دعای ششم صحیفه سجادیه – بخش نهم

دعای ششم صحیفه سجادیه

در این مطلب به ادامه شرح دعای ششم صحیفه سجادیه امام زین العابدین که دعای پر محتوای می‌باشد خواهیم پرداخت.

فراز دوازدهم دعای ششم صحیفه سجادیه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْفَظْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِينَا وَ مِنْ خَلْفِنَا وَ عَنْ أَيْمَانِنَا وَ عَنْ شَمَائِلِنَا وَ مِنْ جَمِيعِ نَوَاحِينَا، حِفْظاً عَاصِماً مِنْ مَعْصِيَتِكَ، هَادِياً إِلَى طَاعَتِكَ، مُسْتَعْمِلاً لِمَحَبَّتِكَ.

پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از پیش رو و از پشت و راست و چپ و از تمامی جهت‌ها مصون و محفوظ بدار، مصونیتی که ما را از معصیت تو بازداشته و به سوی اطاعت از تو رهنمون سازد و به محبت تو سرگرم سازد.

دعای ششم صحیفه سجادیه
دعای ششم صحیفه سجادیه

شرح فراز دوازدهم دعای ششم صحیفه سجادیه

در سوره اعراف آیات 16 و 17 از قول شیطان رجیم بیان شده است که او گفته: اکنون که من را گمراه نموده‌ای من بر سر راه راست و مستقیم تو، در برابر آنان کمین می‌کنم، آن‌گاه از پیش رو و پشت سر، و از راست و از طرف چپ آن‌ها به سراغشان می‌روم و اکثر آنان را شکرگزار نخواهی یافت‌ [1]. در تفسیر آیه 17 سوره اعراف امام باقر (ع) فرمودند: «ثمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ» به این معنا است که آخرت و آینده را در نظر آن‌ها سَبُک می‌گردانم و اهمیت آن را در نزدشان کم می‌کنم. «وَ مِنْ خَلْفِهِمْ» یعنی شیطان آنان را به جمع کردن اموال پس از خودشان ترغیب می‌کند و به خساست، بخل و ادا نکردن حقوق الهی وادار می‌سازد تا مال و اموال آن‌ها برای وراث باقی بماند. «وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ» نیز این معنا را دارد که ابلیس راه و طریق ضلالت را برایشان تزئین خواهد کرد. «وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ» یعنی اینکه پیروی نمودن از لذائذ و درخواست‌های نفسانی را در نظرشان زیبا جلوه می‌دهد به گونه‌ای که آن‌ها را (درخواست‌های نفسانی) را محبوب دل خویش قرار خواهند داد.

برخی از صاحبدلان اظهار داشتند که افرادی که سالک الی الله هستند باید از شیطان سخت هراس داشته باشند زیرا او را باکی نیست و از هر سو احتمال می‌رود که در کمین نشسته باشد و هجوم برده و غارت نماید و سالکان را جز اینکه از شر شیطان به خداوند متعال پناه برند و مصونیت خویش را تمام و کمال از او بخواهند و از پرودگار متعال بخواهند راه ورود او را که قلب است، مسدود نماید، چاره‌ای نیست. چون‌که قلب آدمی مقصد اصلی شیطان هست و همواره مورد هجوم او قرار می‌گیرد و اگر که آن را تسخیر کند خواهد توانست بر دیگر سکنات او مسلط گردد.

ادامه شرح فراز دوازدهم دعای ششم صحیفه سجادیه

در انتهای فراز امام فرموده‌اند: مُسْتَعْمِلاً لِمَحَبَّتِكَ. حضرت علیه السلام با این عبارت از پروردگار متعال درخواست نموده که طاعتش به سبب محبت او باشد چون که محبت، طاعت و عبادت را از هر نوع ناخالصی و شائبه خالص می‌نماید و به سبب این عبادت خالصانه می‌باشد که امیر مومنان علی (ع) فرمودند: مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك [2].

پروردگارا عبادت من به سبب ترس از آتش دوزخ و یا به طمع دست یافتن به بهشت نمی‌باشد، تنها چون تو را سزاوار پرستش می‌دانم، می‌پرستم.

البته این امر بدین معنا نیست عبادتی که به جهت خوف از آتش و یا طمع به بهشت است اجر ندارد، آن عبادت مأجور بوده و پاداش بسیاری دارد.

فراز سیزدهم دعای ششم صحیفه سجادیه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ، وَ اِدْرَاكِ اللّهيِفِ.

خداوندا بر محمد و خاندان او صلوات و درود فرست و ما را در این روز و در این شب و در تمامی روزهایمان برای انجام دادن کار خیر و دوری کردن از کار شر، شَُکرگزاری نعماتت، تبعیت و پیروی از سنن، اجتناب از بدعت‌ها، امر به معروف، نهی از منکر، حفظ و ترویج دین اسلام، محو بدعت‌های باطل و لغزش‌های آن، و به نصرت و تعظیم دین حق (و اهل آن – اهل حق)، و هدایت و ارشاد گمراه، و کمک به ناتوان و ضعیف و یاری کردن و درک نمودن مظلوم، موفق بدار.

تفسیر فراز سیزدهم دعای ششم صحیفه سجادیه

در این بخش از دعا حضرت (ع)، از خداوند متعال کسب بسیاری از آداب عبودیت و فضیلت‌های انسانی را طلب نموده است. هر یک از عبارت‌های بیان شده توسط امام (ع) ظرافت ویژه‌ای دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت. در واقع فراز سیزدهم از شش قسمت تشکیل شده است.

بخش 1: ما را در این روز و در این شب و در تمامی روزهایمان برای انجام دادن کار خیر و دوری کردن از کار شر موفق بدار.

امام علیه السلام از خداوند متعال درخواست می‌کند که هیچ گاه لحظات عمرش از انجام کار خیر و اجتناب از شر و کارهای بد خالی نباشد به گونه‌ای که تمامی سعی و همت او به عبودیت پروردگار یگانه تعلق بگیرد و حتی به اندازه آنی از یاد حق تعالی غافل نگردد. این‌گونه طلب و درخواست در کلام امیر مومنان (ع) کاملا مشهود است آن‌جا که می‌فرماید: تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً …

بخش 2: در قسمت دوم این فراز حضرت شُکر و سپاس در برابر نعمت‌هایی که خداوند به آدمی عطا نموده است را از پروردگار طلب می‌نمایید که این امر نشانه‌ی ادب زندگی است، چون که بندگان بر خداوند حقی ندارند و تمامی نعمات از الطاف بی دریغ اوست. پس عقلا لازم است که شُکر آن‌ها به جای آورده شود. علاوه بر آنچه که بیان شد شُکر نعمت در بیشتر شدن آن و کفران، ناشُکری و بی اعتنایی به نعمت‌ها سبب از بین رفتن نعمات الهی می‌شود و تاثیر بسیاری دارند. همانگونه که خداوند در آیه هفتم سوره ابراهیم می‌فرماید: و همچنین به یاد آورید زمانی را که پروردگار شما اعلام نمود: اگر که شُکر گزاری کنید (نعمت خویش را) بر شما می‌افزایم و اگر کفران و ناسپاسی کنید، عذاب و مجازات من سخت و شدید است [3].

ستایش پروردگار
ستایش پروردگار

و مولانا چه خوب این آیه و مقصود را به تصویر کشید آن‌جا که گفت: شُکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.

شُکرگزاری و یا کفران نعمت و ناسپاسی تنها به زبان نیست بلکه به عمل است. آن شُکری، درست است که شخص از نعماتی که به او ارزانی شده در مکان مناسب استفاده نماید. و ناسپاسی و کفران آن است که آدمی چه بسا به سبب غفلت از کارهای خود، اعمالی را انجام دهد که کفران نعمت باشند. پس لازم است آدمی به اعمال و کارهای خود توجه بسیار داشته باشد.

بخش 3: در این بخش امام سجاد توفیق پیروی از سنن الهی را از خداوند طلب نموده است. در حقیقت همواره خطراتی نظام الهیت آدمی را مورد تهدید قرار می‌دهد که سرپیچی از اوامر رهبران الهی و تبعیت از آراء شخصی یکی از بزرگ‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود زیرا همواره بازیچه و دست‌خوش امیال و خواسته‌های نفسانی انسان‌ها می‌باشد و اگر که کار بدین نقطه برسد عقاید و باورها به خطر خواهند افتاد و آرامش که در پی باور و اعتقاد درست می‌آید به علاوه روح ایمان افراد خدشه دار می‌گردد. پس اگر که شک و تردید به جای یقین و اعتقاد بنشیند، بنیاد پاکی و قداست دینی ویران خواهد شد و به همین سبب است که می‌بایست به شدت از بدعت پرهیز کرد.

در آیه 13 سوره مائده حق تعالی می‌فرماید: اما به سبب پیمان‌شکنی، آنان را از رحمت خود دور ساختیم، و قلب‌هایشان را سخت و سنگین کردیم، سخنان (خداوند) را از موردش تحریف می‌نمایند و قسمتی از آن‌چه که به آنان تذکر داده شده بود، فراموش نمودند، و هر زمان، از خیانتی (تو) از آنان باخبر می‌گردی، جز عده کمی از آن‌ها، اما از آنان در گذر و صرف نظر نما، خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد [4].

