در این مطلب و در ادامه هفت مطلب پیشین که در آنها تفسیر آیههای اول تا بیست و ششم سوره مبارکه فجر با سی آیه کوتاه بر اساس تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی نگارش شد، آیات آخر (آیات 27تا 30 سوره مبارکه فجر) این سوره تفسیر خواهند شد.
آیات 27 تا 30 سوره فجر
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَ ادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾
تفسیر آیات آخر سوره
پس از بیان عذاب دردناکی که در روز قیامت دامان افراد دنیا پرست و طغیانگر را میگیرد. خداوند متعال به نقطه مقابل این افراد یعنی افراد مومنی که در میان این طوفان دهشناک و عظیم از آرامش خاص و کاملی برخوردارند پرداخته و آنان را با لطف و محبتی بی مثال مخاطب قرار میدهد و میفرماید: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿٢٩﴾ وَ ادْخُلِي جَنَّتِي ﴿٣٠﴾
در این چهار آیه پایانی خداوند متعال از تعابیر زیبا، روح بخش و دلانگیزی استفاده کرده است که نشان از صفا و لطف و آرامش است. دعوت از نفسهایی که در پرتو ایمان به اطمینان رسیدهاند. دعوتی برای بازگشت به سمت حق تعالی که مالک، رَب و مصلح آنان است. دعوتی که در آن رضایتی دو جانبه بین عاشق و معشوع که معبود حقیقی است آشکار است. دعوتی زیبا که تاج عبودیت، لباس زیبای بندگی و ورود به گروه خواص درگاه الهی را به دنبال دارد. و در ادامه دعوت از او برای داخل شدن به بهشت خدا. در واقع خداوند فرموده «وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» به این معنا که به بهشت من وارد شو و این نشان دهندهی این موضوع است که ذات مقدس خداوند خود میزبان است و چه دعوتی میشود آن دعوتی که حق تعالی خود میزبان است1
در آیه 27 مقصود از «نفس» همان روح انسان است و «مطمئنه» به آرامش و اطمینانی اشاره دارد که در پرتو ایمان به الله به دست آمده است. همانطور که حق تعالی در آیه 28 سوره رعد میفرماید: بدانید و آگاه باشید که تنها با ذکر و یاد خدا دلها آرام میگیرند.
نفس و روحی این چنین علاوه بر اینکه به وعدههای حق تعالی مطمئن است به راه روشنی که انتخاب کرده نیز اطمینانی تام دارد. او نه تنها در بالا و پایین زندگی دنیا بلکه در عقبی نیز آن جا که همه در هول و اضطرابی بزرگ به سر میبرند نیز دارای آرامش است.
مقصود از بازگشت به سوی خداوند متعال در آیه 28 سوره فجر به بیان و باور گروهی از تفسیرکنندگان قرآن، رجوع به ثواب و رحمت خداوند است اما بهتر آن است که گفته شود بازگشت و رجوع به سمت خود او است به معنای در جوار قرب او آرام گرفتن، رجوعی معنوی و روحانی نه از لحاظ جسمانی.
سوال شده که آیا دعوت به رجوع به سمت حق تعالی تنها برای قیامت است یا از لحظهای که آدمی جان به جان آفرین تسلیم میکند و پایان عمر او به شمار میرود آغاز میشود؟
در پاسخ باید گفت که سَبک و سیاق این آیههای نورانی مرتبط با قیامت هستند، هر چند که تعبیر آیه 28 مطلق و وسیع است.
در آیه 29 خداوند متعال از تعبیر «راضیه» استفاده کرده است. به کار گیری این تعبیر بدین سبب است که آدمی همهی وعدههای الهی درباره پاداش را بیش از آنچه که متصور شده نزدیک به واقعیت میبیند و آنگونه رحمت و فضل پروردگار شامل حال او میشود که تماما غرق در رضا و خشنودی میگردد. همچنین از تعبیر «مرضیه» استفاده شده است که بدان جهت است که مورد پذیرش و رضای دوست قرار گرفته است.
بندهای این چنین، با اوصاف و خصائلی که بیان شدند قطعا جایی جز بهشت خدا برای او نیست.
در برخی از تفاسیر ذکر شده که این آیهها در ارتباط با شخص حضرت حمزه عموی پیامبر (ص) نازل شدهاند اما با توجه به اینکه سوره فجر مکی میباشد این امر میتواند نوعی تطبیق باشد نه شان نزول.
جالب است که در روایتی که از امام جعفر صادق علیه السلام نقل گردیده، آمده است که یکی از یارانشان سوال نمود آیا این احتمال وجود دارد که فرد با ایمان از قبض روح خود ناراضی باشد؟ حضرت فرمودند: نه به خداوند قسم! زمانی که فرشته مرگ برای قبض روح مومن میآید اظهار ناراحتی میکند. فرشته به او میگوید که ای ولی خدا غمگین مباش! قسم به آنکه محمد (ص) را مبعوث کرد من بر تو مهربانتر هستم از پدر مهربان، درست چشمهای خویش را باز کن و نظاره گر باش. مومن نگاه میکند، رسول خدا (ص)، امیر مومنان (ع)، حضرت فاطمه (ص) و حسن و حسین علیهم السلام و امامان دیگر را مشاهده میکند. فرشته به او میگوید: بنگر این رسول الله، امیر مومنان، فاطمه، حسن ، حسین و دیگر معصومین علیهم السلام دوستان تو هستند. پس مومن چشمان را باز نموده و مینگرد. به ناگاه گویندهای از سوی حق تعالی ندا میدهد و میگوید: یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، ادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی. در این حین چیزی برای آدمی دوست داشتنیتر از آن نیست که روحش از بدن او جدا نشود[1]
منبع:
[1] برگرفته از تفسیر نمونه
- تلاوت سوره فجر- عبدالرحمن السدیس