداوند دلیل این کیفر را توضیح داده و می فرماید: این بدان سبب است که آن ها به حساب امیدی نداشته و از عقاب پروردگار ترسی نداشتند. انهم کانوا لا یرجون حسابا (27).

این بی اعتنا شدن به روز حساب خود طغیان و ظلم را به همراه دارد. همان ظلم و سرکشی نیز چنین فرجام دردناکی را برایشان مهیا می کند. در واقع ایمان نداشتن به حساب خود عاملی برای طغیان و آن مجازات سخت به شمار می رود.

عبارت «لا یرجون» از ماده رجاء است که هم در معنای امید استفاده می شود و هم در معنای عدم ترس. بدون شک آدمی زمانی که امید و انتظار مجازات را داشته باشد طبیعتا می ترسد و اگر که این انتظار را نداشته باشد خوفی بر او مستولی نمی شود.

«ان» برای تاکید است. کانوا ماضی استمراری است. حسابا نیز نکره پس از نفی است. این ها تماما نشان دهنده این امر هستند که آنان هرگز هیچ نوع انتظار و خوفی از حساب و کتاب نداشته اند و به تعبیری حساب روز جزاء را فراموش کرده اند و از برنامه زندگی خود حذف نموده اند. پس طبیعی خواهد بود که افرادی این چنین به گناهانی بزرگ آلوده گردند و به عذاب های دردناک دچار شوند.

 

  • تلاوت ترتیل سوره مبارکه «نبأ» با قرائت شیخ «سعود بن ابراهیم الشریم»

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *