تفسیر حکمت سیزدهم نهج البلاغه

نهج البلاغه

حکمت سیزدهم : اثر کم سپاسی (شُکر کم) در طرد و دور کردن نعمت

وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ

و امام علی علیه السلام فرمودند: اگر که نشانه ها و طلیعه نعمات الهی به شما رسید، با کم سپاسی کردن دنباله آن را نبُرید و نعمات را از خود دور نسازید.

شرح و تفسیر حکمت سیزدهم

امیر المومنین علی (ع) در این حکمت به نکته ای درباره آثار شُکر و کفران نعمت اشاره نموده است و می فرماید: زمانی که طلیعه و مقدمات نعمت های الهی به شما روی آورده است، دنباله اش را با کم سپاسی نمودن از خود دور نکنید.

حکمت سیزدهم نهج البلاغه
حکمت سیزدهم نهج البلاغه

نعمت ها عمدتا به طور تدریجی بر آدمی نازل می گردند و انسانی که هوشیار است وظیفه دارد که به پیشواز آن ها برود و استقبال از آنان راهی به جز سپاسگزاری ندارد. هر زمان که نعمتی می رسد و فرد به شُکر قلبی، لسانی و عملی بپردازد آن نعمت ادامه خواهد یافت و تا نهایت آن نصیب او  می گردد. به تعبیری دیگر و بر اساس سخنان برخی از مفسران نهج البلاغه، نعمات الهی همانند دسته ها و گروه های پرندگان است که هر گاه تعدادی از آنان بر شاخه ای از درخت نشسته اند بقیه پرندگان نیز به طور تدریجی به آن ها ملحق شده و شاخه های درخت را پُر می نمایند. اما اگر که تعدادی که در ابتدا بر روی شاخه نشسته اند صدای ناهنجاری بشنوند و یا حرکت نامتعارفی را ببینید از روی شاخه پریده و بالطبع بقیه پرندگان نیز به تبعیت از دسته اول بر روی شاخه ننشسته و به دنبال گروه اول می روند و شاخه های درخت از پرندگان خالی می گردند. نعمت های الهی نیز این گونه زوال می پذیرند.

هر زمان انسان در ابتدای زوال و از بین رفتن نعمت ها هوشیار شود و شُکر و سپاس نعمات را به جای آورد مانع از زوال تدریجی آن ها خواهد شد.

در حقیقت این کلام بر گرفته از آیه هفتم سوره ابراهیم است آن گاه که می فرماید: و (همچنین به یاد آورید) زمانی را که پروردگار شما اعلام نمود: اگر که شُکر گزاری کنید نعمتم را بر شما بیشتر خواهم کرد و اگر که ناسپاس باشید مجازاتم شدید می باشد.

کتاب نهج البلاغه
کتاب نهج البلاغه

درباره شُکر گزاری در قرآن کریم سرگذشت پند آموزی از قوم سباء در آیه های 15 تا 17 سوره سبأ آمده است. خداوند نعمات بسیاری به قوم سبأ عطا کرده و به آن ها فرموده بود که از رزق و روزی پروردگار خود بخورید و سپاس او را به جای آورید، شهری طیب و پاک در اختیار شماست و پروردگاری غفور [1]. اما آنان ناسپاسی و کفران نموده و سد بزرگی که باعث آبادی کشورشان شده بود در اثر سیلاب و برخی دیگر از عوامل و اسباب شکسته شد و همه ی آبادی، مزارع و باغات ویران و خراب گردیدند به طوری که مردمان آن دیگر نمی توانستند در آن جا سکونت داشته باشند و به ناچار در اطراف متفرق و پراکنده شدند.

خداوند متعال در قرآن کریم درباره این رخداد فرموده است که این کیفر و مجازات را به سبب کفران و ناسپاسی آن ها داده ایم و آیا جز ناسپاس و کفران کننده را کیفر می دهیم [2].

علاوه بر آیات قرآن مجید، روایات بسیاری نیز از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) درباره شُکر و سپاس خداوند متعال نقل شده که به اهمیت موضوع شُکر گزاری که یکی از فضائل انسانی است، اشاره دارند.

از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است: همانا خداوند عز و جل به گروهی از مردم نعمت ارزانی داد ولی آنان سپاس و شُکر نعمت را به جای نیاوردند پس آن نعمت و متاع، وبالشان (مایه سختی و عذاب) گردید و گروهی را به مصائب و سختی هایی گرفتار نمود اما آنان صبر پیشه کردند و شُکر گزار یودند در نتیجه مصائبشان به نعمت ها تبدیل گشته اند [3].

در این بخش دو سوال باقی مانده اند، اول اینکه حقیقت شُکر چیست؟ دوم اینکه پروردگار جهانیان چه نیازی به شُکر و سپاسگزاری ما دارد؟

شُکر و سپاسگزاری از سه مرحله تشکیل شده است، مرحله ی قلبی که آدمی از نعمت های الهی راضی، سپاسگزار و خشنود می شود، مرحله زبانی (لسانی) که هر آن چه که در دل اوست بر زبان می آورد و مرحله ی سوم که از دو مرحله ی پیشین مهم تر است، شُکر عملی است، شُکر عملی به این معناست که فرد شُکر گزار از نعمت هایی که به او ارزانی شده درست استفاده نماید و اهدافی که موهبت ها دارند را در نظر گرفته و به سمت آن ها حرکت نماید، به طور مثال اگر که خداوند متعال به آدمی عقلی داده است که با آن خوب و بد را درک کند، نباید از آن در مسیر نادرست و شیطنت استفاده نماید و یا اگر که شخصی مشمول نعمت و موهبت آزادی است بهتر این است که از آن در جهت کامل شدن و همچنین پیشرفت بهره ببرد نه در راه گناه و فساد. در واقع هر آنچه که خداوند به آدمی عطا نموده نظیر اعضای بدن، فرزند و ثروت موهبت و نعمت هایی بزرگ و عظیم هستند، اما کم اند انسان هایی که علاوه بر شُکر قلبی و لسانی، شُکر عملی مواهب را به جای آورند.

اگر که در معنا و مفهومی که برای شُکر بیان شد دقت گردد، فلسفه آن نیز آشکار خواهد شد. زیرا موهبت ها برای آدمی نیست، از سوی خداوند است که آن ها را برای هدف هایی ویژه خلق کرده است و اگر به جز در آن اهداف از آن ها استفاده گردد، خیانت در موهبت به شمار می آید. با پاسخ به سوال اول جواب سوال دوم آشکار می شود که خداوند باری تعالی چه احتیاجی به شُکر گزاری ما دارد. در حقیقت احتمال این می رود که آدمی با شُکر گزاری تشویق و ترغیب شود و به آرامش روحی دست پیدا کند که خداوند به این ها نیازی ندارد.

اما از آنچه که ذکر شد می توان فهمید که به طور کلی حرف و سخن از نیاز پروردگار نیست، سخن از احتیاج آدمی است که اگر موهبت های خداوندی را که برای هدف های ویژه خلق شده اند را در جهتی دیگر به کار گیرد طبیعتا از آن ها محروم می گردد، چون که پروردگار جهانیان حکیم است و حکیم نعمات را به اشخاص لایق خواهد داد. علاوه بر این بیان این نکته خالی از لطف نیست که اگر افرادی که مواهب الهی را ضایع نموده و در جهتی غیر از هدف اصلی به کار گیرند در اصل اهانت به ساحت و پیشگاه خداوند نموده اند پس از این رو در خور عقوبت و کیفر هستند.

منابع:

[1] سوره مبارکه سبأ، آیه 15

[2] سوره سبأ، آیه 17

[3] بحارالانوار، ج 68، ص 41، ح 31

سایت موسسه معراج النبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *