قناعت مال و ثروتی است که پایانی ندارد. این عبارت که با عنوان حکمت 57 نهج البلاغه توسط سید رضی آورده شده است، گفتاری قصار اما حکیمانه از مولی الموحدین حضرت علی (ع) میباشد که به خوبی اهمیت این خصلت انسانی را نشان داده است.
سرگرم نشدن به چیزی که از مقدار کفایت و حاجات زندگی (خوراک، پوشاک و …) بیشتر است و چشم طمع نداشتن و حسادت نکردن به آنچه که دیگر انسانها دارند را قناعت میگویند.
شارحان نهج البلاغه نظیر آیت ا… مکارم شیرازی و ابن میثم بحرانی (ترجمه شده توسط محمدی مقدم) در جهت بیان معنا و مفهوم این عبارت کوتاه به شرح آن پرداختهاند.
موسسه معراج النبی نیز در جهت نشر مفاهیم قرآنی و دینی در این مطلب با اقتباس از شرحهای موجود به ویژه با استناد به «پیام امام امیر المومنین» از آیت ا… مکارم به شرح این حکمت در ادامه حکمتهای پیشین کرده است.

حکمت 57 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ.
شرح حکمت پنجاه و هفتم
همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، حضرت در این عبارت کوتاه اهمیت قناعت را بیان کرده و آن را ثروتی بی پایان دانسته است. قناعت را میتوان حالتی دانست که انسان در صورت برخورداری از آن به کمترین ضروریات زندگی بسنده کرده و به فکر زرق و برق و آنچه که اضافات به شمار میرود و موجب ایجاد مشغولیت واهی (و احتمالا آلوده گشتن به انواع محرمات) میشود، نباشد. دارا بودن چنین روحیهای همچون برخوردار بودن از ثروتی نامتناهی است زیرا آدمی را از تمام ثروتهای جهان بی نیاز میگرداند؛ همواره سر بلند، سر فراز و ا عزت و آبرو روزگار میگذراند. آن کس که قانع است دست نیاز به سمت دیگران دراز نخواهد کرد و عمر خویش را در راه تجملات و آنچه که تشریفات است هدر نمیدهد.
در حکمت 44 نهج البلاغه که پیشتر به شرح آن پرداخته شد، حضرت علی (ع) در فضیلت آنان که قانع هستند فرمودند: خوشا به حال آن که (همواره) به یاد معاد باشد و برای روز جزا عمل نماید، به میزان کافی قانع شده و از خدای متعال خوشنود باشد.
علاوه بر این در خطبه 192 نیز حضرت در بین اوصاف پیامبران (ص) این ویژگی را نیز به شمار آورده بود. امام در بخشی از خطبه میفرماید: آنان از قناعتی برخوردار بودند که قلوب و چشمها را مملوء از بی نیازی مینمود.
در جلد 66 بحار الانوار نیز از امام علی (ع) روایت شده که فرمود: من در جستجوی غِنی (توانگری) بود م اما آن را جز در قناعت پیدا نکردم (چرا که حرص خوردن غالبا افراد توانگر را راحت نمیگذارد)، پس قناعت را پیشه نمایید تا غنی شوید.

آنچه که قابل توجه است، این موضوع میباشد که این حکمت از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل گردیده است همانطور که سید رضی میگوید[1].
ذکر این نکته نیز دارای اهمیت فراوان است که منشاء بسیاری از نارضایتیهای مرد و شاکی شدن آنها از اوضاع زندگی کمبود یا فقر نیست؛ گاهی انسانها همه چیز دارند ولی با ناله سر میدهند. عامل اصلی این نارضایتی، نبودن قناعت و توقع بالا و بی حد است و اگر همهبه میزان نیاز قناعت پیشه نمایند، آرامش بی بدیلی در جامعه حاکم میگردد و از آمار جنایت و تجاوز به اموال کاسته شده وکرامت انسانی و پاک شدن دامان از معصیت فراهم میگردد.
ابن ابی الحدید در شرح این حکمت سخنی زیبا از بقراط نقل میکند و آن این است که در روزی از روزها مردی بقراط را در حالی که از علوفه و سبزیهای بیابان تناول میکند، میبیند؛ پس خطاب به او میگوید: اگر که در خدمت پادشاه بودی نیاز نبود اینها را بخوری. بقراط در پاسخ گفت: اگر که تو این چنین غذا میخوردی نیازی نبود که نوکر پادشاه باشی.
منبع:
[1] شخص متقی هندی در کتاب کنزالعمال نیز این حدیث را آورده است.