در این نوشتار و در ادامه مطالب پیشین که به شرح فرازهای اول تا دوازدهم دعای 13 صحیفه سجادیه پرداخته شده بود، فراز سیزدهم شرح داده میشود. در این فراز حضرت زین العابدین علیه السلام بسیار زیبا، حل مشکل بشریت و باز شدن گره کار آنها را به دست خداوند متعال دانسته است[1].
فراز سیزدهم
فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا ، وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا
پروردگارا! پس هر كه براى رفع گرفتاریهای خویش و برطرف نمودن نگرانىها به درب خانهى تو آمد و برطرف ساختن فقر و بيچارگى را از درگاهت طلب نمود، مسیر حقيقى را پیدا کرد و به مقام و جایگاه مناسب گام نهاد.
شرح فراز سیزدهم دعای 13 صحیفه
در این فراز امام به زیبایی هر چه تمامتر حل مشکل بشیریت را به دست خداوند دانسته است. خداوند همواره از مخلوقات خود خواسته است که خواستههایشان را از او بخواهند و به غیر از او توسل نکنند. او آنهایی که به غیر توسل میجویند را نکوهش کرده است. آیههای 62 سوره حج، 32 سوره نساء، آیه 41 سوره عنکبوت و آیه 14 سوره رعد مبین این موضوع هستند. به عنوان مثال در آیه 32 سوره نساء آمده است که هر چه بخواهید از فضل خداوند طلب کنید. در آیه 14 سوره رعد نیز فرموده است: و کسانیکه جز خداوند را بخوانند (از غیر خدا درخواست کنند)، حاجتی از آنها برآورده نمیشود.
این چهار آیه و آیات بسیار دیگری در کنار روایتهای آمده از معصومین علیهم السلام درصدد اشاره به این امر هستند که گره کار بشر تنها به دست توانای خدا حل میشود و انسان نباید بی جهت مسیر را دور کند زیرا که جز خداوند کسی توانایی برآورده نمودن نیازها را ندارد. همه فقیر الی الله هستند و همه در نیاز به خداوند مساوی بوده و سائل و مسئول در نزد خداوند تفاوتی ندارند.
از غیر خدا طلب نمودن تلاش بیهودهای است. این تلاش آدمی را به بن بست میرساند. این در حالی است که حاجت خواستن از خداوند کلیدی است برای تمامی درهای بسته و یافتن مسیری است که هیچ گاه بر کسی بسته نبوده است. هر که سائل خداوند باشد عاقبت لبیک را میشنود و کامروا میشود. در حقیقت به درمان حقیقی رسیده است و در بیراههها سرگردان نمانده و تلاشی بیهوده نکرده است. آنان که بیهوده تلاش نموده و در بیراههها هستند قلبهایشان تهی از تعقل است؛ آنان راه نجاتی نمییابند.
در روایتی آمده است: شخصی به نام حسین بن علوان نقل میکند: در سفری که برای کسب دانش رفته بودم، زمانی که در مجلس درس حضور داشتم، ناگهان متوجه شدم پولی که همراه خود آورده بودم تمام شده است. یکی از دوستان متوجه حال من گردید. پس رو به من گفت: هم اکنون از چه کسی درخواست خواهی کرد؟ من گفتم: از فلان شخص. پس دوستم جواب داد: هیچ گاه حاجتت روا نمیشود. پرسیدم: به چه دلیل؟ گفت: حضرت صادق علیه السلام حدیثی قدسی برای ما نقل نمود که خداوند طی آن سوگند یاد کرده و میفرماید: قسم به عزت، جلال، بزرگی و مقام بلند خود در عرش که قطعا امید کسی که به غیر من متوسل شود به ناامیدی تبدیل نمایم … آیا به غیر من روی آورده، در حالی که رمز گشایش تمام سختیها در نزد من است؟ در ادامه امام میافزاید که خداوند فرمود: و آیا به دیگری امید دارد و با اندیشه خویش درب خانه غیر را میزند، در حالی که کلید تمامی دربهای بسته در دست من است؟!
شدت لحن حدیث قدسی گفته شده در روایت بالا نشان دهندهی آن است که خدای عز و جل به هیچ وجه دوست ندارد که بندهاش به درب خانه غیر رود و از جز او خواسته خود را طلب نماید. این رفتار را نوعی بی ادبی به شمار میآورد و به این نکته اشاره نموده است که در این صورت بنده از رحمت الهی دور شده و به حال خود رها میگردد.
سوالی که در اینجا پیش میآید، این است که چرا با توجه به اینکه اکثر مردم با غفلت از خدای متعادل و با توسل به سببها و علتهای خاص دست به اقدام میزنند، دیده شده که نتیجه میگیرند؟
در جواب باید گفت: آنچه که این مردم به عنوان علت وسبب توهم میکنند در واقع وجود و تاثیر آنها و همچنین رابطه خاص میان آنها و معلوهای آنان همه خواسته حق تعالی است؛ تنها لازم است که این توهم زدوده شود که درخواست از غیر خداوند است. در حقیقت جواب مثبت به جهت علت حقیقی (خدا) مهیا شده است. نتیجه بخشی تمامی اقدامات از مسیر پیوند واقعی که خداوند مشخص کرده به وجود آمده است. در غیر این صورت هزاران اقدام بدون نتیجه بوده و خواهد بود. اما خداوند از رحمت و مهربانی نامتناهی خویش به بندگان این بی ادبیها را از گروه مردم نادیده گرفته و نادانیهای آنها را میبخشد و چنین افرادی را با نادیده گرفتن روابط علتها و معلولهای موجود کیفر نمینماید. اما نسبت به بندههایی که به اصل مطلب آگاه هستند، سخت میگیرد و چنانچه بعضی از آنها گامی بر در خانه غیر خداوند بردارند به کیفر بسیار شدید گرفتار شده و تادیب شود.
منبع:
[1] تفسیر بیان شده برگرفته از سایت عرفان و مطابق با کتاب شناخت و شهود آقای ممدوحی کرمانشاهی است.