سوره مرسلات 50 آیه دارد و در شهر مکه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. نام این سوره از آیه نخست آن گرفته شده و مقصود ملائکه ای هستند که از سمت حق تعالی برای انجام امور گوناگون فرستاده می شوند. این سوره مثل سوره های قمر، حج و واقعه با اشاره به موضوع معاد آغاز شده و خداوند در آن به شدت انکار کنندگان آن را تهدید کرده است ….
تفسیر آیات دیگری از سوره مرسلات (آیات 11 تا 24)
در ادامه آیات قبلی که خداوند از رخدادهایی هولناک و کوبنده شروع قیامت سخن به میان می آورد خداوند به صحنه رستاخیز اشاره کرده و می فرماید: و در آن زمان که برای انبیاء (به منظور ادا نمودن شهادت) تعیین وقت شود (وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ).
همانطور که در آیه 6 سوره اعراف بیان شده: ما هم از کسانی که پیامبران به آنان مبعوث گشتند سوال می کنیم و هم از رسولان.
سپس در ادامه خداوند می فرماید: (این امر) برای چه روزی به تاخیر افتاده است؟ (لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ). برای روز جدایی (لیوم الفَصل). آن روز، روز جدایی حق از باطل و صفوف مومنان از کافران، نیکوکار از بدکار و روزی است که داوری مطلق حق درباره همه افراد انجام می شود.
سوال و جوابی که در این دو آیه آمدند در واقع برای بیان بزرگی آن روز است و چه تعبیر زیبایی از آن روز شده است؛ روز جدایی ها، آنجا که هیچ کس به فکر شخص دیگری نیست و اولویت همه، خودشان هستند و معشوقه های دنیایی آنان به فراموشی سپرده شده اند.
در ادامه خداوند برای بیان این عظمت می فرماید: تو چه می دانی روز جدایی ها چیست؟ (و ما ادریک ما یوم الفصل)
آن جا که رسول خدا (ص) با آن هم علم گسترده و با غیبی که می دانست عظمت و بزرگی روز قیامت را به درستی نداند و به آن اشراف کاملی نداشته باشد، تکلیف بقیه آحاد مردم مشخص است. در واقع درک اسرار قیامت برای انسان هایی که در قفس دنیا زندگی می کنند امکان پذیر نیست و تنها شبحی از آن دیده می شود و به آن ایمان آورده می شود.
خداوند متعال در آیه بعدی می فرماید: وای در آن روز بر تکذیب کنندگان (ویل یومئذ للمکذبین). الله تعالی در این آیه تکذیب کننده های روز قیامت را به شدت تهدید می کند و این می تواند حاکی از فرجام دردناک آن ها در آن روز باشد.
واژه «ویل» توسط برخی مفسران به هلاکت معنا شده و برخی آن را انواع عذاب دانسته اند. علاوه بر این دو، این کلمه در معنی وادی پر عذاب در جهنم نیز ذکر شده است. ویل عموما درباره رخدادها اسفناک استفاده می شود و در این آیه به فرجام اسفناک تکذیب کننده ها اشاره دارد.
و اما کلمه «مکذبین» به گروهی اشاره دارد که روز جزا را انکار می کنند. این افراد که مومن به روز قیامت و دادگاه عدل خداوند نیستند به راحتی می توانند مرتکب گناه شوند و ظلم و فساد کنند. بر عکس افراد مومن به قیامت چون که می دانند حسابرسی وجود دارد احساس مسئولیت می کنند و تقوا بیشه می کنند تا مبادا در آن روز جایگاهشان جهنم باشد.
در ادامه حق تعالی به طرق گوناگون به آنان که قیامت را منکر می شوند هشدار می دهد و آن ها را با بیانات مختلف از خواب غفلت بیدار می سازد. خداوند ابتدا منکران را به گذشته برده و به اقوام کافر پیشین اشاره نموده و با نشان دادن سرزمین های بلا دیده آن ها می فرماید: «أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ»؛ آیا پیشینیان را (به دلیل انکارشان) هلاک ننمودیم؟!
آثار این اقوام نه تنها در دل تاریخ که بر روی زمین نیز مشهود است. اقوامی نظیر قوم لوط، ثمود، قوم فرعون و قوم عاد که برخی با تندباد، برخی با صاعقه، عده ای با طوفان و گروهی با زلزله و سنگ های آسمانی مجازات شدند.
در آیه هفدهم سوره مرسلات خدا می فرماید: «ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ»؛ سپس به دنبالشان دیگران را نیز (به دلیل انکارشان و تکذیبی که می کنند) هلاک می سازیم.
این امر یک سنت مستمر است. در آن تبعیض و استثناء وجود ندارد. مگر این امکان وجود دارد که گروهی به سبب جرمی مجازات گردند اما چشم بر انجام آن جرم توسط گروهی دیگر بسته شود و نادیده گرفته شوند؟! به همین دلیل در آیه هجدهم سوره مرسلات الله تعالی می فرماید: «كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ»؛ این چنین با گنهکاران رفتار می کنیم.
آیه هجدهم در واقع بیان کننده دلیل بر نابودی اقوام اولین و در ادامه آن ها هلاکت اقوام آخرین است. به این جهت که عذاب های الهی جنبه انتقام جویی ندارند و تصفیه حساب شخصی نیستند بلکه پیرو اصل استحقاق و مقتضای حکمت می باشد.
