غلام احمد قادیانی از مدعیان دروغین مهدویت است. او فرقه قادیانه را در قرن نوزدهم میلادی در کشور هند تاسیس کرد. افرادی که عضو آن فرقه بودند این شخص را به سبب ادعاهایش نبی مرسل، مهدی موعود و مسیح می دانستند. آن ها همچنین افرادی را که مخالف او و افکار و عقایدش بودند را کافر قلمداد می کردند. از جمله مواردی که این شخص به آن ها باور داشت می توان به حلول و تناسخ، منسوب کردن فرزند به خدای بی همتا، تشبیه خدا به انسان، انکار خاتم النبین بودن پیامبر اکرم (ص)، نسخ حکم جهاد و جایگزین کردن شهر قادیان به جای شهرهای مکه و مدینه اشاره کرد. او به تالیف کتاب نیز پرداخته است. برای قادیانی 75 اثر تالیفی مشخص شده است که اکثریت آن ها در مجموعه ای به نام روحانی خزائن و در 23 جلد و به زبان اردو گردآوری شده اند. او در سن 73 سالگی، در ابتدای قرن بیستم میلادی در لاهور از دنیا رفت و در قادیان دفن شد.
با ما با شید تا در ادامه بیشتر با این مدعی کذب آشنا شویم.
مختصری از زندگی غلام احمد قادیانی
غلام احمد قادیانی از مدعیان پیامبری و همچنین مهدویت در میان اهل سنت بود. او در سال 1835 میلادی در روستای قادیان که جزو توابع شهر گورداس پور ایالت پنجاب کشور هند به شمار می رود متولد شد. غلام احمد در نوجوانی و جوانی قرائت قرآن، صرف و نحو زبان عربی، خواندن چند کتاب فارسی، مطالعه کتاب هایی در حوزه منطق، حکمت و طبابت را در نزد پدر و دیگر افراد یاد گرفت.
پس از گذشت مدتی پدر غلام احمد از دنیا رفت. پس از فوت پدر قادیانی گوشه نشین شد و به ریاضت پرداخت. در آن برهه زمانی هند مستعمره بریتانیا بود و مبلغان مسیحیت در آن جا تبلیغ می کردند. غلام احمد در آن زمان به مناظره با این افراد و همچنین هندوها پرداخت و به همین جهت در میان مردم معروف شد.
در این میان با بالا گرفتن میزان شبهات در نقد دین مبین اسلام قادیانی کتابی به نام براهین احمدیه نوشت. این کتاب در ارتباط با برتری اسلام نوشته و منتشر شد. در این کتاب او کشف و شهود، ذکر الهامات و کرامت های مورد ادعای خود را بیان کرد. به همین جهت علمای اسلام از او کناره گرفتند.
غلام احمد قادیانی نقل کرده بود که او همواره به بیماری هایی چون کم خوابی، سر درد و مالیخولیا دچار می شد. این نقل باعث شده که الهی ظهیر این باور را داشته باشد که ادعاهای غلام احمد از این بیماری ها متاثر بوده اند.
اعتقادات غلام احمد و پیروانش
قادیانی در طول زندگی 73 ساله خود ادعاهای مختلفی را مطرح کرد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
- او ادعا کرد که مجدد اسلام یا مامور من الله است. این ادعای او در ادامه دیدن چند رویا در سن پنجاه سالگی مطرح شد. غلام احمد ادعا کرد که به او الهام می شود و خداوند متعال هر صد سال یک بار شخصی را برای تجدید دین برای مردم انتخاب می کند و حال خداوند به او الهام کرده است و او همان فرد است.
- از ادعاهای دیگر این مدعی دروغین مهدویت، مسیح بودن است! او معتقد بود که حضرت عیسی علیه السلام پس از به صلیب کشیده شدن نمرد. بلکه به ایالت کشمیر رفته و پس از 120 سال در آنجا فوت کرد و در سرینگر دفن شد. قادیانی احادیث رجعت عیسی مسیح را تاویل می کرد و می گفت مقصود مسیح نیست و شخصی است که شبیه به مسیح است و تجلی او می باشد. و آنکه در او مسیح تجلی کرده خود اوست.
- حال نوبت به ادعای مهدی موعود بودن می رسد. او احادیثی که گویای نسبت خونی امام دوازدهم با حضرت فاطمه (س) و رسول خدا (ص ) هستند را ضعیف دانسته و با استناد به حدیث (لا مهدی الا عیسی بن مریم …) که در بعضی از منابع اهل تسنن وجود دارد مهدی و مسیح را یکی می داند. پس او همان مسیح و مهدی موعود است. ناگفته نماند که او د ر شعری خود را از امام حسین علیه السلام برتر می خواند (کربلائیت سیر هر آنم صد حسین است در گریبانم).
- ادعای پیامبری نیز به ادعای غلام احمد اضافه می شود! در ابتدای قرن بیستم میلادی پیروان قادیانی او را نبی خواندند. او نیز با ذکر تعابیری چون رسول جزیی و محدث گفته آنان را تائید و تصدیق می کرد. اما پس از یک سال به طور صریح خویشتن را نبی مرسل خواند. او کتاب های خود را که در آن ها نبوت خویش را انکار شده بود را منسوخ شده خواند. البته او خود را صاحب شریعت نمی دانست و رسول تابع می خواند که به او وحی نازل می شود و دارای علم غیب است.
- در کنار تمامی این ادعاها او بیان کرد ه در رویا مشاهده کرد که او و خدا یکی شده اند و روح خداوند جسم او را احاطه کرده است.
پیروان او امروزه کجا هستند؟
پیروان این مدعی کذب با عنوان احمدیه یا قادیانیه شناخته شده اند. در واقع پس از تاسیس کشور پاکستان این فرقه از قادیان به مکانی در 145 کیلومتری لاهور منتقل شد و با بنای شهری آن جا را «ربوه» نام نهادند. در این میان اما علمای پاکستان این فرقه را گروهی غیر مسلمان یا آیینی جدید معرفی کردند. پس از حدود 4 دهه از قرار گرفتن در آن ناحیه یعنی در سال 1984 میلادی با درخواست علمای اسلامی و به دنبال مصوب شدن قانونی مبنی بر عدم فعالیت این فرقه رییس جمهور وقت پاکستان فعالیت این فرقه را جرم خواند. به همین دلیل سران این فرقه به لندن رفتند و در آن جا مراکز تبلیغی خود را قرار دادند. آن ها در حال حاضر تحت رهبری میرزا مسرور احمد هستند و فعالیت هایشان را اکثرا در کشورهای آفریقایی همچون نیجریه از سر گرفته و انجام می دهند.