دعای 13 صحیفه سجادیه دعایی ماثور از حضرت زین العابدین (ع) است که در طلب حاجات از حق تعالی بیان شده است. این دعا متشکل از 25 فراز کوتاه و بلند است. امام سجاد علیه السلام در این دعا به نعمتهای نامحدود و غیر قابل احساء خدای متعال اشاره نموده و از عدم تغییر حکمت الهی سخن به میان آورده است. حضرت همچنین برخی ازعوامل دوری از درگاه خداوند را معرفی نموده و نا امیدی، درخواست از غیر خداوند و گناه را جزو این عوامل برشمرد. در کنار این موارد به زیبایی هر چه تمامتر از راههای مستجاب شدن دعا سخن گفته و دعا نمودن در حالت سجده، صلوات بر رسول خدا (ص) و خاندان پاک و مطهرش را برخی از این راهها دانسته است. برای دعای 13 صحیفه سجادیه شرحهای متعددی به زبان فارسی و عربی نگاشته شده است که یکی از این شرحها، شهود و شناخت محمد حسن ممدوحی کرمانشاهی میباشد که در ادامه قصد داریم با استناد و اقتباس از آن شرح فرازهایی دیگری از دعا را در ادامه چهار فراز ابتدایی که شرحشان در مطالب پیشین (شرح دعای سیزدهم صحیفه سجادیه-بخش دوم ) گذشت، به نگارش در آوریم.

فرازهای پنجم و ششم دعای سیزده
وَ يَا مَنْ يُسْتَغْنَى بِهِ وَ لَا يُسْتَغْنَى عَنْهُ (5) وَ يَا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لَا يُرْغَبُ عَنْهُ (6)
شرح فرازهایی از دعای 13 صحیفه سجادیه
در فراز پنجم امام سجاد (ع) این چنین میفرماید: ای آنکه نیازمندان به او غنی و بی نیاز میشوند و بی نیاز شدن (استغنا) از او غیر ممکن است. حضرت در اینجا به این نکته اشاره نموده است که موجودی که نامتناهی است برای موجوداتی که محدود و متناهی هستند، استقلالی نمیگذارد؛ به این معنا که هر فضیلتی یا هر کمال و جمالی که این موجودات دارند برگرفته از انوار نامتناهی موجود بی نهایت است و شعاعی از آن انوار به شمار میرود که قادر نیست در ذات، خودی خود را نشان دهد و هر کمال که دارد به کمال مطلق نامتناهی مبداء خویش و یکی از شئون او اشاره داشته و نشان دهنده وابستگی به او میباشد. بدین شکل، بی نیازی از مبداء عالم و شئون او ناممکن است و جدا پنداشتن ممکنها از مبداء و مستغنی دانستن آنها نظری ساده لوحانه و نابخشودنی است چرا که شأن هر حقیقتی تنها در سایهی ارتباط او و اتکای آن به دارای شأن (ذی شأن) ، هویت پیدا میکند.
در ادامه حضرت میفرماید: و ای آنکه موجودات به او روی میآورند و ناممکن است که از او روی بگردانند. این فراز بیانگر قانون مند بودن جهت گیریها و حرکتها در عالم است. عمدتا همیشه متحرک به سمت مقصدی روان میباشد که در حال حاضر آن را بدست نیاورده است و برای به دست آوردن مطلوب خود به جلو میرود؛ پس حرکت روی آوردن به سوی کمال است و هر زمان پرسیده شود به کجا میروی؟ میگوید در مسیری هستم که به مقصد منتهی میگردد و در این دویدن و پویدن مطلوب خویش را طلب مینمایم. بنابراین میتوان چنین گفت که هیچ تکاپویی نیست جز اینکه به سمت کمالی ویژه در جریان است.
از جهتی دیگر، کاملا آشکار است که کمال مطلق فقط خدای متعال است و هر جا که کمالی است، اثر خداوند و قائم به خداوند است و هر تکاپویی به سوی او روان خواهد بود.
در سخنان امام سجاد (ع) و امام علی (ع) دیده شده است که آنان خداوند را با عباراتی چون «یا غایة آمال العارفین»، «یا منتهی رغبة الراغبین»، «یا من لا منجی منه الا الیه» مخاطب ساختهاند که مقصود این است که هر گرایش، رغبت یا املی تنها به سمت خداوند و هر نجات و رهایی قائم به او میباشد.

در تکاپو و حرکت عکس، نظیر تلاش در سرکشی و ضلالت، بحثی جداگانه در حکمت متعالیه و سخن بزرگان مطرح گردیده و ابهامی که در چنین پویههایی وجود دارد به صورتی که با آنچه که تا به الان گفته شد تضاد و تنافی نداشته باشد، حل شده است.
پس اگر که هدف هر موجودی، مرجع هر نیازمندی، مقصود هر پریشان و تنگ دستی و غایت هر حرکتی خداوند است که کمال مطلق و بی نهایت است و غیر از او پناهی نیست او حتما مورد رغبت هر راغب و گمشدهی هر موجود جویندهای است و غیر ممکن است آن کس که در طلب کمال است از او روی بگرداند (وَ يَا مَنْ يُرْغَبُ إِلَيْهِ وَ لَا يُرْغَبُ عَنْهُ)؛ حتی اگر که این توهم در او وجود داشته باشد که با خداوند کاری ندارد و آنچه که مطلوب اوست چیز دیگری است و واقعیت، مؤید پندارش نیست چرا که طراوت هر نوع گلی و گوارا بودن هر جرعهای و شیرینی هر لذتی از خداوند است و آرامش خواب، امنیت خطر، بینش عقل، آسایش و راحتی تن، زیبایی هر جمال و …. به افاضهی خداوند متعال به عنوان فیاض ازلی است.
و اما خلاصه آنچه که بیان شد این است که هر کمال نوعی از هستی است و آنکه هستی میدهد تنها خداوند است؛ بنابراین منشأ تمامی کمالات خدای متعال است و هر متحرکی به سمت مقصدی در حرکت است و در طلب کمال ویژه خود است و به این دلیل که همهی کمالها از خداوند است، پس همه به سمت حق تعالی در تکاپو و حرکت هستند و در این واقعیت میان دیندار و بی دین و جماد تفاوتی نیست و همهی کائنات آیه استرجاع را خواه، ناخواه میگویند …