برخی مفسران بیان نمودند که مقصود از اولین اقوامی هستند که در گذشته های دور بوده اند مثل قوم نوح و عاد و ثمود و آخرین گروه هایی هستند که در ادامه آنان آمده اند مانند قوم لوط و فرعون. اما به جهت آنکه فعل «تتبعهم» به شکل مضارع آمده است و عبارت «الم نهلک» معنی ماضی یا همان گذشته دارد، واضح است که کلمه «اولین» همه اقوام پیشین را در بر دارد و واژه «آخرین» کفاری را در بر می گیرد که در عصر رسول الله (ص) بوده اند یا پس از آن پا به عرصه وجود گذاشته و به جرم، گناه، فساد و ظلم آلوده می شوند.
در ادامه خداوند نتیجه گیری نموده و در آیه 19 سوره مرسلات می فرماید: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»؛ وای در آن روز بر منکران و تکذیب کنندگان.
واژه «یومئذ» در این آیه به روز قیامت اشاره دارد که کیفر اصلی آن ها در همان روز است و تکراری که صورت می گیرد برای تاکید بر مطلب است. برخی بر این باور هستند که این آیه به عذاب دنیوی اشاره دارد و آیه قبلی ناظر بر عذاب آخرت است که این باور بعید به نظر می آید.
در ادامه حق تعالی انسان را به عالم جنین می برد. عالمی شگفت انگیز و خارق العاده که نشان دهنده عظمت الله، قدرت او و کثرت مواهبش در این جهان پُر رمز و راز است. این اشاره بدان جهت است که منکران به قدرت خداوند بر موضوع قیامت و معاد پی برده و از سویی دیگر خویش را مدیون نعمات لایتناهی خداوند بدانند و سر تعظیم در مقابل او فرود آورند. خداوند می فرماید: «أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ»؛ آیا شما را از آبی پست و بی چیز خلق ننمودیم؟! «فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَكِينٍ»؛ پس آن را در قرارگاهی استوار قرار دادیم.
قرارگاه رحم مادر است که در آن همه شرایط زندگی، رشد و محافظت از نطفه آدمی در آن از هر لحاظ فراهم شده است و آنچنان عجیب، جالب و موزون است که هر انسانی را در شگفتی فرو می برد.
در ادامه خداوند می افزاید: «إِلَىٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ»؛ تا مدتی معین ادامه دارد. مدتی که از آن هیچکس به غیر از خداوند آگاه نیست. مدتی که دارای تغییرات و تحولات فراوان است و هر روز خداوند لباس تازه ای بر نطفه می پوشاند و او را در مسیر رشد و تکامل پیش می برد.
سپس می فرماید: «فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ»؛ پس ما قدرت بر این امر داشتیم، پس ما قدرتمند خوبی بودیم. این آیه نتیجه گیری بر این موضوع است که الله تعالی توانای بر انجام این کار است که از یک نطفه بی ارزش اینگونه انسان کامل و شریفی خلق نماید و این همان دلیلی است که قرآن بارها در اثبات معاد و روز رستاخیز به آن اشاره کرده است (آیات ابتدایی سوره حج مثالی از این اشارات است).
در پایان خداوند باز این عبارت را تکرار می کند: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ». وای بر تکذیب کنندگان روز رستاخیز. آنان که این همه آثار قدرت پروردگار را به چشم می بینند اما باز آن را انکار می کنند.
از امام علی علیه السلام در این باره نقل شده که فرمودند: «أَيُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِيُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ، بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ، تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً، لَا تُحِيرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا. فَمَنْ هَدَاكَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ وَ عَرَّفَكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِكَ وَ إِرَادَتِكَ؟ هَيْهَاتَ، إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي الْهَيْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِT فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِينَ أَبْعَد[1]»؛ ای آفریده ای که با اندام متناسب خلق شدی و در محیط محفوظی، در تاریکی های رحم و در پرده های تو در توی متعدد رشد یافته ای؛ خلقت تو از عصاره گِل شروع شد و در مکان مطمئن و حفاظت شده ای تا زمان معین و سرآمد مشخص قرار داده شدی، در آن زمان که در شکم مادر حرکت می کردی اما نه توانایی جواب دادن داشتی و نه قدرت شنیدن کلامی. سپس از مکان خویش به سرایی که هیچگاه آن را ندیده بودی و مسیر به دست آوردن منافع آن را نمی دانستی فرستاده شدی.
(بگو:) چه کسی تو را برای به دست آوردن غذا به سمت سینه مادرت رهنمون کرد؟ و چه کسی نیازها و مقاصدت را به تو شناساند و معرفی کرد؟ هیهات! آن که از وصف موجوداتی که دارای شکل، اندام و اعضای پیکر هستند ناتوان است از وصف آفریدگار خود ناتوان تر است و از شناخت او از راه صفات آفریده ها دورتر است.
منبع:
[1] بخش سوم خطبه 163 نهج البلاغه درباره شگفتی های آفرینش
- تلاوت ترتیل سوره مبارکه «مرسلات» با صدای استاد «خالد بن عبداله القحطانی»