شهادت دو زن برابر با یک مرد! پس خدا عادل نیست. این شبهه یکی از شبهات مرتبط با امور زنان در اسلام و همچنین عدالت الهی است که عدهای به ویژه آنان که ژست فمنیستی به خود گرفته و عدالت را برقراری مساوات میان زن و مرد تلقی کردهاند آن را پتک کرده و در جهت تخریب اسلام بر سر مسلمانان میزنند تا بدین صورت اسلام را دینی زن ستیز معرفی کنند در حالی که چنین نیست و برای نشان دادن مقام زن در اسلام تنها این حدیث از امام حسن عسکری (ع) کافی است آنجا که میفرماید: «نَََحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْنا؛ ما حجتهای خدا بر خلق او هستیم و مادربزرگمان فاطمه (س) حجت خدا بر ماست[1]» و اما در پاسخ به این شبهه باید گفت:
پاسخ به شبهه شهادت دو زن برابر با یک مرد
پیش از هر چیزی لازم به ذکر است که آنچه از سوی پروردگار متعال برای انسانها در قالب دین و احکام دینی وضع شده است با نظام تکوین، حقایق عالم و ساختار وجودی آدمی تطابق دارد. و از آنجا که ساختار وجودی (جسم و روح) زن و مرد با هم تفاوت دارد بالطبع آنچه که از وظایف و احکام وضع شده، برای هر دو جنس مساوی نیست و نخواهد بود و این امر با شناخت آناتومی، عواطف و احساسات هر دو امری بدیهی خواهد بود. به عنوان نمونه در دین اسلام حکم ارتداد زن و مرد یکی نیست یا وظایفی که بر دوش مرد قرار داده است با آنچه که برای زن مشخص شده، یکسان نیست.
شهادت و گواهی دادن در نزد قاضی و برای موارد مختلف کیفری نیز یکی از آن تکالیفی است که قطعا برای مرد و زن و در جهت ضایع شدن حق افراد تفاوت دارد. در برخی موارد شهادت زن پذیرفته نمیشود و گاهی شهادت و گواه مرد؛ و برخی اوقات که عموما موارد مالی است در جهت تضیع نشدن حق اشخاص شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است.
همچنین میبایست به این امر دقت نمود که شهادت دادن حق نیست و نشانه برتری و کمال یکی یا نقص دیگری نیست و به عنوان یک وظیفه جهت پایمال نشدن حقوق انسانها شناخته میشود و بر عهده افرادی است که از موارد اختلاف پیش آمده در حوزه مشخص آگاهی دقیق دارند؛ بنابراین اگر که گواهی برخی از افراد در دادگاه قابل قبول نیست یا کمتر قابل استناد و پذیرفتی است، نشانهی ضایع شدن حق آنان نیست بلکه آسان شدن تکلیف و مسئولیتشان خواهد بود.
زنان از نظر احساسات، تمایلات، اخلاق و عواطف بر اساس آنچه روانشناسان گفتهاند رفتار انفعالی، عاطفی و حمایت کننده دارد، دل آنان پُر مهر است و احساساتی آتشین دارند، آنان جلوهگری را دوست دارند و در خنده و گریه ار مرد پیشی گرفتهاند. آنان از کلام احساسی بیشتر به هیجان آمده و متأثر میشوند. این خصائل وقتی در حوزه تکوین زن وجود دارند، در حوزه تشریع به خصوص در کارهایی که به حق الناس مرتبط هستند لازم است چارهای اندیشیده شود تا حق انسانها در شهادت و گواهی دادن پایمال نگردد.
در چاره اندیشی اگر که کلا بانوان را به جهت غلبه عواطف و هیجانات و همچنین زودباوری از امر شهادت معاف دانست تا حقی پایمال نشود، در آن صورت احتمال میرود که در شهادت برای مواردی که اطلاع از آن منحصر به زنان است، حق ضایع شود.
از سویی دیگر اگر که همه موارد شهادت و گواهی زنان همچون شهادت مردان باشد و به همان مقدار معتبر باشد، در این صورت از اعتبار قضاوت کم شده و به گونهای حق انسانها پایمال میشود.
پس چاره اعتدال است که خداوند گفته است؛ او که به تمامی رمز و رازها آگاه است قطعا بهترین برنامه را برای آدمی در تمامی امور مشخص و ارائه میدهد. خداوند در اموری که به حق الناس ارتباط دارند به گواهی زنان اعتبار داده است اما برای محکم کاری دو شاهد زن در مواردی که یک گواه مرد نیاز است یا چهار زن برای کارهایی که دو شاهد مرد نیاز است با شرایطی مشخص ارزش خواهد داشت.
منبع:
[1] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال , جلد۱۱, صفحه۱۰۳۰