بخش 4: در ادامه حضرت از خداوند توفیق انجام امر به معروف و نهی از منکر را خواستار شده است. امر به معروف و نهی از منکری که به سبب آن امت اسلامی بهترین امت‌ها نامیده شده است (در آیه 110 سوره آل عمران خداوند متعال به این امر اشاره کرده و می‌فرماید: شما بهترین امتی هستید که پدیدار شده‌اید (برای اصلاح بشر) به نیکوکاری امر می‌کنید و از بدکاری باز می‌دارید …). امروزه هنگامی که از مرز بندی، نظام سیاسی و یا داخلی کشورها صحبت می‌شود تنها معیاری که ملتی را بر ملت دیگر برتر می‌داند، اقتدارهای نامعقول، ثروت‌های نامشروع، جهان‌گیری‌های غیر مضبوط و همچنین بت سازی از رشد تاکتیک بدون آن‌که نتیجه عقلانی آن را مورد بررسی قرار دهند می‌باشد، در حالی که مقدار ارزش و بها همواره در بهای نتیجه به دست آمده می‌بایست بررسی گردد.

درست است که لکه ننگ رخدادهایی که در دوران جاهلیت اتفاق افتادند همچون عیاشی، غارت، میگساری و … بر دامان بشریت مانده است اما امروزه و به نام آزادی این اتفاقات شدیدتر و با کیفیت بیشتر در حال رخ دادن هستند و به طرز شگفت آوری از آن‌ها دفاع می‌شود. انسان‌ها در دنیای مدرن امروز علم را از قداست و ارزش انداخته‌اند و آن را در در خدمت استعمار جهانی قرار داده‌اند. در حقیقت رنجی که امروزه بر آدمیان از پیشرفت تکنولوژی و صنعت تحمیل گشته است هیچ‌گاه نمی‌تواند با میزان منفعتی که دارد قیاس گردد و این امر ناشی از این است که آن‌ها معروف و منکر را نمی‌شناسند! و آن‌ها را به جای یکدیگر معرفی می‌نمایند (منکر را معروف و معروف را منکر دانسته‌اند)، پس همین تخلف تکوینی مسبب تنبیه بزرگ تکوینی بشریت می‌باشد. قرآن کریم به جهت آن‌که امر به معروف و نهی از منکر را جزو ضروریات دین مبین اسلام معرفی نموده است و مسلمانان را لایق انجام شایسته و بر اساس دستور شرع این فریضه الهی دانسته‌ است، امت مسلمان را بهترین امت جهان دانسته است. زیرا با انجام درست این فرامین مدینه‌ی فاضله‌ای تشکیل خواهد شد.

بخش 5: در این بخش امام (ع) از پروردگار متعال حفظ دین اسلام و آشکار ساختن نقصان‌هایی که در باطل وجود دارد و خوار نمودن آن و کمک به حق و تکریم آن را طلب نموده است که در واقع بی تفاوت بودن نسبت به مسائل و مسئولیت‌ها و از کنار آن‌ها سطحی رد شدن جزو خصلت‌های یک مسلمان نیست.

اگر چه این بخش به صورت دعا ذکر شده است اما در حقیقت دستور و امری است برای تمامی مسلمانان و بزرگترین برهانی است بر زنده و پا برجا بودن دین اسلام و لزوم آماده بودن تمامی مردم برای پشتیبانی نمودن از این دین مقدس. در حقیقت هر یک از مسلمانان و مومنان در مقابل آبرو و حیثیت دین اسلام، مصون و محفوظ داشتن آن و تلاش برای تداوم و بقاء آن مسئول است و تکلیف عظیمی بر گردنش می‌باشد. جهاد با جان و مال (نمونه بارز و عظیم این نوع جهاد را می‌توان در واقعه دردناک عاشورای سال 61 جستجو کرد)، جهاد با زبان و قلم یا عمل و اخلاق (تمامی بزرگان دین جهادهایی بدین شکل داشته‌اند به طور مثال امام سجاد (ع) با سخن خویش (دعای صحیفه سجادیه) برای تداوم اسلام و حفظ آن و انتقال مفاهیم و فرهنگ درست دینی تلاش نموده‌اند) راهی برای مصون و محفوظ داشتن دین مبین اسلام است.

