در ادامه دو بخش قبلی که آیات اول تا دهم سوره مبارکه نازعات با اقتباس و بهره گیری از تفسیر نمونه، تفسیر شدند، آیات دیگری از این سوره مکی با 46 آیه کوتاه تفسیر خواهند شد. امید آن است که با مطالعه و تدبر در تفسیر آیات قرآن که آیه های زندگانی اند، به کُنه مطلب دست پیدا نموده و از پندها، قوانین و درس ها در راستای وصول به رستگاری در لحظه به لحظه زندگی استفاده کنند.
تفسیر آیه هایی دیگر از سوره نازعات
در آیه یازدهم خدای متعال در ادامه آیه های پیشین می فرماید: آیا زمانی که ما به شکل استخوان های پوسیده و پراکنده ای در آمدیم، دوباره به زندگی باز می گردیم (أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً).
این موضوع همان مسئله ای است که افراد انکار کننده معاد همیشه به آن تکیه می کنند. آنان همواره چنین می گویند که غیر ممکن و باور کردنی نیست که استخوان های پوسیده دوباره زنده می شوند. آن ها فاصله میان موجود زنده و مرده بسیار می بینند. این در حالی است که خود آن ها از خاک خلق شده اند.
واژه «نخرة» از «نخر» بر وزن نخل و بر وزن شجر است. این کلمه به معنای درخت پوسیده و تو خالی است که با وزش باد صدا می دهد. و به همین دلیل است که به صدایی که در بینی می پیچد، نخیر می گویند. سپس این واژه درباره هر موجود پوسیده و متلاشی شده به کار می رود.
آنان که معاد را انکار می کنند تنها به این بسنده نکرده و به تمسخر و استهزا معاد نیز پرداخته اند. آنان چنین می گویند (آیه 12):اگر که قیامتی در کار باشد، بازگشتی زیان بار خواهد بود و وضع و حالمان در آن روز دردناک می باشد (قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ).
البته احتمال دیگری که برای تفسیر این آیه وجود دارد این است که آنان جدی و نه به تمسخر این کلام را بر زبان می آورند و منظورشان این است اگر که بازگشتی وجود دارد آن بازگشت یه بازگشت تکراری و بیهوده است که زیانبار می باشد. اگر که حیات خوب است چه بهتر که خدا همین حیات دنیایی را ادامه دهد. اگر که بد است پس بازگشت به چه دلیل است؟ آیه دهم سوره «يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ» با توجه به اینکه کلمه «حافرة» در معنای گودال است نیز قرینه ای برای این تفسیر خواهد بود. اما چیزی که در بین تفسیر کنندگان معروف است، تفسیر نخست می باشد.
ناگفته نماند که در آیه های گذشته به «یقولون» تعبیر شده که نشانه استمرار و تکرار آن کلام از سمت آنان است. اما در آیه مورد بحث یعنی دوازدهم از «قالوا» استفاده شده است که دلیل بر آن است که این کلام را همواره تکرار نمی کنند و فقط گاهی از آن ها سر می زند و نکته تفاوت این تعبیر همین است.
خداوند متعال در پایان این آیه ها دوباره به موضوع قیام قیامت و رستاخیز بر می گردد و با لحنی قاطع می فرماید: این بازگشت فقط با یک صیحه و فریاد عظیم رخ می دهد (فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ). ناگهان همه بپا می خیزند و بر عرصه زمین حاضر می گردند (فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ).
این کار پیچیده و سخت نیست. همین که به امر خداوند صور دمیده می شود و بانک زندگی به پا می خیزد، همه استخوان های پوسیده و خاک ها یک مرتبه جمع می گردند و جان می گیرند و از گورها بیرون می آیند.
واژه «زجرة» در اصل به معنای فریادی است که برای راندن استفاده می شود. این کلمه در آیه 13 در معنای نفخه دوم است. و اما «زجر واحدة» بر اساس محتوای هر دو واژه به سرعت و ناگهانی بودن برپایی قیامت و آسان بودن آن در مقابل قدرت لایزال پروردگار است که با یک فریاد آمرانه از سمت فرشته رستاخیز که همان اسرافیل است که در صور می دمد، تمامی اموات لباس زندگانی می پوشند و در عرصه محشر ظاهر می شوند.
کلمه «ساهرة» از ماده «سهر» بر وزن سحر در معنای شب بیداری است و بدان جهت که رخدادهای وحشتناک خواب شبانه را از چشم می گیرند و زمین رستاخیز بسیار هول انگیز است، این کلمه به عرصه رستاخیز اطلاق می شود.
برخی نیز بیان کردند که این کلمه به هر بیابانی نیز اطلاق می شود زیرا اصولا تمامی بیابان ها وحشتناک هستند، انگار که در اثر وحشت خواب شبانه را از چشم می برند.