کلام انبیاء الهی

کلام انبیاء الهی

و انبیاء از آدم (ع) تا خاتم (ص) مبعوث شدند تا کامل کننده امر هدایت انسان این اشرف مخلوقات به سوی سعادت باشند. در واقع اگر چه خداوند ابزار هدایت را که عمده آن عقل است در وجود آدمی نهادینه کرده اما تنها وجود آن کفایت نمی‌کند و برای محقق ساختن این امر وجود ابزار هدایت بیرونی یعنی انبیاء الهی برای راهبری الزامی است از این رو خداوند از همان ابتدا که انسان‌ها را آفرید از میان آنان اشخاصی را برگزید تا حجتی برای عامه مردم باشند و به عنوان راهبر و راهنمای بیرونی پیام‌ها و تعالیم الهی را به مردم انتقال و برای آنان تبین کنند. در این مطلب با هدف شناخت تعالیم و هدف تمامی پیامبران که بی شک تمام آن‌ها هدف واحدی را دنبال می‌کنند، کلام انبیاء الهی را که در کتب معتبر ذکر شده‌ است را گردآوری نموده و به نگارش در آورده‌ایم.

کلام انبیاء الهی
کلام انبیاء الهی

برخی از سخنان روایت شده از انبیاء الهی

حضرت آدم (ع)

  • فيما أوصى بِهِ آدَمُ إبنَهُ شَيثَ عليهم‌السلام: إذا عَزَمْتُم عَلى أمرٍ فَانظُرُوا إلى عَواقِبِهِ، فِإنّى لَوْ نَظَرْتُ فى عاقِبَةِ أمرى لَمْ يُصِبْنى ما أَصابَنى[1]

در وصیتی که آدم (ع) به شیث نبی نمود آمده است: هر زمان که قصد کاری نمودید، به پیامدهای آن نگاه کنید، پس اگر من در عاقبت کار خویش فکر کرده بودم، آن‌چه که به سر من آمده، نمی‌آمد.

حضرت ابراهیم (ع)

  • قالَ إبراهيمُ عليه السلام ـ لَمّا دَنَتْ وَفاتُهُ ـ : هَلاّ أرسَلْتَ إلَىَّ رَسُولاً حَتّى آخُذَ اُهبَةً، قالَ جل جلاله لَهُ: أوَما عَلِمْتَ أنَّ الشَّيْبَ رَسُولى؟[2]

ابراهیم (ع) آن‌هنگام که مرگش نزدیک شد، فرمود: خداوندا چرا برای من پیکی ارسال نفرمودی تا قبل از رسیدن زمان مرگم، خویش را برای مرگ آماده نمایم؟ حق تعالی فرمود: مگر نمی‌دانی که موی سپید، فرستاده من می‌باشد؟!

حضرت سلیمان (ع)

  • مِن حِكَمِ سُلَيمانَ عليه السلام: قَدْ جَرَّبْنا لينَ العَيشِ وَ شِدَّتِهِ، فـَوَجَدنا اَهْنـَأَهُ أدنـاهُ[3].

از حکمت‌های حضرت سلیمان (ع): ما نرمی (راحتی) و سختی (شدت) زندگی را امتحان نمودیم، پس شیرین‌ترین زندگی را در ساده‌ترینش پیدا کردیم.

حضرت داوود (ع)

  • عَن داوُود عليه السلام كانَ يَقُولُ: أللّهُمَّ لا مَرَضٌ يُضنيني، وَ لا صِحَّةٌ تُنسيني، وَ لكِنْ بـَينَ ذلِكَ[4]

خداوندا نه بیماری به من عطا نما که بستری‌ام کند و نه صحت و سلامتی که من را به فراموشی یادت بکشاند، بلکه چیزی میان این دو را نصیب‌ من کن.

حضرت عُزیر (ع)

  • يا رَبِّ إنّى نَظَرْتُ فى جَميعِ أُمُورِكَ وَإحكامِها فَعَرَفْتُ عَدْلَكَ بِعَقلى، وَ بَقِىَ بابٌ لَم أعْرِفْهُ: إنَّكَ تَسخَطُ عَلى أهلِ البَلِيَّةِ فَتَعُمُّهُمْ بِعَذابِكَ وَ فيهِمُ الأطفالُ!… فَقيلَ لَهُ: يا عُزَيرُ، إنَّ القَومَ إذَااستَحَقُّوا عَذابى قَدَّرْتُ نُزُولَهُ عِندَ انْقِضاءِ آجالِ الأطفالِ، فَماتَ اُولئِكَ بِآجالِهِم وَ هَلَكَ هؤُلاءِ بِعَذابى[5]

پروردگارا! من در تمامی امور تو اندیشه نمودم و استواری و اتقان در آن‌ها دیدم و با عقل و خِرد خویش به عدالتت پی بردم ولی موردی مانده که آن را متوجه نشدم و آن این است که تو بر اهل بلا خشم می‌گیری و بلا تمامی افراد را در بر می‌گیرد در حالی که میان آنان خردسالانی نیز وجود دارند (به این معنا که تر و خشک با هم می‌سوزد). پس به او گفته شد: ای عُزیر! هر زمان که مردمی شایسته عذاب من گردند، زمانی عذاب را بر سر آنان نازل می‌کنم که عمر خردسالان نیز به سر آمده باشد. پس خردسالان به جهت رسیدن اجلشان می‌میرند و افراد معصیت‌کار به سبب گناهشان با عذاب من به هلاکت می‌رسند.

کلام انبیاء الهی

حضرت خضر (ع)

  • قالَ الخِضرُ عليه السلام لِمُوسى عليه السلام وَ هُوَ آخِرُ وَصِيَّتِهِ:إنَّ أحَبَّ الأُمُورِ إلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: ألقَصْدُ فِى الجِدَةِ، وَ العَفوُ فِى المَقدِرَةِ وَ الرِّفقُ بِعِبادِ اللّه ِ، وَما رَفَقَ أحَدٌ بِأحَدٍ فِى الدُّنيا إلاّ رَفَقَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ يَومَ القِيامَةِ؛ وَرَأسُ الحِكمَةِ مَخافَهُ اللّه ِ تَبارَكَ وَتَعالى.

حضرت خضر به موسی (ع) (داستان خضر نبی و حضرت موسی در سایت بیان شده است) در آخرین وصیت و پند خود فرمود: همانا دوست داشتنی‌ترین امور در نزد خداوند عز و جل سه چیز است: میانه روی در زمان رفاه، عفو در زمان قدرت و مدارا نمودن با بنده‌های الهی. و هیچ کس در این جهان با شخصی مدارا ننمود جز آنکه خداوند در روز جزا با وی مدارا نماید، و رأس و اساس حکمت ترس (خوف) از خداوند است.

حضرت خضر علیه السلام
حضرت خضر علیه السلام

حضرت یحیی (ع)

  • قالَ يَحيَى بنُ زَكَرِيّا عليهم‌االسلام: ألمَوتُ أحَبُّ إلَىَّ مِن نَظْرَةٍ لِغَيرِ واجِبٍ[6].

مرگ دوست‌داشتنی‌تر است در نزد من از نگاهی که ضروری نیست.

حضرت ادریس (ع)

  • مِن دُعاءِ إدريسَ عليه السلام: أللّهُمَّ سَلِّ قَلبى عَن كُلِّ شَىْ ءٍ لا أتَزَوَّدُهُ إلَيكَ، وَ لا أنتَفِعُ بِهِ يَومَ ألقاكَ مِنْ حَلالٍ أو حَرامٍ[7].

از مناجات‌ها و دعاهای ادریس نبی (ع): خداوندا! دل من را از هر چیزی جدا نما، حلال یا حرام، که از آن در مسیر رجعت به سوی تو، توشه برنگیرم و در آن روزی که با تو ملاقات نمایم از آن بهره و سودی نبرم.

حضرت موسی (ع)

  • قالَ مُوسى عليه السلام: يا رَبِّ، مَن أهلُكَ الَّذينَ تُظِلُّهُمْ فى ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّكَ؟ فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: … وَ الَّذينَ يَغْضِبُونَ لِمَحارِمى إذَا استُحِلَّتْ مِثلَ النَّمِرِ إذا جُرِحَ[8].

پروردگارا! اهل تو که هستند، آنان که در روزی که جز سایه‌ات سایه‌ای نیست، آنان را در ظل و سایه عرش خویش پناه دهی؟ خداوند متعال وحی فرمود: … افرادی که هر زمان حرام‌های من حلال به شمار روند، همچون پلنگی زخم خورده ناراحت و خشمگین می‌گردند.

حضرت عیسی (ع)

  • قالَ المَسيحُ عيسَى بنُ مَريَم عليهم‌السلام: إيّاكُم وَ النَّظَرَ إلَى المَحْذُوراتِ؛ فَإنَّها بَذرُ الشَّهَواتِ وَ نَباتُ الفِسْقِ[9]

از نگاه کردن به منع شده‌ها پرهیز کنید زیرا آن بذر شهوات و رویش فسق و گناه است.

پیامبر اکرم (ص)

  • قالَ رَسُول اللّه صلي الله عليه و آله: مَرَّ عيسَى بنُ مَريَمَ عليهماالسلام بِقَبرٍ يُعَذَّبُ صاحِبُهُ، ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِن قابِلٍ فَإذا هُوَ لَيسَ يُعَذَّبُ، فَقالَ عليه السلام: يا رَبِّ، مَرَرْتُ بِهذَا القَبرِ عامَ أوَّلَ وَ هُوَ يُعَذَّبُ، وَ مَرَرْتُ بِهِ العامَ وَ هُوَ لَيسَ يُعَذَّبُ! فَأوحَى اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ إلَيهِ: يا رُوحَ اللّه ِ قَد أدرَكَ لَهُ وَلَدٌ صالِحٌ فَأصلَحَ طَريقاً وَآوى يَتيماً، فَغَفَرتُ لَهُ بِما عَمِلَ ابنُهُ.[10].

رسول الله (ص) فرمودند: عیسی علیه السلام از قبری عبور کرد که صاحبش عذاب می‌کشید، یک سال بعد نیز او بر آن قبر گذشت اما مشاهده کرد که دیگر عذاب نمی‌شود، پس فرمود: پروردگارا سال پیش بر این گور عبور کردم و صاحب آن را در عذاب دیدم و امسال که از آن گذشتم دیگر او را عذاب نمی‌کنند! خداوند وحی نمود: یا روح الله، فرزندی صالح از او بزرگ شد و مسیری را اصلاح کرد و یتیمی را به سرپرستی گرفت، من نیز به جهت کارهای فرزندش او را بخشیدم.

منابع:

[1]

[2] میزان الحکمه به نقل از بحارالانوار، ج82، ص 172

[3] میزان الحکمه به نقل لز شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج3، ص159

[4] میزان الحکمه به نقل از دعوات، ص 134، ح334

[5] میزان الحکمه، ح12479

[6] بحار الانوار، ج104، ص42، ح52

[7] بحارالانوار، ج98، ص99، ح2

[8] وسائل الشیعه، ج11، ص 416، ح3

[9] همان

[10] وسائل الشیعه،ج11، ص560، ح2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *