کلامی از امام علی (ع) در خطبه ۸۰ نهج البلاغه نقل شده است که برخی سودجویان و تفرقهاندازان آن را به معنی “ناقص العقل بودن زن ” تفسیر کردهاند. معرفی زنان به عنوان موجوداتی که از بهره هوش پایینتری برخوردار هستند از شخصیت والای آن حضرت بعید بوده و مسلم است که در تفسیر سخن ایشان اشتباهی رخ داده است. حال در ادامه قصد ما این است که با بررسی سخن ایشان، مواردی را مورد بحث قرار دهیم که این تفسیر غلط را رد میکند.
دلایلی که تفسیر نادرست خطبه 80 نهجالبلاغه را رد میکنند
ابتدا و مهمتر از همه، توجه به این نکته ضروری است که خطبه مورد بحث به طور خاص به زنان نمیپردازد، بلکه به وضعیت عمومی انسان میپردازد. امام علی (ع) در مورد فطرت انسانها و رابطه آنها با خدا صحبت میکند. او این حقیقت را برجسته میکند که انسانها به محدودیتهای خود مقید هستند و از علم و درک کامل الهی برخوردار نیستند.
از این گذشته، سخنان امام علی (ع) از متن خارج شده و به اشتباه، غالباً به عبارت «ناقص العقل بودن زن» به عنوان شاهدی بر اعتقاد به عقل پست زنان اشاره شده است. با این حال، این عبارت به طور خاص برای زنان صدق نمیکند. در عوض، از آن به عنوان استعارهای برای وضعیت انسان به عنوان یک کل استفاده میشود؛ به عبارت دیگر، منظور عقل زن در مقابل مرد نیست، بلکه به محدودیتهای فهم و معرفت بشری اشاره دارد.
خود حضرت علی (ع) فرمودهاند که زنان از نظر استعدادهای معنوی با مردان برابرند و از همان ظرفیت درک و رسیدن به روشنایی برخوردارند. در خطبهای دیگر این حضرت میفرماید: «جایگاه زن در نزد خداوند مانند مقام مرد است و عزت زن در اطاعت از شوهر بوده و عفت و وفا جواهر اوست». این نشان میدهد که امام علی (ع) زن را همتای معنوی مرد مینگریست و هرگونه سخنی از ناقص بودن عقل در واقعیت وجود ندارد.
همچنین توجه به بستر اجتماعی و تاریخی که سخنان امام علی (ع) در آن بیان شده، حائز اهمیت است. در آن دوران، زنان با تبعیض قابلتوجهی مواجه شده بودند و فرصتهای آموزشی و رشد فکری مشابه مردان به آنها داده نشده بود. چه بسا عبارت «ناقص العقل بودن زن» در این سخنان برای توجیه انقیاد زن به کار رفته باشد.
افزون بر این، بسیاری از محققان و دانشگاهیان اعتقاد به ناقص بودن عقل زنان را ادعایی بیاساس دانستهاند. آنها استدلال میکنند که هیچ مدرک علمی یا منطقی برای حمایت از چنین اعتقادی وجود ندارد و این امر محصول شرطی شدن اجتماعی و فرهنگی است. در واقع، بسیاری از زنان در طول تاریخ به شاهکارهای بزرگ هوش و عقل دست یافتهاند و این موضوع، این تصور را که ذاتاً در این زمینه پستتر هستند، از بین میبرد.
یکی دیگر از توضیحات احتمالی برای برداشت نادرست از سخنان امام علی، گرایش به تلقی متون و آموزههای دینی، بدون زمینه سازی یا تحلیل معانی زیربنایی آنهاست. این رویکرد به آموزههای دینی میتواند منجر به سوءتفاهمها و تفسیرهای نادرست شود؛ چنانکه در مورد اعتقاد به عقل ناقص زنان مشهود است.
توجه به این نکته نیز ضروری است که اعتقاد به عقل ناقص زنان، حتی در جامعه اسلامی نیز پذیرفته نشده است. بسیاری از علما و پیشوایان دینی بر ضد این عقیده سخن گفته و بر اهمیت برابری با زنان در همه جنبههای زندگی از جمله فعالیتهای فکری تأکید کردهاند. به طور کلی در دین اسلام، زنان نقش مهمی در جامعه دارند و از بسیاری جهات با مردان برابری میکنند.
علاوه بر این موارد، این بیانیه که زنان از نظر هوش ناقص هستند، مغایر با اصول برابری و عدالت اسلامی است. اسلام تعلیم میدهد که همه افراد، صرفنظر از جنسیت، نژاد و قومیت، در نزد خداوند برابرند و باید با احترام و کرامت با آنها رفتار شود.
توجه کنید که در دین اسلام نمونههای زیادی از زنانی وجود دارد که از نظر هوش و دانش مورد احترام بودند. به عنوان نمونه خدیجه، همسر حضرت محمد (ص)، تاجر موفقی بود و از باهوشترین و تأثیرگذارترین زنان تاریخ اسلام به شمار میرود.
نتیجهگیری
در خاتمه، اعتقاد به «ناقص العقل بودن زن»، برداشت نادرست از تعالیم امام علی علیهالسلام و مغایر با اصول برابری و عدالت است. این تفسیر محصول شرطی شدن اجتماعی و فرهنگی است و مبنای علمی و منطقی ندارد. برای جلوگیری از اینگونه تفاسیر نادرست و ایجاد سوءتفاهم، زمینه سازی آموزههای دینی و تحلیل انتقادی آنها، بسیار مهم است. زنان و مردان دارای پتانسیل معنوی برابر و ظرفیت یکسان برای درک و دستیابی به روشنگری هستند. شناخت و ارج نهادن به این واقعیت و تلاش برای ایجاد جامعهای عادلانهتر برای همه ضروری است.