دو حکایت از نهج البلاغه

کتاب نهج البلاغه

در این مطلب دو حکایت از نهج البلاغه را برای بهره گیری از کلام مولا و امیر مومنان علی (ع) به شکلی داستان وار آورده‌ایم.

  • نه افراط و نه تفریط در اسلام واقعی[1]

در روزی از روزها امام علی (ع) به عیادت یکی از دوستان خویش به نام علاء بن زیاد که در بصره زندگی می‌کرد رفت. زمانی که چشم حضرت به خانه وسیع علاء افتاد فرمود: این خانه با این بزرگی و وسعت را در این جهان برای چه می‌خواهی؟ با آن‌که در سرای آخرت به آن محتاج‌تر می‌باشی؟

آری مگر این‌که تصمیم داشته باشی به کمک این خانه بزرگ به آخرت برسی مثلا در آن از مهمانی پذیرایی نمایی، صله رحم به جای آوری و حقوق واجب خویش را از این خانه بیرون کرده و به اهلش برسانی که خب در این صورت است که با چنین خانه‌ای آخرت را به دست می‌آوری.

علاء بن زیاد گفت: ای امیر مومنان! می‌خواهم از برادر خود عاص بن زیاد به نزد تو شکایت کنم. حضرت فرمود: به چه سبب؟ مگر ا

و چه کاری مرتکب شده است؟ علاء پاسخ داد: عبائی (ارزان و ناچیز) به تن نموده و از دنیا کناره گیری کرده است. حضرت از علاء خواست تا برادرش را به نزد او بیاورد. علاء اطاعت امر کرد. هنگامی که عاص بن زیاد به حضور امام رسید، حضرت فرمود: ای دشمنک جان خویش، ابلیس در تو راه پیدا کرده و تو شکار او گشته‌ای؛ آیا به خانواده خویش رحم نمی‌نمای؟ تو خویشتن گمان می‌کنی خدای متعال که طیبات را بر تو حلال نموده، دست ندارد که تو از آنان بهره‌مند گردی؟!

نه افراط و نه تفریط در اسلام واقعی
نه افراط و نه تفریط در اسلام واقعی

تو بی ارزش‌تر از آن هستی که الله تعالی با تو چنین نماید.

عاصم که صحبت‌های حضرت را شنید، گفت: ای امیر مومنان! اما شما با این لباس خشن و غذای ناگوار سر می‌کنی …

حضرت فرمود: عزیزم؛ من همانند تو نیستم همانا خداوند بر ائمه عدل و حق، واجب فرموده که بر خویش سخت گیرند و اسلوب زندگی خود را با وضع زندگی طبقه ضعیف جامعه هماهنگ کنند تا فقر فقیر او را بر نیاشوبد (سبب سخت گذشتن زندگی بر او نشود).

حکایتی دیگر از نهج البلاغه

  • دین یا غیرت

نامش نعمان بن بشیر بود. او به شکم پرستی شهرت داشت و از هواداران طاغوت به شمار می‌رفت تا جایی که برای رسیدن به آن‌چه که می‌خواهد از معاویه درخواست نمود تا سپاهی را در اختیار او قرار دهد تا بتواند به یکی از بخش‌هایی که جزو قلمرو حکومتی حضرت علی (ع) است، حمله نماید. معاویه موافقت کرد و دو هزار نفر را تحت فرماندهی او قرار داد. نعمان تصمیم گرفت با این لشکر به سمت شهرک «عین التمر» رفته و آن‌جا را تصرف کند. حاکم این شهرک فردی به نام مالک بن کعب بود که از سوی امام علی (ع) برای این امر گماشته شده بود. مالک هنگامی که با حمله لشکر دو هزار نفری مواجه شد به مولای متقیان نامه نوشت و او را از جریان این حمله و این‌که تنها بیش از هزار نفر یاور برای مقابله دارد و نیاز به نیرو است، مطلع نمود.

نعمان شکم پرست با سپاهیان خود به شهرک حمله کردند. مالک نیز به کمک همان نیروهایی که داشت به مقابله و دفاع از شهرک از داخل آن کرد. این افراد به حدی برای دفاع آماده بودند که غلاف‌های خویش را شکسته بودند تا شمشیرشان را در غلاف قرار نداده و به جنگ ادامه دهند.

در این میان مالک شخصی را به نزد یاران امام علی (ع) که در نزدیکی شهرک سکونت داشتند فرستاد تا نیروی کمکی ارسال کنند. آن شخص با 50 نفر برگشت. افراد با دیدن نیروی کمکی روحیه مضاعفی گرفتند و توانستند نیروی دشمن را دفع نمایند و از سویی ترس به دل دشمن افتاد و باعث شد که شکست خورده و به شام بازگردند.

کتاب نهج البلاغه
کتاب نهج البلاغه

پس از این رخداد مالک به امام علیه السلام نامه داد و پیروزی را به ایشان اطلاع داد.

زمانی که نامه نخست که درخواست کمک بود به امام رسید. ایشان با جمع کردن مردم خطبه‌ای برای آنان خواند و به رفتن به جبهه برای دفاع از شهرک دعوت کرد. این دعوت با مسامحه عموم مردم رو به رو شد. حضرت بسیار ناراحت شد و آنان را توبیخ کرد تا جایی که فرمود: آیا دین ندارید که شما را دور هم جمع کند؟ و یا غیرتی ندارید که شما را (نسبت به جسارت دشمن) خشمگین سازد/ در میان شما برخاستم و هر چه فریاد کمک سر می‌دهم به کلام من گوش نمی‌دهید و از امر من تبعیت نمی‌کنید.

در این میان تنها عدی بن حاتم لبیک گفت و با هزار نفر از قبیله «طی» آمادگی خویش را اعلام نمود. اما به او فرمود که به لشکرگاه نخیله بروند تا دستور حرکت داده شود که نامه دوم مالک به دست امام رسید. پس خشنود شده، نامه را برای کوفیان ساخت و در پیشگاه خداوند شُکر به جای آورد[2].

تلاوت آیه 29 سوره اسراء- ماهر المعیقلی

وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا

هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی!

دانلود

منابع:

[1] خطبه 210 نهج البلاغه، صبحی صالح

[2] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2، ص 304، 305-خطبه 39 نهج البلاغه- شرح نهج حدیدی، ج3، ص304

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *