نود و یکمین سوره قرآن کریم بر اساس چینش کنونی شمس نام دارد که نام آن نیز برگرفته از آیه اول آن است. این سوره دارای 15 آیه کوتاه میباشد. در این سوره خداوند متعال پس از سوگندهای متوالی به موارد مختلف نظیر خورشید، ماه، شب، روز، آسمان، زمین، نفس آدمی و خود، به مسئله مهم الهام فجور و تقوا به انسان (قرار دادن ادراک خیر و شر یا خوبی و بدی) اشاره نمود و تزکیه نفس را مسیر رسیدن به رستگاری و آلوده شدن به گناه را سبب نا امیدی از رحمت الهی بیان کرد و در انتها برای ادراک بیشتر و عبرت گرفتن از عاقبت اقوام گذشته از سرگذشت و عاقبت قوم صالح نبی به صورت خلاصه سخن گفت. در مطلب قبلی با عنوان «تفسیر سوره شمس -بخش اول» آیات اول تا چهارم تفسیر شدند که در این مطلب آیاتی دیگر از این سوره تفسیر میگردند.
آیات پنجم تا هفتم سوره شمس
وَ السَّمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا (5)
و سوگند به آسمان و آنکس که آن را بر افراشت و بنا کرد.
وَ الْأَرْضِ وَ مَا طَحَاهَا (6)
و قسم به زمین و آنکه آن را گستراند.
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا (7)
و سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو ساخت (نیکو آفرید).
تفسیر آیات پنجم تا هفتم سوره شمس [1]
در مطلب «تفسیر سوره شمس – بخش اول» تفسیر آیات اول تا چهارم بیان شد. حال و در ادامه به تفسیر آیات بعدی آن پرداخته میشود. حق تعالی در آیه پنجم میفرماید: و سوگند به آسمان و آنکه آن را بر افراشت و بنا کرد.
در این آیه خداوند در ادامه سوگندهای پیشین در آیه های ابتدایی، به آسمان و آفریننده آن سوگند یاد میکند.
اصل آفرینش آسمان که واقعا خیره کننده است را میتوان از عظیم ترین شگفتیهای آفرینش بر شمرد و بر افراشته شدن و پیدایش آن همه اجرام و سیاره ها و نظامی که بر تمامی آن ها حاکم است را شگفتی دیگر دانست و از تمامی این ها مهمتر آفریننده این آسمان است.
حرف «ما» به کار رفته در بخش دوم در زبان عرب عموما برای موجودی که غیر عاقل است، به کار میرود و اطلاق آن به خداوندی که عالم و حکیم است درست نبوده و تناسبی ندارد، و لذا برخی ناچار گشته اند که آن را در این آیه «ما» مصدریه بگیرند نه موصوله و بدین شکل مفهوم آیه تغییر پیدا میکند و معنای آن این میشود: قسم به آسمان و بنای آسمان.
اما با تفکر و توجه به معنا و مفهوم آیات بعدی، راهی جز این نیست که این «ما» موصوله باشد و به خداوند پاک و متعال اشاره داشته باشد که آفریننده ی تمامی آسمانها است. البته استفاده از «ما» درباره افرادی که عاقل هستند در زبان و لغت عربی بی سابقه نبوده است همانطور که در آیه سوم سوره مبارکه نساء چنین «ما» یی مشاهده میشود. در آیه 3 سوره نساء آمده است: … فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ …؛ پس آنکس از زنان را به ازدواج خویش درآورید که مورد علاقه شما است (شما را نیکو است).
همچنین برخی از مفسران درباره «ما» به کار رفته در آیه پنجم گفتهاند که تعبیر به «ما» (چیزی) در این بخش بدین جهت است که مبداء جهان را ابتدا به شکل مبهم بیان نموده باشد تا بعدا با دقت و مطالعه به علم و حکمت حق تعالی آشنا شوند و «چیزی» به «کسی» تبدیل شود. اما در هر صورت تفسیر نخست مناسب تر است.
در آیه ششم سوره شمس حق تعالی از هشتمین و نهمین سوگند یاد میکند و میفرماید: و قسم به زمین و آنکه آن را گستراند.
خداوند متعال به زمین با همهی شگفتیهایش که هر یک از آنها خود آیتی است از آیات الهی و به برتر از آن که آفریننده زمین است قسم یاد میکند.
عبارت «طَحَاهَا» از طَحو که بر وزن سهو است و در دو معنای گستردگی (انبساط) و راندن (دور کردن – از میان بردن) مورد استفاده قرار می گیرد، آمده است. در این آیه معنای اول منظور است چرا که زمین در ابتدا در زیر آب بود، به تدریج آبها در گودالهای زمین قرار گرفتند و خشکیها سر بر آورده و گسترده شدند. تعبیر دحو الارض همین گسترده شدن خشکی است.
علاوه بر این زمین نخست غیر قابل سکونت بود چرا که پستی و بلندیهای بسیاری با شیب های تندی داشت. پس به اذن و اراده الهی بارانهای سیلابی زیادی به صورت مداوم باریدند و به سبب آنها زمین برای سکونت انسان و کشت و زرع آماده شد.
برخی از تفسیر کنندگان قرآن کریم بر این باور هستند که تعبیر به کار رفته در این آیه اشارهای هر چند کوچک و اجمالی به حرکت زمین دارد زیرا همانطور که بیان شد، راندن از معانی مورد استفاده درباره طحو است، پس میتواند این تعبیر به حرکت انتقالی زمین به دور خورشید، حرکت وضعی آن و یا به هر دو حرکت اشاره داشته باشد.
و در نهایت، خداوند متعال در آیه هفتم آخرین سوگندها را بیان میکند. حق تعالی میفرماید: و سوگند به نفس و آنکه آن را نیکو ساخت (نیکو آفرید). همان آدمی که عصاره عالم آفرینش و گل سر سبد خلقت است. این مخلوق که مملو از رمز و راز و شگفتی است آن چنان مهم است که پروردگار متعال به آن و آفرینندهی آن یکجا سوگند یاد کرده است.
درباره واژه «نَفْسٍ» به کار رفته در این آیه مفسران احتمالات مختلفی دادهاند. برخی آن را تنها روح آدمی دانسته و برخی دیگر گفتهاند که این واژه به روح و جسم انسان اشاره دارد.
اگر که مقصود روح باشد، عبارت «سواها» به تنظیم و تعدیل نیروی روحی انسان (قوی ادراک، تخیل، عشق، اراده، ابتکار، تصمیم و …) اشاره دارد و اگر که مقصود روح و جسم است، همهی شگفتیهای موجود در بدن را شامل میگردد.
البته این واژه در قرآن مجید در هر دو معنای گفته شده، مورد استفاده قرار گرفته است. در آیه 42 سوره زمر مقصود از «نَفْسٍ» روح آدمی و در آیه 33 سوره قصص، این واژه برای جسم به کار رفته است.
اما آنچه که در اینجا و برای آیه هشتم مناسب است این است که این واژه هم روح و هم جسم را شامل میشود زیرا شگفتیهای آفرینش و قدرت الهی در جسم جان مشهود هستند و به یکی از آن دو تعلق ندارد. همچنین واژه «نَفْسٍ» در این آیه به صورت نکره به کار رفته است که این امر میتواند به اهمیت و بزرگی نفس انسان اشاره داشته باشد.
منابع:
[1] برگرفته از تفسیر نمونه
- تلاوت مجلسی سوره مباركه شمس با صدای استاد “كریم منصوری”