حکمت بیست و یکم نهج البلاغه

حکمت بیست و یکم نهج البلاغه

در ادامه سلسله مطالب شرح و تفسیر حکمت های نهج البلاغه امیر مومنان علی علیه السلام به حکمت بیست و یکم این کتاب ارزشمند که به سبب فصاحت، بلاغت و همچنین محتوای بی نظیرش به اخ القرآن یا برادر قرآن مشهور شده است، رسیده ایم. در این حکمت، امام علی (ع) برخی از عواملی که باعث ناکامی انسان و جا ماندن آن از رسیدن به هدف و مقصود می گردند را برشمرده و مورد نکوهش و مذمت قرار داده است و از انسان ها خواسته که فرصت های خوبی که برای آنان پیش می آید را غنیمت شمرده و بهره لازم را از آن ها ببرند.

حکمت بیست و یکم نهج البلاغه
حکمت بیست و یکم نهج البلاغه

حکمت بیست و یکم نهج البلاغه

عامل های ناکامی یا مذمت ترس و کم رویی بی جا

وَ قَالَ (علیه السلام): قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ، وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ، وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ

امام (ع) می فرماید: ترس با ناکامی وکم رویی (حیای بی جا) با محرومیت قرین شده است. فرصت چنان گذر ابر می گذرد، پس به پا خیزید و فرصت های خوب را غنیمت دارید.

در حقیقت حکمت بیست و یکم این معنا را می دهد که اگر که شخصی از چیزی بترسد از وصول به آن نا امید می گردد، همچنین اگر که فردی در به دست آوردن چیزی حیای بی جا داشته باشد از آن محروم می شود.

شرح و تفسیر حکمت بیست و یکم نهج البلاغه:

امیر مومنان در این جمله قصار به نکات مهمی اشاره می کند:

ایشان در ابتدا می فرماید: ترس و خوف نا به جا قرین با یأس و نا امیدی است. بدون تردید ترس از چیزهای وحشتناک یا خطرناک، از جمله حالت های فطری است که پروردگار متعال در وجود آدمی برای حفظ او نهادینه کرده است. زمانی که رخداد خطرناک و زیان باری برای انسان اتفاق می افتد یا موجودی خطرناک به او حمله ور می گردد و او توانایی دفاع از خویش را ندارد به طور ناخودآگاه احساس ترس بر او غلبه می کند و برای در امان ماندن سریع صحنه را ترک می کند. این نوع ترس طبیعی می باشد و موهبتی است که خدا به انسان عطا کرده است. این نوع ترس که برای ایمن ماندن آدمی است را چه کسی نکوهش می کند؟ بدون شک هیچ کس، زیرا خوف به جا، سپری است در برابر حوادث و رخدادهای خطرناک. اما ترس نا به جایی که از ضعیفی نفس و توهم ایجاد می شود بدون شک مذموم می باشد زیرا آدمی را از وصول به اهداف و مقاصدی که در ذهن دارد باز خواهد داشت.

کلمه «هیبه» عمدتا در دو معنا به کار می رود. این واژه برخی اوقات در معنای جلال و هیبت می آید که سبب ترس دیگر افراد می شود و بعضی اوقات به ترس معنا می شود که در این جمله از جملات امام (ع) منظور ترس است آن هم ترس و خوف بی جا. همچنین کلمه «خیبة» که در این عبارت به کار رفته است به معنای ناکامی و خسران است و این دو واژه همیشه با هم قرین می باشند و حضرت (ع) بدین شکل می خواهد پیروان خویش را به شجاعت و دلیری در همه ی امور دعوت نماید.

در ادامه جمله حضرت علی (ع) می فرماید: حیاء یا کم رویی با محرومیت قرین و همراه است.

ترسو | بزدل
کم رویی

واژه حیاء نیز همچون هیبه دارای دو معنی است که یکی از آن ها ضد ارزش و دیگری ارزش به شمار می رود. حیای با ارزش حیایی است که آدمی را از انجام هر عمل زشت و معصیتی باز می دارد و حیای ضد ارزش به آن کم رویی گفته می شود که سبب می گردد انسان از فرا گرفتن علوم مختلف، پرسش از چیزهایی که به آن ها علم ندارد و یا گرفتن حق خودداری نماید. این نوع حیاء همان کم رویی و خجالتی است که در عرف از آن به حیای ناشی از کم بودن اعتماد به نفس (ضعیفی نفس) یاد می شود. پس واژه حیاء در این حکمت نیز در معنای ضد ارزش خود به کار رفته است.

پیامبر (ص) درباره حیاء اینگونه بیان فرموده است: حیاء بر دو قِسم است: حیاء و شرم عاقلانه و حیای احمقانه، حیای عقل (عاقلانه) از علم نشأت می گیرد و حیای احمقانه از جهل و نادانی [1].

در حدیثی از امام صادق (ص) آمده است: حیاء بر دو وجه است: بخشی از آن ضعف و ناتوانی است و بخشی دیگر توانایی، اسلام و ایمان است [2].

برخی از اندیشمندان حیاء را این گونه تعریف نموده اند: حیاء ملکه ای نفسانی است که باعث خودداری نمودن نفس از انجام اعمال ناپسند (قبیح) و نفرت و بیزاری از کارهای خلاف آداب به سبب ترس از ملامت و نکوهش شود (در واقع این تعریفی از حیای ارزشمند است).

در بخش پایانی حکمت امام (ع) اینگونه می فرماید: فرصت چنان گذر ابر می گذرد، پس به پا خیزید و فرصت های خوب را غنیمت دارید. در واقع حضرت به اهمیت استفاده از فرصت ها اشاره نموده است.

منظور از فرصت، مهیا شدن کامل اسباب و وسایل عمل نیک و خوب است مثل این است که همه ی اسباب و مقدمات لازم برای تحصیل علم شخص نظیر تن سالم، استعداد و هوش، استاد عالم، فضای آموزشی عالی آماده و مهیا گردد.

اما چیزی که لازم است به آن دقت شود این است که فرصت ها خود ترکیبی از عوامل مختلف و متعدد می باشند و هر یک از این عوامل و اسباب ممکن است در اثر تغییراتی از بین برود، به همین علت گفته می شود که فرصت ها زودگذر هستند.

در احادیث و روایات بسیاری بزرگان معصوم به غنیمت شمردن فرصت ها سفارش و توصیه شده است، به طور مثال امام علی علیه السلام در نامه ی سی و یکم در وصیت هایی که به امام حسن (ع) کرده اند می فرماید: به سراغ استفاده و بهره مندی از فرصت برو قبل از آن که (از دست رود و) سبب اندوه و ناراحتی شود.

در هر صورت جملگی مواهب الهی که در این جهان نصیب آدمی می گردند همچون جوانی، سلامتی و امنیت فرصت هایی زودگذر می باشند که اگر غنیمت شمرده نشوند نتیجه ای جز اندوه و پشیمانی به دنبال نخواهد داشت.

 

منابع:

[1] کافى، ج 2، ص 106، ح 6

[2] بحارالانوار، ج 75، ص 242

 

موسسه معراج النبی استان خوزستان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *