رساله حقوق امام سجاد علیه السلام نامهای از ایشان به یکی از یاران است که در آن حضرت پنجاه حق از حقوقی که بر گردن انسان است را بر میشمرد. حقوقی متنوع در زمینههای گوناگون فردی و اجتماعی که آدمی میبایست نسبت به خدا، خود و اجتماع (دیگر افراد) آنها را رعایت کند. این حقوق که جزو مهمترین حقها میباشند در هفت گروه قابل تقسیم بندی هستند:
گروه اول: حق الله هستند. یعنی تکالیفی مرتبط به خداوند عز و جل که بر عهدهی آدمی میباشند نظیر حق معرفت، حق عبادت، حق اطاعت و …
گروه دوم: حقوق اعضا و جوارح میباشند که در هفت بند از نامه برای هفت عضو بدن که زبان، گوش، چشم، دست، پا، شکم و فرج (مقصود حق نیاز جنسی است) هستند، بیان شدهاند.
گروه سوم: این دسته از حقوق به فعل و کردار انسان مرتبط هستند و به آنها حق الافعال گفته شده است و شامل افعال عبادی نظیر نماز، روزه، صدقه و حج و دیگر افعال عمومی است و در شش بند خلاصه شدهاند.
گروه چهارم: این دسته از حقوق به پیشوایان مرتبط هستند و در سه بند بیان شدهاند که شامل حق سیاستمداران و اداره کنندگان نظام اجتماعی جامعه، حق اساتید و معلمان و حق مولا بر بنده (حق السید المالک) میباشد.
گروه پنجم: حقوق رعیا و زیر دستان است که در سه بخش حق افراد جامعه، حق افراد تحت تعلیم یا همان متعلم و حق افرادی که شخص اختیار دار آنان است به آنها اشاره شده است.
گروه ششم: حقوق خویشاوندان بسیار هستند اما چهار حق مهم که در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام از آنها صحبت شده است به ترتیب اهمیت حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر است.
گروه هفتم: در این گروه که به حقوق الاخرین معروف است حضرت به حق و حقوق دیگر اصناف اجتماعی نظیر نیکوکار، همسایه، همنشین، موذن، امام جماعت، هم صحبت، شریک، طلبکار، حق مشورت کننده، حق مشورت شونده، سالخورده، کودک، سائل و نیازمند، شاد کننده و حتی حق مال و دارایی اشاره نموده است.
در ادامه این مطلب و برای آشنایی بیشتر با حقوق ذکر شده، مختصری به تکالیف و حقوق اعضا و جوارح اشاره خواهیم کرد.
حقوق اعضا و جوارح در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
- حق زبان
وَ أَمَّا حَقُّ اللِّسَانِ فَإِکْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى وَ تَعْوِیدُهُ الْخَیْرَ وَ حَمْلُهُ عَلَى الْأَدَبِ وَ إِجْمَامُهُ إِلَّا لِمَوْضِعِ الْحَاجَةِ وَ الْمَنْفَعَةِ لِلدِّینِ وَ الدُّنْیَا وَ إِعْفَاؤُهُ عَنِ الْفُضُولِ الشَّنِعَةِ الْقَلِیلَةِ الْفَائِدَةِ الَّتِی لَا یُؤْمَنُ ضَرَرُهَا مَعَ قِلَّةِ عَائِدَتِهَا وَ یُعَدُّ شَاهِدُ الْعَقْلِ وَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِ وَ تَزَیُّنُ الْعَاقِلِ بِعَقْلِهِ [وَ] حُسْنُ سِیرَتِهِ فِی لِسَانِهِ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
و اما حق زبان این است که آن را از فحشا و منکر دور نگاه داری و به گفتن واژههای خوب و سودمند عادت دهی و او را وادار نمایی که با ادب و خوب سخن بگوید و از زیاده گویی و بیهوده چرخیدن در دهان منع کنی (از گفتن سخنان بیهوده برحذر داری) تا سکوت را رعایت نماید جز در مکانی که به سخن گفتن نیاز است و سودی برای دنیا و آخرت داشته باشد و اجازه ندهی حرف و سخنی که سود و منفعتی ندارد و به جز زیان حاصلی برای آن متصور نیست از دهانت بیرون آید پس از آنکه عقل و نقل بر زیان بار بودن آن دلالت دارند چرا که زینت عاقل به عقل او در خوبی سخن و درست حرف زدن است و هیچ توان و قدرتی نیست مگر به قدرت و نیروی پروردگار.
- حق گوش
وَ أَمَّا حَقُّ السَّمْعِ فَتَنْزِیهُهُ عَنْ أَنْ تَجْعَلَهُ طَرِیقاً إِلَى قَلْبِکَ إِلَّا لِفُوَّهَةٍ کَرِیمَةٍ تُحْدِثُ فِی قَلْبِکَ خَیْراً أَوْ تَکْسِبُکَ خُلُقاً کَرِیماً فَإِنَّهُ بَابُ الْکَلَامِ إِلَى الْقَلْبِ یُؤَدِّی إِلَیْهِ ضُرُوبُ الْمَعَانِی عَلَى مَا فِیهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام آمده است: و اما حق گوش بر تو این است که آن را منزه نمایی از اینکه طریقی به سمت قلب تو باشد (هر سخنی را بشنوی) مگر برای شنیدن مطالب خوب و مفید که در دل تو خیری ایجاد کند یا آنکه موجب به دست آوردن خُلقی نیکو گردد، چرا که گوش دروازه، سخن به سوی قلب است و سبب منتقل شدن انواع مختلفی از معانی به آن میشود با همهی خوبیها و بدیهایی که در آن (سخن) وجود دارد و لا حول و لا قوه الا بالله.
- حق چشم
وَ أَمَّا حَقُّ بَصَرِکَ فَغَضُّهُ عَمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ وَ تَرْکُ ابْتِذَالِهِ إِلَّا لِمَوْضِعِ عِبْرَةٍ تَسْتَقْبِلُ بِهَا بَصَراً أَوْ تَسْتَفِیدُ بِهَا عِلْماً فَإِنَّ الْبَصَرَ بَابُ الِاعْتِبَارِ
و اما حق چشم آن است که بر آنچه که سزاوار تو نیست فرو بندی (از حرام چشم بپوشی)، ابتذال و به هر سو و هر چیز نظر نمودن را ترک نمایی مگر در جایی که سبب عبرت گردد یا موجب بصیرت و بیداری شود یا از نظر علمی به کار گرفته شود به این دلیل که چشم دروازه عبرتها است.
- حق پا
وَ أَمَّا حَقُّ رِجْلَیْکَ فَأَنْ لَا تَمْشِیَ بِهِمَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ وَ لَا تَجْعَلَهَا مَطِیَّتَکَ فِی الطَّرِیقِ الْمُسْتَخِفَّةِ بِأَهْلِهَا فِیهَا فَإِنَّهَا حَامِلَتُکَ وَ سَالِکَةٌ بِکَ مَسْلَکَ الدِّینِ وَ السَّبْقِ لَکَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ .
و اما حق پاها این است که با آنها بر چیزی (یا در جایی) که سزاوار تو نیست قدم نگذاری (وسیلهای برای رفتن به سوی حرام نباشد) و پا را مَرکبی در مسیری که موجب خواری و زبونی تو میگردد، قرار ندهی چرا که این دو پا تو را حمل نموده و سیر میدهند در راه دین و پیشی گرفتن در امور خوب و لا حول و لا قوه الا بالله.
- حق دست
وَ أَمَّا حَقُّ یَدِکَ فَأَنْ لَا تَبْسُطَهَا إِلَى مَا لَا یَحِلُّ لَکَ فَتَنَالَ بِمَا تَبْسُطُهَا إِلَیْهِ مِنَ اللَّهِ الْعُقُوبَةَ فِی الْآجِلِ وَ مِنَ النَّاسِ بِلِسَانِ اللَّائِمَةِ فِی الْعَاجِلِ وَ لَا تَقْبِضَهَا مِمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ لَکِنْ تُوَقِّرُهَا بِهِ تَقْبِضُهَا عَنْ کَثِیرٍ مِمَّا لَا یَحِلُّ لَهَا وَ تَبْسُطُهَا بِکَثِیرٍ مِمَّا لَیْسَ عَلَیْهَا فَإِذَا هِیَ قَدْ عُقِلَتْ وَ شُرِّفَتْ فِی الْعَاجِلِ وَجَبَ لَهَا حُسْنُ الثَّوَابِ مِنَ اللَّهِ فِی الْآجِلِ.
در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام درباره حق دست فرمودند: و اما حق دست بر تو آن است که آن را برای چیزی که برای تو حلال نیست دراز ننمایی چرا که موجب عقوبت پروردگار در آخرت و سرزنش مردم در دنیا میگردد. و دستت را از آنچه که خداوند واجب کرده منع ننمایی بلکه با استفاده درست، دستت را بزرگ نما به این بیان که از همه چیزهایی که حرام میباشد دور نگاه دار و برای کسب آنچه که سودمند است، باز گذاری. پس در این صورت است که مورد احترام دیگر افراد در دنیا قرار خواهی گرفت و اجر و پاداش حق تعالی در آخرت نصیب تو میگردد.
- حق شکم
وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِیلٍ مِنَ الْحَرَامِ وَ لَا لِکَثِیرٍ وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلَالِ وَ لَا تُخْرِجَهُ مِنْ حَدِّ التَّقْوِیَةِ إِلَى حَدِّ التَّهْوِینِ وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ فَإِنَّ الشِّبَعَ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ إِلَى التُّخَمِ مَکْسَلَةٌ وَ مَثْبَطَةٌ وَ مَقْطَعَةٌ عَنْ کُلِّ بِرٍّ وَ کَرَمٍ وَ إِنَّ الرأی [الرِّیَّ الْمُنْتَهِیَ بِصَاحِبِهِ إِلَى السُّکْرِ مَسْخَفَةٌ وَ مَجْهَلَةٌ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْمُرُوَّةِ.
و اما حقی که شکم تو بر گردنت دارد: آن را ظرفی برای کم و زیاد حرام قرار مده (حرامخواری مکن هر چند کم) و در حلال خواری نیز میانه رو باش (زیاده روی در خوردن نهی شده است) و از غذا برای تقویت استفاده کن و هرگز در اندیشه پُر نمودن شکم خویش و نادیده گرفتن دیگر افراد مباش و مروت را از یاد مبر. چرا که حاصل سیری زیاد که نتیجه پُر خوری است تنبلی و کسالت و بازداشت از خیر، صلاح، نیکویی و انجام کارهای نیک و صالح است، همانطور که زیاده روی نمودن در نوشیدن مایعات، سخافت، جهالت و بی مروتی را در پی دارد.
- حق فرج (عورت)- نیاز جنسی
وَ أَمَّا حَقُّ فَرْجِکَ فَحِفْظُهُ مِمَّا لَا یَحِلُّ لَکَ وَ الِاسْتِعَانَةُ عَلَیْهِ بِغَضِّ الْبَصَرِ فَإِنَّهُ مِنْ أَعْوَنِ الْأَعْوَانِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ التَّهَدُّدِ لِنَفْسِکَ بِاللَّهِ وَ التَّخْوِیفِ لَهَا بِهِ وَ بِاللَّهِ الْعِصْمَةُ وَ التَّأْیِیدُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِهِ
و اما حق عورت این است که آن را از آنچه که غیر حلال است مصون داری و برای دست یافتن به این امر فرو بستن چشم (بر نامحرم) بهترین وسیله و کمک است. همچنین فراوان به یاد مرگ بودن و تهدید کردن نفس خویش به خداوند و ترساندن به آن. حفظ (مصون بودن) و تایید از خداوند است و هیچ نیرو و قدرتی جز از سمت خداوند متعال نیست (لا حول و لا قوة الا بالله).