آدمی چنان خلق شده که الگو میپذیرد و بر اساس الگوی عمل میکند. الگوی او بد باشد او نیز مسلک بدی را در پیش میگیرد و اگر که شخص یا اشخاص خوبی را به عنوان اسوه انتخاب کند، راه و روشی عالی برای حیات خواهد یافت. پیامبران که اولیاء الله هستند و موصوف به صفاتی نیک میباشند، الگوی حسنهای هستند که میتوان به سیره آنها برای درست زندگی کردن تمسک جست چرا که آنان مسیر درست را در پیش گرفتهاند و آنچه را که حق تعالی امر فرموده و تماما برای حیات دنیوی و اخروی مناسب است را انجام دادهاند. لازمه تمسک جستن به سیره پیامبران اطلاع از آن است. علاوه بر آنچه که در قرآن آمده است در کتب معتبر حدیثی نیز از ائمه معصوم علیهم السلام روایات و احادیثی نقل شده است که مطالعه آنها برای به متصف شدن به آن ویژگیها و الگو قراردادن سیره پیامبران خالی از لطف نیست. از این رو بر آن شدیم تا در این مطلب به بخش اخلاقی سیره پیامبران در احادیث پرداخته و احادیثی مرتبط با این امر را برای بهره مندی شما به نگارش در آوریم.
سیره پیامبران در احادیث- اخلاق
رسول اکرم (ص)
- إِنَّ مِنْ مَكارِمِ أَخْلاقِ النَّبِيِّينَ وَ الصِّديقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالحينَ، الَبشاشةَ إِذا تَزاوَرُوا، وَ الْمُصافَحةَ وَ التَّرحيبَ اِذَا التَقَوا[1]
همانا از مکارم اخلاق پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحین خوش رویی در هنگام زیارت (یکدیگر)، دست دادن و خوش آمدگویی در زمان ملاقات یا همان دیدار است. (مقصود حُسن خُلق است که از والاترین فضیلتهای اخلاقی به شمار میرود)
- … إِنّا مَعاشِرَ الْأَنْبِياءِ لانَشْهَدُ عَلَى الْجَنَفِ[2]
… ما انبیاء هیچگاه بر باطل شهادت نمیدهیم.
- نَحْنُ مَعاشِرَ الْأَنْبِياءِ وَ الْأُمَناءِ وَ الأَتْقِياءِ بُرَآءٌ مِنَ التَّـكَلُّفِ[3]
ما انبیاء و پاسداران (وحی خداوند) و اهل تقوا از تکلف، تشریفات و زحمت دادن (به خویش و دیگر افراد) بیزار هستیم.
( در حقیقت مقصود این است که ساده زیستی و دور بودن از تکلف موجب راحتی آدم و دیگران است)
- أداءُ الْحُـقُوقِ وَ حِفْظُ الْأَماناتِ دينى وَ ديـنُ الْأَنْبِـياءِ عليهم السلام[4]
ادا نمودن حقوق و حفظ کردن امانات دین من و آیین انبیاء میباشد.
امام علی (ع)
- …فَلَوْ رَخَّصَ اللّه ُ فِي الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَأَوْلِيَائِهِ ؛ وَلكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ، وَرَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَعَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَخَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ، وَكَانُوا قَوْما مُسْتَضْعَفِينَ. قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللّه ُ بِالْمَخْمَصَةِ، وَابْتَلاَهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ، وَامْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ، وَمَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ[5]
اگر که خدای متعال اجازه تکبر نمودن را به بندهای از بندههایش میداد، قطعا در مرحله نخست آن را ویژه انبیاء و اولیا خویش میگردانید؛ ولی خدای عز و جل تکبر ورزیدن و خود را برتر دیدن را برای تمامی آنان منفور دانسته و تواضع و فروتنی را برای آنان شایسته، انبیاء الهی گونهها را بر زمین قرار میدادند و صورتهایشان را بر خاک میسائیدند و پَر و بال خود را برای اهل ایمان میگستراندند تا جایی که مردم بی خبر آنان را ناتوان و ضعیف به شمار میآوردند؛ حق تعالی آنان را با گرسنگی آزمود و به مشقت و ناراحتی مبتلا کرد، با امور خوفناک آزمایش کرد و با سختی و مشکلات خالص نمود و از بوته آزمایش پیروز خارج شدند.
- قالَ أَميرُالْمُؤْمنينَ عليه السلام قالَ: رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: إِنّا مَعاشِرَالْأَنْبِياءِ أُمِرْنا أَنْ نُكَلِّمَ النّاسَ بِقَدْرِ عُقُولِهِمْ. قالَ فَقالَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله: أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنا بِإِقامَةِ الْفَرائِضِ.[6]
حضرت امیر فرمودند که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: همانا ما انبیاء مامور به صحبت با مردم به اندازه درک آنان هستیم و باز رسول خدا (ص) فرمود: پروردگارم به من امر نموده که با مردم مدارا نمایم همانطور که مامور به پا داشتن امور واجب هستیم.
- إِنَّ الصَّبْرَ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ وَ الْبِرَّ وَ الْحِلْمَ مِنْ أَخْـلاقِ الْأَنْبِـياءِ عليهم السلام[7]
همانا صبر، حُسن خُلق و بردباری از اخلاق پیامبران علیهم السلام است.
امام حسن (ع)
- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: إِنَّ الْأَنْبِياءَ عليهم السلام إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه ُ عَلى خَلْقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِمْ لِأَعْداءِ دين اللّه ِ وَ حُسْنِ تَقِيَّتِهِمْ لِأَجْلِ إِخْوانِهِمْ فِى اللّه[8]
امام حسن علیه السلام فرمودند که حضرت رسول (ص) میفرمایند: همانا پیامبران (ع) را خدای متعال به جهت مدارا کردن آنان با دشمنان و با تقیه رفتار کردن با آنها به جهت مراعات برادران دینی خود بر دیگر افراد برتری داده است.
(این حدیث در واقع بیان کننده آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا میباشد چرا که تند برخورد نمودن و سخت گیری موجب رنجش انسانها میشود)
امام صادق (ع)
- ما بَعَثَ اللّه ُ نَبِيًّا قَطُّ حَتّى يَسْتَرْعِيَهُ الْغَنَمَ يُعَلِّمُهُ بِذلِكَ رَعْىَ النّاسِ[9]
خدای متعال هیچ رسولی را برای رسالت مبعوث نساخت جز اینکه او را به چوپانی گوسفندان واداشت تا رهبری مردم را به او یاد دهد.
(در حقیقت هدایت جامعه و پیامبری امری است که به مدیریت نیازمند است. از جلوههای مدیریت در زندگی عادی انسانها، میتوان به چوپانی اشاره کرد. شخصی که چوپان است، هر روز یک گله از گوسفندان را به چرا میبرد. مراتع را میشناسد، نحوه مراقبت از گوسفندان را میداند و به گرگها آشنا است و نمیگذارد که آنان گوسفندان را طعمه کنند و آنچه که به مصلحت گله است را رعایت میکند و …)
- إِنَ اللّه َ تَباركَ وَتَعالى خَصَ الاَْنْبِياءَ بِمَكارِمِ الْأَخْلاقِ، فَمَنْ كانَتْ فيهِ فَلْيَحْمِدِاللّه َ عَلى ذلِكَ وَ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلْيَتَضرَّعْ إِلىَ اللّه ِ وَ لِيَسْأَلْهُ إِيّاهُ. قالَ قُلْتُ : جُعِلْتُ فِداكَ وَ ماهِىَ؟ قالَ عليه السلام: اَلْوَرَعُ وَ الْقُنُوعُ، وَ الصَّبْرُ، وَ الشُّكْرُ، وَ الْحِلْمُ وَ الْحَيـاءُ وَ السَّـخاءُ وَ الشَّـجاعَةُ، وَالْغِيْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَديثِ وَ أَداءُ الْأَمانَةِ[10]
امام صادق فرمودند: همانا خداوند تبارک و تعالی انبیاء خویش را به اخلاق نیکو مختص نموده است هر که آن اخلاق نیکو را دارا باشد خدا را سپاس گوید و هر کس که آنها را نداشته باشد، ملتمسانه از حق تعالی درخواست کند که به او عطا نماید. عبدالله بن بُکیر که خود نقل کننده این حدیث است میگوید: گفتم: فدایتان گردم آن اوصاف چه هستند؟ حضرت پاسخ داد: پرهیزکاری، قناعت بیشه کردن، صبر، سپاسگزاری، بردباری، شرم و حیا، بخشش، دلیری، غیرت، احسان، صداقت و امانتداری کردن.
- مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيْهِمْ حُبُّ النِّساءِ[11]
از اخلاق پیامبران (ع) مهرورزی و دوست داشتن زنان است.
(در حقیقت مهرورزی نمودن به همسر و دوست داشتن آن بنیان خانواده را مستحکم کرده و نوعی قدردانی از زحمات آن است.)
- تلاوت آیه 4 سوره قلم-عبدالله مطرود
وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ
و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری!
منابع:
[1] کنزالعمال 39:9 ح24826
[2] من لا یحضره الفقیه69:3 ح3349
[3] محجبة الیضاء 347:3
[4] کنزالعمال 408:1 ح2095
[5] نهج البلاغه-خطبه192
[6] بحارالانوار 69:2 ح23
[7] جامع الاخبار 317ح887
[8] بحارالانوار401:75
[9] بحارالانوار64:11 ح7
[10] امالی مفید 192 ح22
[11] کافی 32:5 ح1