چرا حضرت علی (ع) در برابر اهانت به حضرت فاطمه (س) سکوت نمودند؟

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

یکی از پرسش‌هایی که همواره سوال می‌شود این است: چرا حضرت علی (ع) در برابر اهانت به حضرت فاطمه (س) سکوت نمودند؟ ایشان که در شجاعت و دلیری همانند نداشتند و فاطمه سلام الله علیها همسرشان و پاره تن رسول الله (س) بودند و اهانت به ایشان نباید بدون جواب می‌ماند.

پیش از هر چیزی لازم است یادآور شد که امیرمومنان نه تنها در مقابل این ظلم ها سکوت کرد و صبر بیشه نمود، بلکه پس از رحلت پیامبر (ص) و در ارتباط با موضوع جانشینی این رویه را در پیش گرفت.

امام علی علیه السلام
علل سکوت حضرت علی علیه السلام

برای دانستن علل سکوت حضرت علی (ع) می‌بایست اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران را بررسی کرد.

در ضمن بیان این نکته ضروری است که حضرت تماشاچی نبودند و هنگامی که خلیفه دوم دستور آوردن هیزم کردند و آن‌گونه به خانه امیرمومنان وارد شدند، حضرت گریبان او را گرفت، او را بر زمین زد. گفته شده که امام قصد داشتند او را بکشند اما به یاد سخن رسول خدا (ص) و وصیتی که به ایشان کرده بود، افتاد، پس گفت: سوگند به خداوندی که محمد را به پیامبری انتخاب کرد، اگر که مقدرات خداوند و عهد و پیمانی که با پیامبر با من بسته بود، می‌دانستی که نمی‌توانستی وارد خانه‌ام گردی … [1]

علل سکوت حضرت علی در برابر اهانت به حضرت فاطمه (س)

پیش از رحلت رسول خدا (ص) و در آخرین روزهای حیات ایشان برخی از سران طوایف عرب، مدعی نبوت شدند که پس از رحلت ایشان، بر تعدادشان افزوده شد. علاوه بر این تعداد زیادی از قبایل عرب با بهانه‌های مختلف به پا خواسته و شورش کردند و سرپیچی از حکومت مدینه را آغاز کردند. از میان پیامبران دروغین چهار نفر به نام‌های اسود عنسی، طلیحه اسدی، مسیلمه کذاب و سجاح توانستند بر بخش ها و مناطقی چون یمن، یمامه و سرزمین عمان مسلط شوند به گونه‌ای که در آن دوران از تمامی جزیره العرب می‌توان تنها مدینه، مکه و طائف را به عنوان وفاداران به دین اسلام معرفی کرد. در حقیقت خطر به اندازه‌ای جدی بود که حتی شهر مدینه نیز در خطر بود و شبانه روز بر مسیرهای ورودی و کوچه‌ها افرادی به نگهبانی مشغول بودند تا به یک باره غافلگیر نگردند. در چنین وضعی بود که رسول الله (ص) رحلت کردند و گروهی غاصبانه خلافت مسلمانان را به دست گرفتند.

همچنین علاوه بر آن‌چه که ذکر شد، مشکلات و مصائب داخلی و خارجی دیگری نیز وجود داشت. واضح و مبرهن است آن هنگام که رهبر حرکتی عظیم و تاریخی که اساس یک جامعه را زیر و رو نموده از دنیا برود، زمینه برای جنبش‌های ارتجاعی مهیا می‌شود. حال و در این میان اگر که میان سران آن کشمکش و درگیری ایجاد شود واضح است که امور و کارهای آن جامعه سامان نخواهد پذیرفت و حتی ممکن است نتایجی که به دست آمده نیز از میان برود. در صدر اسلام شرایط این چنین بود، دشمنان خارجی از سوئی و عناصر داخلی از سمتی دیگر، به دنبال فرصتی بودند تا این حرکت بزرگ را از ریشه خشک کنند. پس اگر که امام برای باز پس گیری حق خویش دست به شمشیر می‌برد، قطعا جنگ داخلی دامنه داری ایجاد می‌شد که نتیجه آن تنها از میان رفتن زحمات 23 ساله رسول الله (ص) بوده است.

و اما مورد دیگری که اقدام نظامی امام علی علیه السلام را ناممکن می‌‌کند این است که هر اقدام و حرکتی به آمادگی‌های کافی نیازمند هست و به علل گوناگونی پس از رحلت حضرت رسول (ص) این آمادگی‌ها وجود نداشت. همچنین افکار عمومی مسلمانان آمادگی پذیرش جنگ داخلی در میان اصحاب پیامبر (ص) که به گونه‌ای اسوه‌ی رفتاری به شمار می‌رفتند را نداشتند.

در حقیقت در شرایطی این چنین حضرت علی علیه السلام نسبت به حق خویش سکوت نمودند تا از تشتت در جامعه اسلامی جلوگیری کند. سکوت در برابر جفاها و نامردی‌های که در حق بانوی دو عالم حضرت فاطمه (س) شد نیز در این راستا بوده است.

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

البته باید به این نکته توجه کرد که ائمه معصومین علیهم السلام طبق وظیفه ای که بر عهده آنان است بین مصالح شخصی خویش و یا مصالح پایین‌تر جامعه مسلمانان و امور مهم‌تر دینی، همواره و در جهت حفظ دین و منافع جامعه مسلمانان امور مهم‌تر دینی را ارجح دانسته و از مصالح شخصی خویش می‌گذرند. حضرت علی علیه السلام دلیر مردی بود که به راحتی می‌توانست در برابر جفای که به حضرت فاطمه (س) سکوت نکرده و انتقام آن را بگیرد اما او سکوت را برای مصالح مهم دین اسلام اختیار کرد.

منبع:

[1] آلوسی، روح المعانی فی تفسیر قرآن العظیم، تحقیق: عطیه، علی عبدالباری، ج2، ص120- کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص585

 

موسسه قرآنی معراج النبی استان خوزستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *