تفسیر دعای شانزدهم صحیفه سجادیه – بخش ششم

دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

در این مطلب به تفسیر دو فراز دیگر از دعای شانزدهم صحیفه سجادیه که دعایی با موضوع طلب آمرزش برای گناهان از امام سجاد علیه السلام است می پردازیم. این دعا از 34 فراز تشکیل شده و حضرت به زیبایی هر چه تمام تر خداوند و اوصاف او را معرفی نموده و قصور و کاستی های خود را در مقابل حضرت حق می شمارد. از آموزه های این دعا می توان به رعایت عدالت در کیفرهای الهی، ایمان و یقین به بهشت و جهنم، وسعت رحمت و علم خداوند به همه چیز، اشک عاصیان از بیم عذاب خدا، موثر بودن گناهان در محرومیت از راز و نیاز، عدم انتظار پاداش خدا از بنده ها به جهت اعطای نعمات، اقرار به گناه در نزد خداوند و معترف بودن به ستاریت الله تعالی اشاره کرد.

تفسیر فراز 19 دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

در فراز نوزدهم امام علیه السلام می فرماید: بار الها اشکم را به سبب خوفی که از تو دارم و هراس قلبم از بیم تو و لرزش اندامم از هیبتت را می نگری! تمامی آن ها برای حیایی است که از تو به سبب زشتی کردارم دارم. و به همین دلیل است که صدای من برای صدا زدن تو زاری به درگاهت گرفته و زبانم در مناجات با تو کند شده است.

امام سجاد علیه السلام به زیبایی هر چه تمام تر عامل اشک چشم، هراس دل و لرزش اندام را در رو یا رویی با خداوند و مناجات با او به تصویر کشیده است.

اگر چه چشم آدمی در ظاهر تنها به یک صورت آن هم اشک ریختن واکنش عاطفی را بروز می دهد اما این اشک به دلایل مختلفی جاری می شود و به یک دلیل متکی نیست. گاه آدمی به سبب شوق اشک می ریزد و گاه برای طلب حاجت. گاهی انسان از پشیمانی و شرمساری برای انجام گناه یا عمل گریان می شود و گاه به دلیل حس کمبود. برخی اوقات هم انسان این موجودی که به معبود خود وابسته است در مقابل عظمت الهی و به جهت خشیت از او یا حتی ترس از عذاب نیز اشک می ریزد.

گریه
گریه

آدمی این اشک حرم نشین را به راحتی بر گونه روان نمی کند. اشک ارج و قرب دارد و حیف است که جز در محضر الله تعالی و از سر شوق رسیدن به او، خوف از او و خشیتش و به قیمت خشنودی او و غفرانش روان گردد. به همین دلیل است که حضرت زین العابدین (ع) می فرماید: اگر که نفس طغیان نمود و شیطان دام گمراهی اش را گستراند و دل به سیاهی آلوده شد، اما با این وجود شرمساری از محضر تو سبب شده تا دل شکسته و اشک از چشم بر گونه روان شود و دل با همین اشک ها شسته شده و کدورت معصیت کم رنگ شود. سپس سختی دل کم کم از بین رفته و قلب لین یا همان نرم می شود و آدمی با صدایی لرزان به صاحت ربوبی اش عرض حاجت می نماید.

در این کلام آموزنده از امام دو نکته وجود دارد که عبارتند از:

  • عدم اشک در محضری به جز محضر الله تعالی. در واقع خشوع تنها ویژه خداوند است و هیچ کس لیاقت آن را ندارد. پس تنها محضر خداوند مهربان است که شایسته گونه اشک آلود و دل شکسته راز دار است. خداوند است که در برابر دل شکسته و خضوع بنده ها دو جهان را به آن ها می دهد.
  • حل شدن کمبودها با تضرع به درگاه خداوند. در واقع بسیاری از کمبودها با تضرع به درگاه خداوند حل می شود و خداوند اینگونه از آسیب پذیری آدمی در برابر دیگران ممانعت می کند. به راستی که مشکلات متعدد و تضاد و تعارض های جان فرسا در زندگی را به چه کسی جز خداوند می توان عرضه نمود؟ آدمی آبرویش را تا کی می تواند در برابر انسان هایی که اگر چیزی هم می دهند منت می گذارند، خرج کند؟ وای بر ما انسان ها که بارگهی به وسع دو جهان را نادیده گرفته و چشم بر روزنه ای بسیار کوچک دوخته ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *