در این نوشتار و در ادامه مطالب پیشین که تفسیر سوره انشقاق، آیات اول تا هجدهم، مطایق با تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی به نگارش در آمد، به تفسیر آیات 19 و 20 این سوره مبارکه خواهیم پرداخت. در این سوره خدای متعال به موضوع معاد میپردازد؛ نخست حق تعالی به رخدادهای آغاز رستاخیز اشاره میکند و در ادامه از سیر انسان به سوی خدا سخن به میان میآورد و در ادامه نامه عمل هر کس را ملاک پاداش یا کیفر معرفی میکند. سپس به خوشحالی بدکاران از گناه و معصیت خویش به سبب باور به عدم وجود معاد پرداخته و احاطه همه جانبه خداوند به همه رفتارها و کردارهای انسان را یادآورگشته است. خداوند در ادامه سوگندهایی خورده و به انتقال انسان از حالی به حالی دیگر اشاره مینماید و در انتها با بیان شگفتی از ایمان نیاوردن کافران با وجود این همه نشانه، سخن از آگاهی پروردگار از آنچه که در دل نهان است به میان آورده میشود و فرجام بدکار و نیکوکردار گفته میشود.
آیات 19 و 20
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ (19)
فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (20)
تفسیر آیات 19 و 20 سوره انشقاق
در ادامه تفسیر آیات 16 تا 18 سوره انشقاق که خداوند متعال به شب، شفق و ماه قسم خورد، خدای متعال میفرماید: که همه شما همواره (در مسیر زندگی برای رسیدن به کمال) از حالی به حالتی دیگر انتقال مییابید.
برای این آیه که آیه نوزدهم سوره انشقاق است تفسیرهای گوناگونی بیان شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- مقصود حالت های مختلفی است که آدمی در مسیر صعب العبور خویش به سوی خدای متعال و کمال پیدا میکند، ابتدا این دنیا و پس از آن برزخ و در آخر روز جزاء و حالات گوناگون آن
- منظور حالتهایی میباشد که آدمی از زمانیکه نطفه است تا هنگام مرگ سپری میکند که بعضی آنها را سی و هفت حالت گفتهاند.
- مقصود آن حالاتی است که آدمی در حیات این دنیا و به واسطه سلامتی و بیماری، غم و شادی، سختی و آسایش، صلح و جنگ و مواردی از این دست پیدا میکند.
- حالاتی که در این آیه بیان شدهاند به روز قیامت و حالات و سختیهایی که در آن روز با آنها رو به رو میگردد تا حسابرسیاش به پایان برسد و به سوی جهنم یا بهشت روانه شود ارتباط داده شدهاند.
- برخی مفسران بر این باورند که مقصود حالاتی است که در قومهای گذشته رخ داده است، یعنی رخدادها و حوادث تلخ و شیرینی و انواع دروغها و انکارهایی که از سوی مردم در اقوام گذشته رخ میداد، در این امت نیز واقع میشوند (این معنا در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است).
آیت الله مکارم شیرازی در این باره گفتهاند که جمع میان این تفاسیر دارای اشکال نیست و احتمال این است که آیه مورد بحث ناظر بر تمامی این دگرگونیها و حالات است که آدمی در مسیر حیات خویش آن را طی میکند.
برخی از مفسران رسول خدا (ص) را مخاطب این آیه دانستهاند و آن را به شب معراج و آسمانهایی که حضرت از آنها گذشت ارتباط دادهاند؛ اما بر اساس حرف «ب» در واژه «لترکبین» که ضمه دارد و معنای جمعی را میرساند میتوان گفت که این تفسیر مناسب نیست به ویژه آنکه در آیههای پیشین نیز مخاطبین انسانها میباشند.
در هر صورت رخ دادن این حالتها و عدم استقرار انسان بر یک حالت خاص و ثابت از سویی دال بر مخلوق بودن آدمی و نیاز او به داشتن خالق است (هر متغیری حادث و هر حادثی آفرینندهای دارد) و از سویی دیگر علتی است بر عدم پایدار بودن این دنیا. همچنین میتوان آن را نشانهای دانست بر حرکت پیوسته آدمی به سمت ذات اقدس خداوندگار و موضوع معاد همانطور که آیه «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» آمده است.
در ادامه حق تعالی به عنوان یک نتیجه گیری کلی از مباحث میفرماید: پس چرا آنها ایمان نمیآورند؟
دلایل حق آشکار و روشن هستند؛ از علل توحید، خداشناسی و معاد گرفته تا نشانههایی که در خلقت شب و روز، ماه و خورشید، نور و ظلمات، شفق، تاریکی شب و تکامل روشنی ماه نهان هستند و هم نشانههای انفسی از لحظهای که نطفه بسته میشود تا مراحل دیگر رشد و تا زمانی که به دنیا میآید و به کمال میرسد و … تماما آیات آشکاری هستند. با این همه نشانه و آیت روشن به چه سبب آنان ایمان نمیآورند؟!
- تلاوت ترتیل سوره انشقاق – استاد محمد جبریل