دعای یازدهم صحیفه سجادیه که به دعای «خواتم الخیر» معروف است، دعایی است که در آن حضرت زین العابدین علیه السلام از خداوند متعال طلب عاقبت به خیری و فرجام نیک نموده است. خوف از عاقبت بد را میتوان مهمترین نگرانی برشمرد که عارفان و عالمان هیچ زمانی از آن غفلت نکردهاند. آنان با هر اندازه از معرفت که از آن برخوردار بودند، همواره در حسرت از دست دادن ایام عمر خویش و ترس از آینده به سر میبرند. به همین سبب اولیای الهی این مسئله را سختترین مسئله برای افرادی که جزو متقین (تقوا پیشگان) هستند، گفتهاند و تاریخ به شکل اعجاب آوری شاهد و گواه این موضع است. آن هنگام که عُمر ابن سعد در جنگ صفین زخمی شد، اگر که به شهادت میرسید، از مردان پُر افتخار تاریخ اسلام به شمار میرفت اما او عاقبت به خیر نشد! عمرش دراز شد و بدترین عاقبت به جهت رقم زدن غمگینترین و ناراحت کنندهترین واقعه جهان عاشورا، نصیبش شد. به همین سبب است که آدمی باید همواره بر کردار و گفتار خود مراقب بوده تا عاقبت بدی برای او رقم نخورد چرا که آینده هر شخص را گذشتهاش خواهد ساخت.
دعای یازدهم صحیفه سجادیه
فراز اول دعای یازدهم صحیفه سجادیه
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ . صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ .
ای که یاد و ذکر او برای یادکنندگان عرت و شرف است و ای که شُکر او برای شُکرگزاران نصرت و پیروزی است و ای که اطاعتش و فرمانبرداری از او برای اطاعت کنندگان، نجات است. پس بر محمد و خاندان او درود فرست و قلوب ما را به یاد خویش از هر ذکری و زبان ما را به شُکرگذاریات، از هر شُکری و اعضا و جوارح ما را به فرمانبرداریات از هر اطاعتی، بی خبر کن.
شرح فراز اول دعای یازدهم صحیفه سجادیه
امام سجاد علیه السلام در فراز اول، یاد و ذکر حق تعالی را مایه عزت و شرافت بندهها و شُکرگزاری از رب العالمین را موجب فوز و پیروزی آنها و فرمانبرداری را سبب نجات فرمانبرداران بیان کرده است. این چنین شناخت، آنگونه مسیر عبودیت و بندگی را به آدمی یاد میدهد که هیچ گاه افراد پارسا که به عُجب مبتلا شدهاند به آن نائل نمیگردند زیرا هر آنکه در یاد و نیایش عبادت حق تعالی فراوان بکوشد میبایست سپاسگزاری در حق پروردگار خویش را زیاد کند.
همانطور که خداوند در آیه 17 سوره حجرات میفرماید: بگو: اسلام آوردن خویش را بر من منت مگذارید، بلکه خداوند بر شما منت میگذارد که شما را به سمت ایمان هدایت نموده است.
و این بدان سبب است که فواید ذکر خداوند و طاعت او به ذاکر و فرمانبردار باز میگردد نه به حق تعالی چرا که خداوند غنی مطلق است و از همه چیز و همه کس بی نیاز میباشد و هر آنچه که ماسوای اوست به او محتاج و وابسته است. پس اگر که خداوند در قرآن مجید فرموده که من را یاد کنید تا یادتان کنم، بدان جهت است که بندگان با ذکر و یاد خداوند استعدادهای بسیار خویش را در معرض فعلیت قرار میدهند و سزاوار توجهات خاص پروردگار میشوند.
مراتب ذکر بر سه گونه هستند: ذکر زبانی، ذکر عملی و ذکر قلبی. ذکر زبانی به این معنا است که شخص با زبان خویش به تسبیح بپردازد. زبان ذاکر در این نوع ذکر همواره به الفاظی که در اوامر و دستورات الهی مراقبت از آنها تاکید شده است و از وظایف بنده به شمار میرود، مترنم است.
ذکر عملی به ذکری اطلاق میشود که فرد ذاکر یا یادکننده در همه کردار و رفتار خود به مراقبت از خود پرداخته و با حساسیت بسیاری امور را ارزیابی نموده و از آنچه که سبب خشم و غضب الهی است دوری نماید و در طاعت از امر خداوندگار درنگ و تعللی نکند.
و اما ذکر قلبی به این معنا میباشد که شخص یادکننده هرگز از اندیشیدن در آیات صنع خداوند در دستگاه بزرگ خلقت باز نایستد، به گونهای که حجاب عادت را از میان برداشته و درباره هر چه که همه افراد با نگاهی عادی به آنها مینگرند با دیده عبرت و عمیق نگاه کند به گونهای که این تعمق و ژرف نگری باعث شود او بهره فراوان ببرد. این نوع ذکر برترین اذکار است و «تَفَكُّرَ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سِتِّينَ سَنَةٍ» که ساعتی اندیشیدن برتر از شصت سال عبادت گفته شده است به این نوع ذکر ارتباط دارد.
بندگان خدا هر یک به فراخور حال خود و جایگاهی که در آن قرار دارند، ذکری ویژه ای دارند و هر یک بر اساس حد خود مقصد و هدفی را طلب مینماید، به عنوان مثال برخی از بندگان الهی در آن حد از معرفت نسبت به پروردگار متعال هستند که فنا مطلق خویش و بقای به حق را طلب مینمایند و به درگاه باری تعالی عرضه میدارند: «أرید أن لا أرید» میخواهم که هیچ چیز (جز خداوند) نخواهم.
