در ادامه 9 مطلب قبلی که فرازهای اول تا پانزدهم صحیفه سجادیه شرح داده شدند به شرح فرازی دیگری از این دعا خواهیم پرداخت. در فراز شانزدهم امام سجاد علیه السلام به زیبایی، توفیق را نگاه دارندهی آدمی از لغزش معرفی میکند. حضرت میفرماید: خداوندا با هشدار تو از خواب غفلت بیدار گشتم و با توفیق تو از بستر لغزش بلند شدم و به تأییدت از خطای خویش برگشتم و با خود گفتم: پاک و منزه است خدا، چگونه میشود که حاجتمندی از حاجتمندی دیگر طلب نماید؟ و چگونه است که بینوایی به نظیر خود روی میآورد. شرحهای بسیاری در این باره آمدهاند که در ادامه به شرح صحیفه حسن ممدوحی کرمانشاهی (همچون دیگر فرازها) برای این فراز خواهیم پرداخت.
فراز شانزدهم
ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِي مِنْ غَفْلَتِي ، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِي ، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِي .وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّي كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٍ اِلَي مُعْدِمٍ
شرح فراز شانزدهم دعای سیزدهم صحیفه سجادیه
حضرت زین العابدین (ع) در این فراز و در ادامه فرازهای قبل، این نکته را بیان میکند که خدای عز و جل هر که را به خویشتن واگذار کند نیرنگهای نفسش بر او غالب خواهد آمد، اگر که عنایات خاص خداوند نسبت به بندهی خود نبود او هیچ گاه نمیفهمید که هرگز از هیچ کس به جز خداوند متعال کاری بر نمیآید و درخواست خود را به کس که برتری ندارد، شایسته نیست.
اصولا میبایست از بندهنوازی خدا شُکرگذار بود. او نمیخواهد و تمایلی ندارد که بندهاش به غیر از او که توانی برای رفع نیاز و درخواستش ندارد، رو بندازد. این کار نه تنها بی ادبی یه ساحت حق تعالی است خلاف تدبیری است که عقل می تواند در نظر بگیرد. عقل هیچ گاه دوست ندارد که به سمت همانند خود دست نیاز و حاجت دراز نمونده و آبرو و اعتبار خدادادی خویش را تباه سازد. به همین دلیل امام سجاد (ع) می فرماید که خداوندا من از این لغزش در امان مانده ام و این تماما توفیقی عقلانی است که تو به من داده ای.
به صورتی دیگر می توان گفت که امام به این نکته مهم اشاره دارد که اگر توفیق خداوند نصیب آدمی نشود، او به لغزش دچار می گردد حتی اگر که در جایگاه عصمت قرار گرفته است چرا که اگر معصوم اشتباه و خطا نمیکند، جایگاه عصمتش نیز به برکت فیوضات ربانی است که امام معصوم را تحت سایهی عنایت ویژه خویش قرار داده است و در اصل هر کمالی را که بنده کسب می کند، هبه و هدیهای ربانی خواهد بود و در حقیقت قائم به خود آن فرد نیست؛ پس اگر که شخص غیر معصوم گمان نماید که این هبه از خود اوست و به سبب آن مغرور شود، سلب نعمت می گردد. یکی از نمونههایی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است قارون است. قارون در پاسخ به نصیحتی که او را به احسان کردن به جهت احسان و فضل خدا به او، سفارش می کرد گفت که این ها را تماما از علم و دانش خویش به دست آورده است. که به سبب همین امر تمامی نعمات را از دست داد و خویش نیز نابود شد.
حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در دعای عرفه فرموده است: خداوندا من در عین دارا بودم فقیرم، پس چگونه در فقر خویش (نسبت به تو) فقیر نباشم؟! … (الهى أنا الفقير فى غناى فكيف لا أكون فقيرا فى فقرى ؟! الهى أنا الجاهل فى علمى فكيف لا أكون جهولا فى جهلى). در حقیقت مفهوم این است که خداوندا من با تمام آگاهی خود نادان هستم همانطور که در بی نیازی خود فقیرم، چرا که آگاهی و غِنا ذاتا از من نیست و امانت تو (ای خدای قادر) است.
و به همین سبب است که امام علیه السلام در این فراز میفرماید: «أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٍ اِلَي مُعْدِمٍ»؛ زیرا هر که هر چه را دارا است برای خدای متعال بوده و از خویشتن چیزی ندارد؛ پس، بسیار نادانی و بی عقلی است که فقیری به تهی دستی دیگر همچون خودش، عرض نیاز کند.
حضرت زین العابدین (ع) در این فراز از دعای شانزدهم جالبترین نحوهی گفت و گو را که بر اساس مقتضای حال است را استفاده کرده است. در واقع حضرت در فراز پیشین (شرح دعای سیزدهم صحیفه سجادیه – بخش 9) بیان نمود که نفس وادار میسازد که نیاز و حاجت خویش را به درِ خانۀ مخلوق ببرم و در ادامه و در فراز بعد (این فراز) میفرماید: و توسط تو بود که آگاه گشتم و به سوی تو بازگشتم. این امر نوعی تجاهل عارف ایت که در تبیین مسئله و فهماندن حقیقت بسیار تاثیر گذار است؛ به همین دلیل، برخی اوقات مربیان آگاه، ابراز ندانستن و نادانی مینمایند و موضوع نامتعارف را در حضور شاگردان خویش متعارف نشان میدهند و در ادامه نادرستی قضیه را عملا به اثبات میرسانند و راهی صحیح را ارائه میکنند. این روش در قرآن نیز ذکر شده است و آن زمانی است که ابراهیم خلیل الرحمان (ع) در مواجهه با افرادی که به پرستش ماه و خورشید و ستارگان میپرداختند، در اثبات غیر متعارف بودن این مسئله اول آن را متعارف نشان داد.
پس این امر که توهم شود امام معصوم بر چنین حقیقتی ناآگاه است، خطا و اشتباه است؛ یعنی اینگونه نیست که حضرت پس از آگاهی عذرخواهی کرده است چرا که مقتضای معصوم پنداشتن امام این است که از هر نوع خطای کوچک و بزرگ و حتی آنچه مکروه گفته شده، به دور است. پس این امکان وجود ندارد که امر غیر مجاز از سوی او صادر شود.
- تلاوت ترتیل آیه 87 سوره یوسف – سعد الغامدی
يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند!»