سرگذشت ارمیاء علیه السلام – بخش اول

سرگذشت ارمیاء علیه السلام

ارمیاء علیه السلام 600 تا 700 سال پیش از میلاد مسیح زندگی می کرد. او از پیامبران الهی برای قوم یهود بود. درباره سرگذشت ارمیاء علیه السلام صراحتا در قرآن کریم چیزی ذکر نشده است اما در منابع روایی نام او دیده می شود. در این مطلب از مطالب داستانی سایت معراج النبی، قصد داریم به بخشی از زندگی این پیامبر (ع) بپردازیم پس با ما همراه باشید[1].

عذاب الهی بر بنی اسرائیل به جهت فساد

در دورانی که ارمیاء زندگی می کرد، یعنی 700 سال قبل از میلاد، فساد در میان بنی اسرائیل افزایش یافت به طوری که همه در گمراهی و ضلالت غوطه ور شده بودند. آنان آشکارا گناه می کردند و به نافرمانی امر خدا را انجام می دادند. زندگی شان در ناامنی می گذشت و رحم و شفقتی در دلشان باقی نماند. آن ها حرمت انبیاء را زیر پا گذاشته و نه تنها آن ها و احکامی که آورده اند را تکذیب می کردند بلکه خدا را نیز انکار می کردند. آنان مستوجب عذاب الهی بودند اما خداوند عادل است و پیش از ارسال نبی برای انذار و هدایت آن ها عذاب نمی کند.

ارمیاء از بنی اسرائیل بود. او را خداوند به رسالت مبعوث کرد. پس در میان قوم خود به پا خاست و به انذار و دعوت مردم پرداخت و فرمان الهی را اجرا نمود و آشکارا و صریح به مردم گفت که فساد آن ها به رسوایی کشیده شده و مریضی های روحی و اخلاقی آنان به همه سرایت کرده و خشم الهی متوجه آن ها شده است. ارمیا علیه السلام به آنان گفت که شما کتاب خدا را دور انداخته اید و آنچه حق است را انکار نمودید. این در صورتی است که نعمات الهی بر شما جاری شده اند و خیمه برکات الهی بر شما سایه افکنده است.

گذشته برایتان مایۀ عبرت شود و به رحمت الهی که شامل حال شما شده، توجه کنید. به یاد بیاورید آن دوره ای را که پادشاه بابِل با سپاهیانی بسیار از روی ستمگری بر شما هجوم بردند و هدفشان نابودی شما و سرزمینتان بود. ولی وجود اشعیاء نبی و به درخواست او از خدای متعال مکر دشمن از شما دور گردید و آن ها بودند که در نهایت خواری به بلا و طاعون گرفتار آمدند.

در این میان اجر اشعیاء پیامبر چه بود؟ آیا شما او را احترام کرده و در میان خود مقام و منزلت بخشیدید؟ نه؛ آن پیامبر اگر که در بین گروهی حق شناس بود به او احترام می گذاشتند و از او تجلیل می کردند و در کنار تمامی این ها اوامر او که فرمان الهی می باشند را اطاعت می کردند. اما صد افسوس بر شما و کردارتان باد. شما حق او را ادا نکردید و مورد اهانت و آزار قرار دادید. سپس او را به قتل رسانده، سرش را بریده و خون پاکش را بر روی زمین ریختید تا روح پاکش به آسمان ها رفته و شکایتتان را به خدای متعال ببرد.

داستان پیامبران
داستان پیامبران

شما بنی اسرائیل به جای آنکه درس عبرت گیرید با یکدیگر در تعدی، تجاوز و گناه همکاری کرده و از اعمال ناشایست دست نکشیدید انگار که تورات روح شما را از گناه پاک نکرده و هیچ پیامبری شما را به سوی خداوند هدایت ننموده است. حال این سخنان را با عنوان سخن حق و اطلاع دادن از خطری که قطعیت آن بالا است از من قبول کنید. خداوند متعال به من وحی نموده شما را به سمت حق دعوت نمایم و از عذاب و عقابش بترسانم. شما اگر که از مستی و غفلت خویش بیرون نروید و این جهل و عناد را کنار نگذاربد و به کتاب خود برنگردید و به آن متمسک نشوید خداوند عذابتان خواهد داد و هر آنچه دارید نابود می شود. خداوند بر شما برده هایی را بر شما مسلط خواهد کرد که در عین بی رحمی دارای قدرت و عزم زیادی هستند. آنان زمام امور را به دست می گیرند و شما را ذلیل می سازند و بر سرزمینتان مسلط می شوند و آنچه بنا نمودید را خراب می کنند.

ارمیاء در ادامه گفت: من آنچه را که لازم بود عنوان کردم و از آنچه که بر سرتان خواهد آمد پرده برداشتم. حال خود دانید و به هر مسیری که فکر می کنید صلاح است بروید. سخنان پیامبر خدا که تمام شد، بزرگ قوم از جای خود بلند شد و با حالتی تمسخر آمیز گفت: تو بزرگان قوم را گرد هم آوردی تا این سخنان را بر زبان آوری؟! تو به خدا دروغ بستی و به او افتراء زدی …

ادامه دارد.

[1] برگرفته از سایت حوزه (کتاب قصه های قرآن، زمانی، مصطفی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *