در این مطلب به تفسیر آیههای 16 تا 18 سوره انشقاق مطابق با آنچه که در تفسیر نمونه آمده است، خواهیم پرداخت. سوره انشقاق هشتاد و چهارمین سوره قرآن بر اساس ترتیب کنونی است. این سوره دارای 25 آیه کوتاه است و در شهر مکه بر پیامبر (ص) نازل شده است. در این سوره خدای متعال به معاد اشاره کرده و از رخدادهای آغاز قیامت، موثر و مهم بودن عمل انسان در قرار گرفتن در گروه بدکاران یا مومنان، سیر آدمی برای ملاقات با خدا، احاطه داشتن به همه امور و اعمال انسان و بیان فرجام نیکوکاران و بدکاران سخن به میان آورده است.
آیههای شانزدهم تا هجدهم سوره انشقاق
فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ ﴿١٦﴾
وَ اللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ ﴿١٧﴾
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿١٨﴾
تفسیر آیات
در ادامه آیات پیشین که در ارتباط با سیر تکاملی آدمی به سوی خداوند بودند، حق تعالی آیههایی را در جهت تاکید و توضیح بیشتر در این باره میآورد. خداوند در آیات 16 تا 18 میفرماید: سوگند به شفق، و قسم به شب و آنچه که از امور پراکنده جمع میکند (موجوداتی که در روز پراکنده شده و شب هنگام در خانه و یا لانه خویش جمع میشوند)، و سوگند به ماه در آن هنگام که بدر کامل میگردد،
«لا» در عبارت «فلا اقسم» آیه 16 زائده است و برای تاکید آمده است. البته برخی این احتمال را دادند که این «لا» برای نفی میباشد، بدین معنا که سوگند نمیخورم چرا که مطلب کاملا واضح است و نیازی به سوگند نیست و یا موضوع به اندازهای مهم است که در خور چنین سوگندهایی نیست و یا اینکه اموری که به آن سوگند یاد شده آنقدر مهم هستند که شایسته است به آن سوگند یاد نشود.
در تفسیر نمونه بیان شده که معنا و تفسیر اول مناسبتر میباشد.
در مفردات راغب درباره واژه «شفق» آمده است که آن روشنایی روز آمیخته شده با تاریکی شب است و به همین جهت کلمه «اشفاق» در معنای توجه و عنایتی است که آمیخته با ترس است به عنوان مثال هر زمان آدمی نسبت به شخصی علاقمند باشد و در عین حال از رخدادهایی درباره او بیم دارد به این حالت، اشفاق گفته میشود و به آن شخص مشفق.
اما فخر رازی بیان میکند که کلمه «شفق» اصالتا در معنای رقت و نازکی است وبه همین سبب است که به لباس بسیار نازک شفق گویند و حالت «شفقت» به حالتی گفته میشود که آدمی دارای رقت قلب است.
آیت الله مکارم شیرازی معتقد است که آنچه راغب بیان نموده درستتر به نظر میآید.
در هر صورت مقصود از شفق همان روشنی صبح آمیخته با سیاهی شب است و از آنجا که در ابتدای شب اول رنگ سرخ کمرنگی در افق مغرب آشکار میشود و سپس جای خود را به سپیدی میدهد اختلافی ایجاد شده است به این مضمون که آیا شفق سرخی یا سفیدی است؟
البته مشهور سرخی است که در اشعار نیز به آن برای خون شهیدان تشبیه شده است. در این میان برخی معنای دوم را انتخاب کردند که ضعیف به نظر میآید به ویژه اگر که ریشه این واژه را «رقت» دانست چرا که سرخی کمرنگ نور رقیق خورشید است.
در هرصورت از آنجا که پدیدار گشتن شفق خبر از تغییر و تحول عمیق در دنیا است و اعلامی برای پایان یافتن روز و آغاز شب است و جلوهی خاصی نیز دارد و همچنین زمان نماز مغرب است، خدای متعال به آن قسم خورده است تا همه را وادار سازد تا در این پدیده زیبا اندیشه و تامل کنند.
و اما قسم به شب به جهت آثار و اسرار فراوانی است که در آن پنهان میباشد. عبارت «ما وسق» با توجه به این امر که «وسق» در معنی جمع کردن آنچه که پراکنده است، به این امر اشاره دارد که انواع جانداران در هنگام شب برای آرامش و آسایش به خانهها و لانههای خودمیروند که از رمز و رازهای مهم شب است.
در آیه هجدهم عبارت «إِذَا اتَّسَقَ» برای ماه آمده است که از همان ماده وسق میباشد و به معنی جمع و جور شدن است و در این آیه کمال نور ماه را در شب چهاردهم نشان میدهد و این امر واضح است که ماه در این حالت جلوه ویژهای دارد که تمامی چشمها را به خود جلب میکند و نور فوق العاده آن زمین را روشن میسازد. روشنایی کمرنگی که آرامش شب را بر هم نمیزند اما روشنایی راه را تامین میکند و به همین جهت است که جزو آیات بزرگ الهی به شمار رفته و به آن خداوند سوگند میخورد.
و اما آنچه که باید به آن توجه داشت این است که تمامی موضوعات ذکر شده در این سه آیه تماما موضوعاتی هستند که به یکدیگر ربط دارند و دگرگونیهایی هستند که در عالم هستی پشت سر یک دیگر رخ میدهند (خورشید غروب میکند و شفق نمایان میشود و در ادامه موجودات برای آسایش و آرامش راهی سکونتگاه های خود میشوند و ماه در حالتی که بدر کامل است طلوع میکند) و به نوعی مکمل یکدیگر به حساب میآیند که اندیشه آدمی را تحریک میکند تا در قدرت بزرگ خلقت تفکر کند و با مسئله معاد آشناتر گردد.
- تلاوت ترتیل سوره انشقاق – محمود شحات انور