دعا
دعا

تمامی مسلمانان می‌بایست تابع و پیرو رسولان الهی و امامان معصوم علیهم السلام باشند تا این دین الهی به نسل‌های بعد به درستی منتقل گردد و آن‌ها در پیشگاه حق تعالی سر افکنده و شرمسار نباشند. در واقع هر یک از مسلمانان می‌بایست در برابر باطل به هر صورتی ایستادگی کرده و در نشان دادن ناحق بودن آن کوشا باشد تا جایی که اثری از باطل باقی نماند و حق را در تمامی ابعاد یاری نماید و برای عزیز و گرامی شدن آن از هیچ کوشش و تلاشی دریغ ننماید چون که به سود دنیا و آخرت خود شخص، خویشان، اصحاب و نسل‌های آینده خواهد بود.

بخش 6: این بخش را می‌توان بزرگ‌ترین دلیل و برهان بر این موضوع دانست که دین مقدس اسلام در مدیریت خویش از سیاستی پویا پشتیبانی می‌کند. که امنیت می‌بایست در مجتمع انسانی و در طی تاریخ حیات او و از باطن خود آن نشأت گرفته باشد و به شکل خودکار خود را مصون بدارد و آیین اسلام آن‌گونه امت را تربیت می‌نماید که همه‌ی شکاف‌های موجود و کجی‌ها و ناهماهنگی‌ها را مسدود نموده و نظام خویش را از انحتاط و فروپاشی نجات می‌دهد و اختلاف طبقاتی را به شکل طبیعی از میان بر می‌دارد بدون آن‌که کوچکترین تصرفی که فطرت آدمی قائل به پذیرش آن نیست را انجام دهد.

افراد سیاستمدار برخی اوقات به جراحی‌های ناموزون دست زده و به یک باره به مساوات در حقوق حکم می‌دهند و به یکباره با جبری ویژه که بر جامعه و اجتماع حاکم می‌باشد چنان کاری انجام می‌دهند که می‌بایست در میان آنان اختلاف وجود داشته باشد تا بتوانند حاکمیت خویش را ادامه دهند و یا سیاست بی خبری و نا آگاهی را بر جامعه تحمیل نماید و این نا آگاهی را گاهی با جهل و نادانی‌شان، گاهی با مختصر گویی و زمانی با مهیا ساختن بساط عیش و نوش فراهم می‌آورند و یا آن که سیاست بقای نسل برتر را در پیش گرفته که در آن نسل ضعیف بابد از میان برود. تمامی این سیاست‌ها ناهمگون، شوم و نحس هستند و با فطرت انسان در تضاد می‌باشند.

حضرت سجاد علیه السلام در این بخش از دعا از خداوند می‌خواهد گمراهان را راهنمایی و ارشاد کند به این معنا که تنها به نصیحت بسنده نکنند بلکه آن‌ها را رشد دهند، ضعیفان را یاری و گرفتاران را نجات دهند که اگر به درستی دقت شود و دلایل بی خاصیت ماندن جوامع و مرگ معنوی و سیاسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد، مشاهده خواهد شد که عواملی چون گمراهی، فقر معیشتی، بی بند و باری و عیاشی، خیانت سردمداران و بسیاری از عوامل فاجعه آمیز دیگر در عقب ماندگی آدمیان دخیل هستند و اگر که این‌ها از جامعه‌ای بروند آن جامعه برتری و ارتقا می‌یابد.

در روایتی از امام علی علیه السلام این‌گونه آمده که ایشان می‌فرمایند: آن زمان که رسول الله (ص) من را به یمن فرستاد، فرمود: ای علی با هیچ کس از در جنگ وارد نشو و آنان را به اسلام دعوت نما. سوگند به خدا که اگر یک نفر به دست تو هدایت یابد برای تو بهتر است از مالکیت بر هر آنچه که خورشید بر آن تابیده و غروب می‌نماید.

از امام صادق (ع) نیز این گونه نقل شده است: شخصی که برادر با ایمان خویش را در حالت گرفتاری یاری نموده و در یابد و در نجات او تلاش کند در نزد حق تعالی پاداش‌های فراوان دارد که یکی از آن پاداش‌ها برای کل معیشت دنیای او کافی می‌باشد و مابقی برای قیامت او ذخیره می‌شوند.

منابع:

[1] برگرفته از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

[2] بحارالانوار الجامعه لدررأخبار الائمه الاطهار علیهم السلام، ج 67، ص 186

[3] سوره ابراهیم، آیه 7

[4] برگرفته از ترجمه آیه 13 سوره مائده توسط آیت الله مکارم شیرازی

 

  • تلاوت ترتیل آیه 15 سوره مائده – استاد منشاوی

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ ۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

ولی بخاطر پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‌کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می‌شوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرف‌نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد!

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *