حاج شیخ علی سعادت پرور که به پهلوانی تهرانی شهرت دارد از علمای معاصر است. او در سال 1305 هجری شمسی دیده به جهان گشود و در سال 1383 ه –ش در سن 79 سالگی بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. او از شاگردان علامه سید محمد حسین طباطبایی بوده و یکی از ستارگان فروزان علم و اخلاق است. در واقع او به درجات بالایی از معارف و اخلاق دست پیدا کرده بود که شرح آن ها به زبان و قلم ممکن نیست. از این رو بر آن شدیم تا در این مطلب و با استناد به کتاب ناگفته های عارفان[1] از محمد جواد نور محمدی برخی از حکایات منقول از زندگی ایشان را به نگارش در آوریم.
عنایت خاص شیخ علی سعادت پرور به نماز آیت الله بهجت
حاج شیخ علی سعادت پرور نسبت به نماز و برنامه های مسجد آیت الله بهجت توجه و عنایت خاصی داشتند. ایشان به شاگردان خود رفتن به آن مسجد و هم نماز شدن با آن عالم ربانی را توصیه می کردند، گویی که از نور ملکوت و انوار پُر فروغ نمازی که به امامت آیت الله بهجت رحمت الله علیه خوانده می شد را دریافت می کردند.
شخصی در این رابطه چنین نوشته بود: عصر روز هجدهم ذی الحجه سال 1424 قمری مصادف با 21 بهمن 1382 شمسی به محضر شیخ پهلوانی تهرانی رسیدم. ایشان نخست سوال کردند که آیا امروز در مراسم نماز مسجد آیت الله بهجت شرکت کرده اید؟ من نیز جواب منفی دادم. پس ایشان دو بار گفتند که ضرر کردید و توصیه کردند که شرکت کنم.
علاوه بر این در یمی از جلساتی که در محضر ایشان بودیم به مناسبتی از نماز آیت الله بهجت سخن به میان آمد. ایشان گفتند که در نماز این مرد شرکت کنید چرا که ایشان از علمای بالله است و در نمازشان برکاتی است که شما از دست ندهید.
سپاس از همسر
حاج آقا پهلوانی تهرانی نسبت به قدردانی کردن از زحمات همسر و احترام به ایشان می گفتند که از آنان تشکر کنید حتی اگر غذایی که پخته اند شور یا بد شده باشد. زمانی که شما از غذای همسر ابراز رضایت نمایید، همسر خوشحال می گردد و همین امر رشد معنوی شما را در پی دارد.
ایشان در ادامه گفتند: من یک مرتبه در سن جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم. در عالم معنا به من گفتند که بیست سال ناله های تو بی اثر شد. حاج شیخ در جلسات مکرری به این امر اشاره می کردند که در مسائل گوناگون اجتماعی و معنوی باید به خود سخت گرفت اما به خانواده های خود نباید کاری داشت و عقاید خود را نباید به همسر تحمیل کرد به عنوان مثال اگر که او خواست تلویزیون ببیند مانع نشوید هر چند خودتان تشخیص دادید که به تلویزیون نگاه نکنید
اثر کلام ملی علی کنی (ره)
پاییز سال 1376 هجری شمسی بود. حاج شیخ علی سعادت پرور جلسه ای داشتند. ایشان در پایان جلسه و در نصیحت های انتهایی چنین گفتند: آدم شوید،خویش را اصلاح کنید تا از شما حساب برده و توانایی این را داشته باشید که خدمتی نمایید. سپس گفتند: عموی خانواده (ممکن است شخص دیگری را گفته باشد، دقیق نیست) از افرادی بودند که در دستگاه احمد شاه قاجار کار می کرد. او صد سال عمر کرد و چند سال پیش از دنیا رفتند. او تعریف می کرد که روزی مشغول تمیز کردن طاقچه های دار العماره بودم که مشاهده کردم برگه ای پیچیده شده در آن جا افتاده است. پس آن را برداشته و باز کردم. دیدم که در ارتباط با حکایت یک سقاخانه در تهران است که در معرض توسعه جاده واقع شده است و قرار است خراب شود و شاه قاجار از ملا علی کنی سوال کرده بود که آیا می شود آن را خراب کرد یا نه؟
پاسخ ملا علی کنی تنها یک جمله بود و آن آیه اول سوره فیل بود (آیا ندیدی که پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟). این پاسخ باعث شد تا شاه قاجار از تخریب آن سقاخانه صرف نظر کند.
شهود رجبیه شیخ علی سعادت پور!
نقل شده که حاج علی پهلوانی فرمودند: یکی از شب های آخر ماه رجب بود. ساعت سه نیمه شب بیدار شدم. احساس می کردم که شخصی پشت در است و دارد در میزند. به سمت در رفتم و آن را باز کردم اما کسی نبود. پس فهمیدم می خواهند چیزی به من بدهند که قبل از ساعت مقرر در هر شب بیدارم کردند. پس وضو گرفتم و به اعمال عبادی مشفول شدم. در آن شب معارفی از توحید به من عطا گردید.
منبع:
[1] از سایت سراج نت گرفته شده اند.