در قسمت نخست از انواع ذکر، این سوال مطرح میگردد که آیا ذکر لسانی (زبانی) اگر که از قلب بر نیاید، فضیلتی دارد؟ آیا بر آن اثری مترتب میگردد؟! در پاسخ به این سوال بیان شده که به سبب آنکه گوینده ذکر با نیت پاک به ذکر زبانی پرداخته است، پس مترتب شدن ثواب بر نیت پاک ذاکر قطعی خواهد بود همچون شخص روزه داری که در اولین لحظه روز نیت روزه میکند اما در میانه روز غافل از امساک میگردد که ادامه همان نیت برای صحت روزه و عدم باطل شدن آن کافی خواهد بود و این امتیاز خود در حقیقت رحمت ویژهای است که حق تعالی به بندههای خویش هدیه کرده است، تا مسیر وصول به خود را بر آنان هموار کند.
و اما آثار اطاعت از خدا که در این فراز بیان شدهاند. امام در آخرین جمله میفرماید: و ای که اطاعت از او نجات و رهایی است برای فرمانبرداران. این بخش از فراز اول منطبق با آیه 69 سوره نساء میباشد، آنجا که خداوند مهربان میفرماید: هر آنکس که از خداوند و رسول اطاعت کند، پس با کسانی که خداوند نعمت خویش را بر آنان تمام کرده، از انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحان همنشین خواهد بود و آنان رفیقهای نیکویی هستند.
که البته عکس این موضوع در آیه 14 همین سوره یعنی نساء بیان شده است.
پس، پیروی و اطاعت از پروردگار جهانیان، نجات دهندهی آدمی از هلاکتها و عاقبت بد است و باعث میشود تا انسان با اولیاء الهی همنشین و رفیق باشد. در حقیقت امر به اطاعت از دستورات الهی، خلعتی است که خداوند به بلندای آدمی دوخته تا آن را از زشتیها جدا نموده و به زیباییها وکرامتهای خویش آراسته نماید.
و در بخش انتهایی فراز حضرت زین العابدین (ع) میفرماید: پس بر محمد و خاندان او درود فرست و قلبهایمان را به یاد خویش از هر ذکری و زبان ما را به شُکرگذاریات، از هر شُکری و اعضا و جوارح ما را به فرمانبرداریات از هر اطاعتی، بی خبر و تهی ساز.
در عبارت نخست این بخش از فراز اول امام (ع) پس از آنکه برای محمد و آل او رحمتی ویژه از خداوند خواسته است، ذکر قلبی را از او طلب نموده است، چرا که برترین اذکار این ذکر است. ذکری که در آن تمامی توجه به محبوب است و قلب آدمی از یاد او مالامال شده و دوستی و علاقه، عامل اصلی حالی این چنین است و این حال را حافظ در این بیت از غزلیات چه خوب ترسیم کرده آن جا که میگوید: چنان پُر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم. و این یاد و ذکر تا جایی پیش خواهد رفت که گاهی از غیر محبوب خویش آنگونه غافل شده که گویی فانی در محبوب شده است، چون که هر زمان علاقه و حب خداوند متعال بر قلبی مستولی شود، آن قلب از آنچه که غیر الله است غافل میشود و در توجه به حق تعالی غرق میگردد.
در ادامه این بخش حضرت به ذکر زبانی پرداخته و آن را از خداوند طلب نموده است، زیرا که این نوع ذکر اگر که به ذکر قلبی اضافه شود، فرد سالک یک دل و یک زبان، به شکلی هماهنگ عزم سفر نموده و حق تعالی جلیس و همنشین قلب و زبان بندهی خویش میشود و در این حال، زبان دل پیش از زبان سر به گفت و گو با خداوند میپردازد و زبان سر نیز ناگزیر به آن سو کشیده میشود و آنچه را که دل طلب نموده زبان سر تکرار و نمایان میکند و هماهنگی و پیوستگی این دو زبان با هم به تدریج ناگسستنی میشود تا جایی که زبان با دل یکی میشود.
در ادامه و در عبارت سوم از بخش آخر این فراز امام سجاد علیه السلام پیروی و فرمانبرداری تمامی اعضا و جوارح از خدا که همان ذکر عملی است را طلب نموده چرا که در این صورت بنده خدا به شکلی یک پارچه در بندگی و عبودیت حق غرق میشود و از آنچه که غیر الله است غافل میشود و عبودیت خدا در تمامی سکنات و رفتار او آشکار میشود و افعال و اعمال ظاهری و باطنی او به شکلی هماهنگ در مسیر تمامی خلائق که سائر الی الله هستند، حرکت میکنند، همانطور که قرآن کریم به تکرار به این موضوع اشاره نموده و میفرماید: آنچه که در آسمانها و زمین است، خداوند را تسبیح گوید.
به راستی در عالَمی که کوچک و بزرگ تماما تسبیح گوی خداوند هستند، چگونه میشود که آدمی به عنوان اشرف مخلوقات غافل بنشیند؟!
این گونه هماهنگ شدن ظاهری و باطنی آدم و هم سو گشتن او با نظام هستی، آثار بزرگی به همراه دارد و سفری خواهد بود پُر ره آورد که در میانهی راه نصیب سالک خواهد شد.
منبع:
آیه 69 سوره نساء
- تلاوت تحقیق آیه 69 سوره نساء – خلیل حصری
وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا
و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهای خوبی هستند!